< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اختلاف درباره عیب

 

مقدمه

بحث در این مورد بود که آیا بینهی منکر پذیرفته می شود ام لا؟ و آیا حجیت بینه فقط مختص مدعی است و منکر باید یمین منعقد نماید، یا این که بینه ی منکر هم پذیرفته می شود؟ بعباره اخری اگر هر دو بینه داشتند، آیا بینهی هر دو معتبر است، یا تعارض و تساقط می کنند؟ مشهور بین قدما اینست که بینه به مدعی اختصاص دارد و مشهور بین متاخرین اینست که بینه مطلقاً حجت است.

 

حدیث فدک و استدلال به آن

یکی از ادلهای که اعتبار بینه ی منکر، روایت فدک است. در تفسیر علی ابن ابراهیم ذیل آیه ی شریفه ی ﴿ وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‌ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ[1] و کتاب وسایل الشیعه این روایت نقل شده است، اما در وسایل الشیعه این روایت خیلی تلخیص شده است. متن روایت بدین شرح است؛

"علي بن إبراهيم في قوله «فآت ذا القربى حقه و المسكين و ابن السبيل»، فإنه حدثني أبي، عن ابن أبي عمير، عن عثمان بن عيسى و حماد بن عثمان، عن أبي عبدالله (عليه السلام)، قال: لما بويع لأبي بكر و استقامله الأمر على جميع المهاجرين و الأنصار، بعث إلى فدك، فأخرج وكيل فاطمة(عليها السلام) بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله) منها، فجائت فاطمة (عليها السلام) إلى أبي بكر، فقالت: يا أبابكر منعتني عن ميراثي من رسول الله(صلى الله عليه و آله) و أخرجت وكيلي من فدك و قد جعلها لي رسول الله (صلى الله عليه وآله) بأمر الله.فقال لها: هاتي على ذلك شهودا.

فجاءت بأم أيمن[2] ، فقالت: لا اشهد حتى احتج يا أبا بكر عليك بما قال رسول الله (صلى الله عليه وآله)، فقالت: أنشدك الله، ألستَ تعلم أن رسول الله(صلى الله عليه وآله)، قال: إن أم أيمن من أهل الجنة؟

قال: بلى.قالت: فأشهد أن الله أوحى إلى رسول الله(صلى الله عليه وآله) «فآت ذا القربى حقه»، فجعل فدك لفاطمة(عليها السلام) بأمر الله.وجاء علي(عليه السلام) فشهد بمثل ذلك؛ فكتب لها كتابا بفدك و دفعه إليها. فدخل عمر، فقال: ما هذا الكتاب ؟!فقال أبو بكر: إنّ فاطمة(عليها السلام) ادعت في فدك و شهدت لها أم أيمن و علي(عليه السلام)، فكتبت لها بفدك.فأخذ عمر الكتاب من فاطمة فمزقه !! و قال: هذا فئ المسلمين.

و قال : أوس ابن الحدثان و عائشة و حفصة يشهدون على رسول الله صلى الله عليه وآله بأنه قال: «إنا معاشرالأنبياء لا نُورَث[3] ما تركناه صدقة» ، فان عليا زوجها يجر إلى نفسه ، وأم أيمن فهي امرأة صالحة، لو كان معها غيرها لنظرنا فيه.

