چرا زن ها ناقص العقل هستند؟ و يا حديثي را كه امام علي( ع )در اين مورد فرموده، دليلش چيست؟

در ابتدا لازم است به چند نكته اشاره كنيم.

1. در روايات "نقص عقل" صفت ويژة انحصاري براي زنان نيست، بلكه همين وصف به مردان و نوع انساني هم نسبت داده شده است. مثلاً امام علي"ع" مي فرمايند: "اعجاب المرء بنفسه دليل علي ضعف عقله". "خودبيني شخص، نشانه ضعف (كمي و نقصان) خرد اوست." (1)

در اين سخن، عجب و خودمحوري، عامل نقص عقل شمرده شده است.

در روايت ديگر، پيروي از اميال و هواهاي نفساني، عاملي براي نابودي عقل شمرده شده است. (2)

بنابراين، شايد حديث رسيده در باب نقص عقل زن، از همين دست احاديث باشد كه منظور از آن، بيان حالتي است كه عارض انسان مي گردد، و كساني كه داراي صفت عجب، خودبيني، خودمحوري و ... هستند، از كارآيي عقلشان كاسته مي‌شود، و آنان را دچار كم خردي مي سازد، و هنگامي كه اين صفت ها با تربيت و تهذيب نفس از درون زدوده شد، موانع كارآيي و روشنگري هاي عقل كنار مي رود و دوباره عقل طبيعي انسان بارور مي گردد.

از طرفي ديگر، فهم ما نسبت به درك معاني و منظور بعضي از احاديث كوتاه است. مثلاً در حديثي، امام"ع"، زن را به دنده كج تشبيه نموده و مي فرمايد: "مَثَل زن مَثَل دنده كجي است كه اگر به همين صورت بماند موجب سود و منفعت است اما اگر راست شود، (يعني كجي را برطرف كني) مي شكند." (3)

كه غرض كجي (به معناي ظاهري آن) نيست، زيرا دنده هيچ گاه راست نيست، بلكه اشاره به جايگاه دنده در بدن است، كه حافظ اسرار بوده و خون ساز است و ... زن نيز حافظ اسرار خانواده است، خون در رگهاي خانواده جاري مي كند و باعث چرخش حيات جامعه است و ... دنده تا زماني كارآيي دارد كه وضع خود را داشته باشد و گرنه اگر كسي بخواهد آن را راست كند، ديگر حافظ اسرار نيست و خون سازي ندارد. (كارآيي خود را از دست مي دهد).

2. يكسان بودن هويت زن و مرد در اسلام: اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح كامل انساني و اراده و اختيار دانسته و او را در مسير تكامل كه هدف خلقت است، مي بيند لذا هر دو را در يك صف قرار داده و با خطاب هاي "يا ايها الناس"و" يا ايها الذين آمنوا" مخاطب ساخته، برنامه هاي تربيتي و اخلاقي و علمي را براي آنها لازم و با آياتي مثل: "و من عمل صالحا من ذكرا أو انثي و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنه ..." "هر كس كار شايسته اي انجام دهد، خواه مرد يا زن در حالي كه ايمان داشته باشد، آنها وارد بهشت مي شوند."(4)

وعده برخوردار شدن از سعادت كامل به هر دو جنس داده شده است.

و در آيه ديگر مي فرمايد: "فاستجاب لهم ربهم اين لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي..." "خداوند درخواست آنها را پذيرفت، (و فرمود) من عمل هيچ عمل كننده اي از شما را زن باشد يا مرد ضايع نخواهم كرد..." (5)

اسلام، زن را مانند مرد به تمام معني مستقل و آزاد مي داند و قرآن با آياتي نظير "كل نفس بما كسبت رهينه" (6) "من عمل صالحاً فلنفسه و من أساء فعليها" (7) "هر كس، در گرو اعمال خويش است. هر كسي كار شايسته و نيكي را به جا آورد (عاقبت نتيجه آن) به خود او برمي گردد و كسي كه كار بد مي كند به زيان خود اوست، سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازگردانده مي شويد."

اين آزادي عمل را براي عموم افراد ـ اعم از زن و مرد ـ بيان مي دارد، نمي گويد چون زن از نظر خلقت با مرد فرق مي‌كند، پس از نظر عذاب يا از نظر ثواب بايد فرق كند، در برنامه مجازاتي ـ جز در موارد اندك، كه آن هم به خاطر مصالح نوع بشري است ـ مرد و زن در يك رديف قرار مي گيرند، مثلاً در آيه 2 سوره نور مي فرمايد: "الزانيه و الزاني فاجلد واكل واحد منهما مأه جلده..." "به زن زناكار و مرد زناكار هر يك صد تازيانه بزنيد."

اينك با توجه به مطالب گذشته مي گوييم: عقلي كه در نهج البلاغه از امام علي "ع" درباره زنان نقل شده، مي توان گفت منظور از آن عقل عملي (ابزاري) است. و اين نوع عقل هيچ گونه معيار فضيلت قرار نمي گيرد.

