انجام دادن احكام الهي چه سود و نتيجه اي دارد؟ اصولاً احكام الهي چه فلسفه اي دارد؟

براي پاسخ به تمام سؤالات مربوط به فلسفة احكام و اينكه احكام الهي چه سود و نتيجه اي دارد، بهتر است يك اصل اساسي و قاعدة كلّي دربارة فلسفة احكام بيان كنيم تا در همة‌ موارد قانع كننده باشد.

ما در زندگي روزانة خود نيز به برخي موارد برخورد مي‌كنيم كه در آن تعبد به كار رفته و براي ما تعبدي بودن آن‌ها مسلّم است و قابل چرا و اشكال نيست، مثلاً هنگامي كه بيمار مي‌شويم به پزشك مراجعه مي‌كنيم. او نسخه اي كه در آن چند نوع دارو نوشته، به ما مي‌دهد و دستور مي‌دهد از هر كدام هر روز چند عدد مصرف كنيم و از خوردن فلان غذا خودداري كنيم. ما بدون اين كه از خصوصيات داروها سؤالي بكنيم، دستورهاي او را مورد عمل قرار مي دهيم ، چرا؟ چون به دانش و تخصص او در رشتة طب معتقديم و مي دانيم كه او جز معالجه و بهبود ما منظور ديگري ندارد. همين طور در بسياري از ديگر امور زندگي،‌ از اين نمونه ها به يك نتيجة روشن مي رسيم كه اگر انسان به دانش كسي ايمان داشته باشد و او را در رشتة خود متخصص بداند ، نيز بداند، كه نظر سوئي در كار نيست، قطعاً از دستورهاي او در آن رشته (بدون اين كه توضيحات زيادي بخواهد) عمل مي كند، به خصوص آن كه او را حاذق‌ترين پزشك بداند و هيچ اشتباهي را براي او ممكن نداند و از اين جهت يقين داشته باشد.

اكنون از اين مقدمه به اين نتيجه مي رسيم: احكام و مقررات ديني هم نسخه‌هايي است كه پيامبران الهي و پيشوايان دين از طرف خدا براي بشر آورده اند تا سعادت و خوشبختي آنان را از هر جهت تأمين نمايند. بديهي است وقتي اعتقاد داشته باشيم كه احكام از علم بي‌پايان خدا سرچشمه گرفته و به حكمت و لطف و مهرباني خدا ايمان داشته باشيم ، نيز بدانيم كه پيامبران خدا در تبليغ و رساندن احكام به هيچ، نحو گرفتار خطا و لغزشي نمي شوند، يعني به معصوم بودن آن‌ها معتقد باشيم در اين صورت با كمال جدّيت و بدون هيچ اضطراب در عمل كردن به دستورهاي ديني مي كوشيم و هيچ نيازي نمي بينيم از خصوصيات فلسفة احكام و مقرراتي كه قرار داده شده است سؤال نماييم، زيرا مي دانيم هر چه مقرر شده به خير و صلاح ما بوده وانبياي الهي در بيان احكام اشتباهي نكرده اند.

بنابراين، كساني كه پاية‌ توحيد و نبوت خود را محكم ساخته اند هيچ گونه ترديدي نخواهند داشت كه تمام احكام و مقررات داراي مصالح و فوايدي مي‌باشد و فلسفه و علتي دارد گرچه براي ما بيان نشده است.

حضرت رضا(ع) مي‌فرمايد: "انّا وجدنا كلّ ما احلّ الله تبارك و تعالي ففيه صلاح العباد و بقائهم و لهم اليه الحاجة التي لا يستغنون عنها و وجدنا المحرّم من الاشياء لا حاجة للعباد إليه و وجدنا مفسداً داعياً الي الفناء والهلاك.

يعني: ما مي بينيم كه خداي متعال چيزهايي را حلال كرده كه مردم در زندگي و ادامة آن به آن چيزها نيازمند هستند و براي آنان مصلحت و فايده اي دارد اما چيزهايي را حرام كرده كه علاوه بر اين كه مورد نياز بشر نيست موجب فساد و فنا و نيستي او مي‌باشد.(1)

بر اين اساس دانشمندان مي‌گويند احكام شرع تابع مصالح و مفاسد است، يعني هيچ چيزي بدون جهت حلال يا حرام يا واجب نمي شود. اين طور نيست كه خداوند شراب را بدون داشتن هيچ مفسده و ضرري حرام كرده باشد يا نماز صبح را بي هيچ مصلحتي واجب كرده باشد.

البته وقتي كه گفته مي‌شود در احكام، مصالح و مفاسد در نظر گرفته شده نبايد فوراً فوايد و مضارّ جسمي و بهداشتي و خلاصه خواص مادّي در ذهن خطور كند،‌ بلكه فوايد جسمي، روحي، فردي،‌ اجتماعي و هر نوع فايدة ديگر كه فرض شود همه در احكام الهي منظور گرديده و بر اساس آن‌ها احكام صادر شده است.

فلسفه و علّت اكثر احكام بيان نشده، فقط فلسفه و علّت يا حكمت برخي از احكام بيان شده ، آن هم به اندازة فكر شنوندگاني كه مطالب توسط ائمه به آنان القا مي شده: مثلاً امام رضا(ع) دربارة علّت وجوب زكات مي‌فرمايد:‌ "و علّة الزكوة من أجل قوت الفقراء و تحصين اموال الاغنياء"؛ علت وجوب زكات اين است كه فقرا به نوايي برسند و اموال اغنيا از بلاها و آفات حفظ شود. اين بدان جهت است كه امامان شمه‌اي از مصالح وحقايقي كه در باطن احكام وجود دارد به اطلاع مردم برسانند تا مؤمنان و مسلمانان، نسبت به احكام الهي و واقعيات و حقايقي كه در باطن تمام احكام الهي است بيشتر آگاهي يابند؛ نيز متوجه شوند كه تمام احكام الهي از اين نوع است كه سعادت و خوشبختي انسان ها با حقايق عالم هستي ارتباط دارد و همه اين احكام در جهت سعادت و خوشبختي انسان ها است، اگر چه فهم بعضي از موارد ذكر شده براي انشان هاي عادي مشكل است، ‌تا چه رسد به اين كه تمام آن‌ها بيان شود.

پي نوشت ها :

1 - علل الشرايع، ج2، باب 385، ص 316، شمارة 43.

2 - همان، باب 90، ص 68.