فخرجت فاطمة عليها السلام من عندهما باكية حزينة، فلما كان بعد هذا جاء علي عليه السلام إلى أبي بكر و هو في المسجد و حوله المهاجرون و الأنصار، فقال يا أبابكر! لم منعت فاطمة ميراثها من رسول الله؟ و قد ملكته في حياة رسول الله صلى الله عليه وآله؟فقال أبو بكر : هذا فئ المسلمين، فإن أقامت شهوداً ان رسول الله(صلى الله عليه وآله) جعله لها و إلا فلا حق لها فيه.فقال أميرالمؤمنين عليه السلام يا ابابكر تحكم فينا بخلاف حكم الله في المسلمين؟قال: لا . قال عليه السلام: فإن كان في يد المسلمين شئ يملكونه؛ ادعيتُ أنا فيه؛ من تسأل البينة؟قال: إياك كنت أسأل البينة على ما تدعيه على المسلمين.قال: فإذا كان في يدي شئ، و ادّعى فيه المسلمون، فتسألني البينة على ما في يدي! و قد ملكته في حياة رسول الله (صلى الله عليه و آله) و بعده، و لم تسأل المسلمين البينة على ما ادّعوا علي شهوداً كما سألتني على ما ادّعيتُ عليهم؟!فسكت أبوبكر!ثم قال عمر: يا علي دعنا من كلامك، فإنا لا نقوى على حججك! فان أتيتَ بشهود عدول، و إلاَّ فهو فئ المسلمين، لا حقّ لك، و لا لفاطمة فيه.فقال أمير المؤمنين(عليه السلام): يا ابابكر! تقرأ كتاب الله؟قال: نعم.قال: فأخبرني عن قول الله تعالى: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا»، فيمن نزلت؟ أفينا أم في غيرنا؟قال: بل فيكم.قال: فلو أن شاهدين شهدا على فاطمة بفاحشة، ما كنت صانعا؟قال: كنت أقيمُ عليها الحدّ، كما أقيم على سائر المسلمين!قال: كنتَ إذاً عند الله من الكافرين!!قال: ولمَ؟قال: لأنكرددتَ شهادة الله لها بالطهارة و قبلت شهادة الناس عليها، كما رددتَ حكم الله وحكم رسوله أن جعل رسول الله صلى الله عليه و آله لها فدك، و قبضَتهُ في حياته، ثم قبلت شهادة أعرابي بايل على عقبه عليها، فأخذتَ منها فدك، وزعمت انه فئ المسلمين، و قد قال رسول الله(صلى الله عليه و آله): "البينة على من ادّعى، واليمين على من ادُّعيَ عليه"قال: فدمدم الناس، و بكى بعضهم، فقالوا: صدق والله علي. و رجع علي عليه السلام إلى منزله.

قال: و دخلت فاطمة إلى المسجد و طافت بقبر أبيها(عليه و آله السلام) و هي تبكي و تقول: إنا فقدناك فقد الارض وابلها......"[4]