اما منظور از عقل ابزاري چيست؟ منظور از عقل ابزاري، عقلي است كه انسان با او بتواند عملي را انجام دهد توضيح اين كه: "در انسان دو شأن اساسي (عقل نظري و عقل عملي) ظهور دارد. با يك شأن مي فهمد و با شأن ديگر كار انجام مي‌دهد.

يقين، ظن، وهم، خيال و مانند اينها، جزء شئون و شعب عقل نظري است. اما نيت، عزم، اخلاص، اراده، محبت، تولي، تبري، تقوا، عدل و مانند آن، جزء عقل عملي است؛ و همين عقل معيار فضيلت است.

لذا اعلم نزد خدا افضل نيست ولي اتقي (متقي تر)، نزد خداوند افضل است، و اگر كسي در مسائل علمي عاقل تر باشد، گرچه در شئون دنيايي گرامي تر و محترم تر است، و كارها را بايد به او واگذار كرد، و در امور دنيوي از او بايد تقليد نمود، تا چرخ نشئه طبيعت با نظم بچرخد. اما چنين نيست كه اين شخص پيش خداوند هم مقرب تر باشد. (8)

قرآن كريم بعضي از افرادي را كه ممكن است در مسائل علمي قوي باشند، اما در مسائل عملي ضعيف، سفيه مي داند، مثلاً اگر كسي در مسائل رياضي، تجربي و مانند آن خيلي قوي باشد ولي در رابطه با گناه دست و پايش بلغزد و مرتكب گناهاني بشود، طبق روايات وارده، چنين شخصي سفيه است.

سفاهت در مكتب قرآن و فرهنگ دين غير از سفاهت در مسائل عادي است.

اگر كسي در يك رشته علمي متخصص باشد، ولي در هنگام امتحان عملي دستش بلرزد سفيه است. فيزيكدان هايي كه در كشورهاي الحادي به بخشي از منظومه هاي كيهاني، سفينه هايي با سرنشين يا بي سرنشين مي فرستند كه محيّرالعقول است، اما وقتي دستشان به گناه مي رسد مي لغزد و قدرت ضبط ندارند، يا در مسائل اعتقادي، ملحدانه برخورد مي كنند، چنين افرادي را فرهنگ قرآني سفيه مي داند و مي فرمايد: "و من يرغب عن ملة ابراهيم الا من سفه نفسه..." "جز افراد سفيه و نادان، و چه كسي از آيين ابراهيم (با آن پاكي و درخشندگي) روي برمي تابد؟" (9)

بنابراين، اگر كسي خواست بين زن و مرد داوري كند، و ببيند زن پيش خدا مقرب است يا مرد، عقل به معناي علم مصطلح را، معيار قرار ندهد، زيرا آن عقل فضيلت زائدي است كه براي اداره چرخ زندگي تنظيم شده و با مرگ انسان، همة آن از دست مي رود، و چون انسان بعد از مرگ براي ابد مي ماند.

لذا بايد چيزي را به همراه ببرد كه ابدي باشد. چيزي به درد آنجا مي خورد كه از بقا و ابديت سهمي داشته باشد، و آن اخلاص در عمل براي خدا است. بنابراين آنچه كه در اين سوي خريدار دارد، در آن سوي مشتري نداشته و بازارش راكد است، و در آنچه كه آن سوي خريدار دارد، بين زن و مرد فرقي نيست. (10)

منابع جهت مطالعه بيشتر:

1- زن از ديدگاه امام علي "ع"، استاد علامه جعفري"ره"

2- زن در آيينه جلال و جمال، استاد جوادي آملي

3- زن از ديدگاه نهج البلاغه، فاطمه اعلائي

4- فصلنامه كتاب نقد، (حقوق زن در اسلام)، ج12

منابع و مآخذ:

1. محمد بن الحسن الحر العاملي. وسائل الشيعه، (مؤسسه آل البيت)، ج1، ص100، ح6

2. ميرزا حسين النوري الطبرسي. مستدرك الوسائل، (مؤسسه آل البيت، طبع اول)، ج11، ص212

3. قال رسول ا... "ص": "انما مثل المرأة مثل الضلع المعوج، آن تركته انتفعت به، و آن اقمته اكسرته" فوارق بين الرجل و المرأة، قسمت و ليس الذكر كالانثي، محمد الرضي الرضوي، (طهران: مطبعة الحيدري، الطبعة الاولي، 1392 هـ ق) ص9، به نقل از وافي، ج12

4. غافر/40. و در آيه ديگر مي فرمايد: "و من يعمل من الصالحات من ذكر أو انثي و هو مؤمن فألئك يدخلون الجنة و لا يظلمون نقيرا" و كسي كه چيزي از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه ايمان داشته باشد، چنان كساني داخل بهشت مي شوند؛ و كمترين ستمي به آنها نخواهد شد. (نساء/124)

5. آل عمران/195

6. مدثر/ 38

7. اجاثية/15

8. استاد جوادي آملي، زن در آيينه جلال، ص255

9. بقره/130

10. استاد جوادي آملي، زن در آيينه جلال، ص255- 257

كتاب در ساحل انديشه، نوشتة اكبر اسد عليزاده با اشراف آيت ا... جعفر سبحاني، ص169