آيا عمليات شهادتطلبانه در فلسطين و عراق را ميتوان با آيات مربوط به جهاد، و يا روايات مبتني بر آن توجيه نمود؟ |
جهاد با دشمنان بر دو گونه است |
1. جهاد ابتدايي، كه بايد به امر پيشواي معصوم يا نايب خاصش صورت گيرد، و جواز آن در زمان غيبت كبري و با اجازه نايب عام، محل اختلاف است. |
2. جهاد دفاعي، كه بر هر مسلماني واجب است، و نياز به اجازه معصوم يا نايبش نيست. در قرآن مجيد آيات زيادي درباره جنگ و جهاد با دشمنان نازل شده، و در برخي آيات، گذشتن از مال و جان، معامله با خداوند و فضيلت برتر شمرده شده است، مانند |
1. فَضَّلَ اللّهُ المُجـَهِدينَ بِاَموَلِهِم و اَنفُسِهِم عَلَي القـَعِدينَ دَرَجَهً ... و فَضَّلَ اللّهُ المُجـَهِدينَ عَلَي القـَعِدينَ اَجرًا عَظيمـا;(1) خداوند، مجاهداني را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان (ترككنندگان جهاد) برتري مهمّي بخشيده... و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمي برتري بخشيده است |
2. اِنَّ اللّهَ اشتَريَ مِنَ المُؤمِنينَ اَنفُسَهُم واَموَلَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ يُقـَتِلونَ في سَبيلِ اللّهِ فَيَقتُلونَ و يُقتَلونَ وَعدًا عَلَيهِ حَقـًّا; (2) خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريداري كرده، كه (در برابرش) بهشت براي آنان باشد; (به اينگونه كه) در راه خدا پيكار ميكنند، ميكشند و كشته ميشوند; اين وعده حقي بر او است.. |
3. و مِنَ النّاسِ مَن يَشري نَفسَهُ ابتِغأَ مَرضاتِ اللّهِ; (3) بعضي از مردم جان خود را بهخاطر خشنودي خدا ميفروشند. و آيات ديگر. |
عمليات شهادتطلبانه عليه دشمنان در جهاد ابتدايي; اگر با اجازه يا دستورِ معصوم يا نايب خاصش صورت گيرد، مصداق اين آيات خواهد بود كه با جان خود با خداوند معامله ميكنند، و گرنه مصداق خودكشي و حرام خواهد بود. ولي عمليات شهادتطلبانه فلسطينيان، در واقع دفاع از دين، ناموس، مال و سرزمينشان است كه نيازي به اجازه حاكم اسلامي نيست; چرا كه دفاع بر هر مسلماني واجب است. در اين صورت آنان شهيد و جزء كساني هستند كه جان خود را به خداوند ميفروشند و با خدا معامله ميكنند. |
قرآن كريم نيز ميفرمايد اُذِنَ لِلَّذينَ يُقـَتَلونَ بِاَنَّهُم ظُـلِموا و اِنَّ اللّهَ عَليَ نَصرِهِم لَقَدير # اَلَّذينَ اُخرِجوا مِن دِيـَرِهِم بِغَيرِ حَقٍّ; (4) به كساني كه جنگ بر آنان تحميل گرديد اجازه جهاد داده شده است، چرا كه مورد ستم قرار گرفتهاند، و خدا بر ياري آنها تواناست. همانها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند.( 5) |
پاورقي |
1) نسأ، 95 |
2) توبه، 111 |
3) بقره، 207 |
4) حج، 39 و 40 |
5) ر.ك فقه القرآن، محمد اليزدي، ج 1، ص 233 ـ 286، مؤسسه اسماعيليان توضيحالمسائل مراجع، بنيهاشمي، ج 2، ص 639 و 648، دفتر انتشارات اسلامي معارف و معاريف، سيد مصطفي حسيني دشتي، ج 4، ص 250 ـ 253، چاپ صدر قم. |
|