زمانی که بیعت با ابوبکر شد، شخصی را فرستاد به فدک و وکیل حضرت زهرا سلام الله علیها را اخراج کرد، حضرت زهرا سلام الله علیها پیش ابابکر آمد، و فرمود: ای ابوبکر میراث رسول الله را از من گرفتی و وکیل من را اخراج کردی، در حالی که رسول خدا این ملک را به امر خداوند به من داده بود؛ ابوبکر گفت شاهد بیاور. حضرت زهرا ام إیْمن را برای شهادت آورد. ام ایمن گفت ای ابابکر من اول شهادت نمی دهم تا یک نکته ای را به تو تذکر بدهم، تو را نزد خدا شاهد می گیرم، آیا قبول داری که پیامبر فرمود که ام ایمن از اهل بهشت است؟ ابوبکر گفت بله درست است. ام ایمن گفت: من شهادت می دهم خداوند این آیه را نازل کرد و پیغمبر هم به عنوان اطاعت خداوند، فدک را به فاطمه سلام الله علیها داد. حضرت علی هم آمد و شهادتی مانند شهادت ام ایمن داد. پس ابوبکر سندی نوشت و به حضرت زهرا سلام الله علیها داد. عمر داخل شد و گفت این چیست؟ ابوبکر گفت حضرت زهرا دو تا شاهد آورد و من هم سند فدک را به او دادم. پس عمر لعنت الله علیه سند فدک را از حضرت زهرا گرفت و آن را پاره کرد. و گفت این غنیمت است و متعلق به مسلمانان است. عایشه و حفصه هم آمدند و شهادت دادند که پیامبر فرموده است ما پیامبران ارث برده نمیشویم. بعد عمر گفت شهادت علی اعتبار ندارد، زیرا همسر فاطمه است و به نفع خودش شهادت می دهد. ام ایمن هم شهادتش اعتباری ندارد چون زن است، با این که صالحه است، اگر شاهد دیگری داشت قبول میکنیم. پس حضرت زهرا خارج شد در حالی که ناراحت بود و گریه می کرد. پس ابوبکر هم به منزل رفت. سپس شخصی را دنبال عمر فرستاد. و گفت با این وضعی که علی امروز در مسجد درست کرده است، اگر اینگونه باشد خلافت ما پا برجا نخواهد ماند. عمر پرسید علی چه کرده؟ ابوبکر گفت حضرت علی این گونه فرمود: ای ابابکر آیا ما با بقیهی مسلمانان فرق می کنیم؟ مگر پیامبر نفرموده است اگر مالی در دست شخصی بود و دیگری آن را ادعا کرد، مدعی باید بینه بیاورد؟ عمر گفت اگر بخواهیم با علی بحث کنیم محکوم خواهیم شد، فلذا اگر بینه بیاورند فدک را خواهیم داد و در غیراینصورت هیچ حقی برای آن ها وجود ندارد. سپس عمر گفت: ما قدرت پاسخ به استدلال های تو را نداریم، اگر شاهد آوردی می پذیریم و اگر نیاوردی فی مسلمین است. حضرت علی فرمود: ابوبکر اگر دو نفر بر فاطمه در یک فحشایی شهادت دهند چه می کنی؟ ابوبکر گفت بر او حد جاری می کنم. حضرت علی فرمود مگر آیه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس... در مورد فاطمه نازل نشده است؟ اگر دو نفر علیه شهادت فاطمه دهند و خدا نیز این آیه را در مورد او نازل کرده است تو کدام را می پذیری؟ ابوبکر گفت من حرف مردم را می پذیرم. امیرالمومنین فرمود مگر پیامبر نفرموده است بینه بر مدعی است و قسم بر کسی است که منکر است؟ مردم شروع کردند گریه کنند و گفتند علی راست می گوید و علی به منزل برگشت و حضرت زهرا(علیها السلام) به سمت قبر پدرش رفت و شعری خواند.......

بررسی سندی: سند این روایت صحیحه است و محل اعتبار است. این روایت در تفسیر قمی ذکر شده و تفسیر علی ابن ابراهیم جزو توثیقات عامه است. آیت الله خویی این تفسیر را جزو توثیقات عامه و معتبر میداند. برخی بزرگواران نیز این گونه تصور می کنند که تفسیر قمی از ابتدا تا سوره آل عمران متعلق به علی ابن ابراهیم است و بقیهاش متعلق به ابوالجارود است، که نظر درستی نیست. و صحیح اینست که چند نفر بودند در زمان علی ابن ابراهیم که نابینا بودند، یکی خود ایشان بود، مرحوم کلینی هم در اواخر عمر نابینا بود، علی بن حاتم قزوینی هم نابینا بود. ابوالعباس هم در همین دوره بوده و نابینا بوده است. ابی الجارود نیز همینگونه بوده و همه ی این بزرگواران تفسیر قرآن دارند. کلینی و علی ابن ابراهیم ابتدا بینا بودند و سپس نابینا شدند. احتمالا تفسیر قمی مجموعه ی تفاسیر این افراد نابینا است. تفاوت قسمت های ابی الجارود و علی ابن ابراهیم مشخص است. ابی الجارود ضعیف هم بوده است. و این حدیث قطعاً از قسمتهایی بوده که علی ابن ابراهیم جمع آوری کرده است. شاهد مدعای ما هم اینست که در علل الشرایع صدوق، همین روایت با همین سند و با همین تعابیر نقل شده است، فلذا عیب و اشکال سندی ندارد.

بررسی دلالی: ظاهر این روایت این گونه است که بینهی منکر حجت است، زیرا وقتی ابوبکر و عمر گفتند: یا علی(علیه السلام) بینه بیاور، حضرت علی(علیه السلام) نفرمود ما منکر هستیم و بینهی منکر حجت نیست. و یا حضرت زهرا(علیها السلام) وقتی از او بینه خواستند، رفت ام ایمن را برای شهادت آورد. در این روایت کلمهی ارث و مشتقات ان چند مرتبه تکرار شده است و "ارث" در لغت به معنای نحله است و در این روایت نیز ارث به معنای اصطلاحی نیست بلکه اگر کسی چیزی را در زمان حیات خود به دیگری ببخشد، نحله می شود و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خود، این باغ را به حضرت زهرا(علیها السلام) بخشیدند. این که متاسفانه برخی این گونه تخیل نموده اند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) مدعی ارث است، و ابابکر منکر ارث است، پس نعوذبالله حق با ابابکر است، یک مغلطه است. در حالی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این باغ را در زمان حیات خود به ملکیت حضرت زهرا علیها السلام درآوردند و حضرت زهرا(علیها السلام) نیز همان زمان در این ملک تصرف نمودند، در متن روایت نیز این گونه بود که وکیل حضرت در فدک بود و ید وکیل، ید موکل است. پس حضرت زهرا(علیها السلام) ید داشتند در این مال، و ابابکر مدعی است که این مال متعلق به شما نیست. هر کس که ید دارد، ید امارهی ملکیت است، پس حضرت زهرا(علیها السلام) اماره ی ملکیت دارد. کسی که مال در اختیارش است، اگر بگوید مال از برای من است، این مدعی نیست، بلکه منکر است. زیرا ید اماره ی ملکیت است و کسی که از بیرون می آید مدعی است. پس ابابکر مدعی است و او بایستی مدعی بیاورد. ابوبکر به حضرت عرض کرد، بینه بیاورید، این که حضرت زهرا(علیها السلام) رفت بینه آورد. فلذا ظاهر این حدیث اینست که بینهی منکر حجت است. اما پاسخ ظاهر نیز این گونه است که شاید آوردن بینه از سوی حضرت(علیها السلام)، به این دلیل است که حضرت نمیخواستند کار به دادگاه بکشد و در حقیقت جدل میکرد. مانند ملاکی که در مورد حدیث امام هفتم بود که حیوان را تسلیم کرد. و در حقیقت این یک تنازل از حق است، چون میتوانست ایشان از طرف مقابل ادعای بینه نماید. تنازل از حق هم به این معنی که من موظف نیستم بینه بیاورم، اما بخاطر حل مخاصمه میآورم. در نتیجه این روایت، دلیل نمیشود.

 

بررسی دو روایت دیگر

"وَ عَنْهُ[5] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ[6] عَنِ الْخَشَّابِ[7] عَنْ غِيَاثِ بْنِ كَلُّوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع)‌: أَنَ‌ رَجُلَيْنِ‌ اخْتَصَمَا إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع- فِي دَابَّةٍ فِي أَيْدِيهِمَا وَ أَقَامَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا الْبَيِّنَةَ أَنَّهَا نُتِجَتْ عِنْدَهُ فَأَحْلَفَهُمَا عَلِيٌّ ع فَحَلَفَ أَحَدُهُمَا وَ أَبَى الْآخَرُ أَنْ يَحْلِفَ فَقَضَى بِهَا لِلْحَالِفِ. فَقِيلَ لَهُ فَلَوْ لَمْ تَكُنْ فِي يَدِ وَاحِدٍ مِنْهُمَا وَ أَقَامَا الْبَيِّنَةَ فَقَالَ أُحْلِفُهُمَا فَأَيُّهُمَا حَلَفَ وَ نَكَلَ الْآخَرُ جَعَلْتُهَا لِلْحَالِفِ فَإِنْ حَلَفَا جَمِيعاً جَعَلْتُهَا بَيْنَهُمَا نِصْفَيْنِ قِيلَ فَإِنْ كَانَتْ فِي يَدِ أَحَدِهِمَا وَ أَقَامَا جَمِيعاً الْبَيِّنَةَ قَالَ أَقْضِي بِهَا لِلْحَالِفِ الَّذِي هِيَ فِي يَدِهِ."[8]

دو نفر بر مالکیت یک حیوانی دعوا داشتند. و هر دو بینه داشتند. حضرت علی ع هر دو را قسم داد، یکی قسم خورد و دیگری قسم نخورد. حضرت علی ع فرمودند: گوسفند به کسی میرسد که قسم خورده است. شخصی به حضرت علی ع عرض کرد، اگر هیچ کدام ید نداشتند و هر دو بینه داشتند حکم چگونه است؟ امام ع فرمود: هر دو را قسم میدهم. شخص عرض کرد: اگر یکی ید داشت و دیگری نداشت و هر دو بینه داشتند حکم چگونه است؟ حضرت ع فرمود: به نفع کسی که قسم میخورد قضاوت میکنم.

بررسی سندی: به خاطر حضور اسحاق بن عمار، روایت را صحیحه لحاظ میکنیم، زیرا وی ساباطی بود و ساباطیها فَطَحی مذهب بودند و فطحیها موثق هستند.

بررسی دلالی: ظاهر این روایت اینگونه است که وقتی هر دو بینه آوردند، حضرت علی نفرمودند که بینهی مدعی پذیرفته می شود و بینهی منکر پذیرفته نمیشود. حضرت فرمود این دو بینه تعارض و سپس تساقط میکنند. بعد سراغ قسم میرویم. ظاهر روایت این است که حضرت کاری به بینهی مدعی و یا منکر ندارد، اگر دو تا بینه باشد، تعارض و تساقط میکند.

"وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ أَنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ ع اخْتَصَمَ إِلَيْهِ رَجُلَانِ فِي دَابَّةٍ وَ كِلَاهُمَا أَقَامَ الْبَيِّنَةَ أَنَّهُ أَنْتَجَهَا فَقَضَى بِهَا لِلَّذِي فِي يَدِهِ وَ قَالَ لَوْ لَمْ تَكُنْ فِي يَدِهِ جَعَلْتُهَا بَيْنَهُمَا نِصْفَيْنِ."

بررسی سندی: این روایت در مراجعه به تهذیب مشکل سندی دارد و قابل استناد نیست.

 


[2] . ام ایمن کسی است که پیامبر ایشان را مادر خطاب می فرمود. بدین علت که ام ایمن بعد از حضرت آمنه که در 6 سالگی پیامبر رحلت فرمودند، برای پیامبر مادری کرده است. در تاریخ نقل شده است که گاهی تشنه می شد و به پیامبر عرض می کرد برای من آب بیاور؛ عده ای به او اعتراض می کردند تو به چه حقی با پیامبر خدا این گونه حرف می‌زنی، و او می گفت: "حقی علیه(صلی الله علیه و آله و سلم) اعظم من هذا" و پیامبر هم کارهای او را انجام میداد، و در روایات متعددی پیامبر و ائمه او را اهل بهشت معرفی کرده‌اند.
[3] . لانُوُرَث صحیح است و لانُوَّرِث غلط است.
[4] . تفسيرالقمي (علي بن إبراهيم القمي)، ج2، ص155.
[5] . عنه منظور عن کلینی است.
[6] . منظور محمد بن احمد بن یحیی است.
[7] . منظور حسن بن موسی است.
[8] . وسائل الشيعة ؛ ج‌27 ؛ ص250.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo