< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

96/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ماهیت عیب

 

مقدمه

کلام در باب مفهوم عیب بود و بحث در باب موجبات رد و یا خیار نیست. بعباره اخری بین عیب و چیزی که موجب رد و ارش میشود تفاوت وجود دارد و این دو تلازمی ندارد. یعنی ممکن است چیزی عیب نباشد ولی موجب خیار شود و بالعکس. فلذا شیخ در مکاسب ابتدا تعریف ارش و عیب را ذکر نموده و سپس عیب را توضیح داده است. و شیخ میفرماید اگر زیادی از خلقت اصلی و یا نقص از خلقت اصلی، سبب کاهش قیمت مالی مبیع گردید، عیب محسوب میشود و در غیر اینصورت عیب نیست. شیخ در تعلیل این فرمایش میفرماید بنای عقلا در این است که عیب در جایی مصداق پیدا میکند که نقص مالی به وجود آید و نقص در غرض را عیب محسوب نمیکنند. فلذا طبق نظر شیخ اگر شخصی عبد را خرید و عبد خصی بود (نازا)، از نظر عقلا این عبد نه تنها قیمتش کم نشده، بلکه زیاد هم شده است. فلذا از این توضیحات مشخص میشود شیخ بحث را روی عیب برده (چه موجب خیار باشد و چه موجب خیار نباشد.) و بحث را روی موجبات خیار نبرده است.

برخی مانند سید یزدی آوردهاند که باید فرق بذاریم عرف چه چیزی را عیب میداند و چه چیزی را عیب نمیداند، اگر چیزی نقص در مال بود و یا نقص از خلقت هم بود، اما عقلا و عرف به آن عیب نمیگویند، ما باید تابع عرف و بنای عقلا باشیم.

امام خمینی فرموده است هیچ کدام از این موارد ملاک نیست، نه نقص از خلقت ملاک است و نه نقص قیمت ملاک است و نه این که عرف چه چیزی را عیب میداند ملاک است. بلکه ملاک این است عرف به چیزی اعتنا میکند. مثلا اگر کسی میخواهد یک در برای اتاق بخرد و این در قفلش خراب است، عرف و عقلا به آن اعتنا میکنند. حال اگر شخصی رفت یک شهری را بخرد و ده تا در نیز در این شهر چنین عیبی داشته باشد، در اینجا عرف و عقلا به این عیب اعتنا نمیکنند.

همچنین بیان نمودیم روایات در اینجا ملاک نیست، در روایات میشود ملاک را به دست آورد اما بحث عرفی است و شارع نیز نمیخواهد یک اصطلاح جدیدی جعل نماید. اگر یک چیزی عرفی بود و شارع مقدس بخواهد با عرف مخالفت کند، حداقل ده یا بیست مورد روایت صحیح لازم است، اما با یک یا دو روایت ضعیف السند نمیتوان با عرف مقابله کرد و این گونه روایات نمیتواند رادع باشد. اگر یک روایت بگوید "کل ما زاد او نقص عم الخلقت الاصلیه ..." این چنین روایتی با فرض صحیح بودن هم نمیتواند جلوی عرف را بگیرد. و ممکن است مقصود این روایات اضافه و نقصی است که سبب نقص قیمت میشود و عرف نیز آن را عیب بداند. این عیب سبب خیار نیست، زیرا نسبت بین عیب و موجب خیار، عموم و خصوص من وجه است.

 

شرط ارتکازی

نکتهی بعد نیز این که امام خمینی در مسئلهی شرط ارتکازی (هر چه را خرید و فروش میکنیم، با زبان بی زبانی شرط میکنیم که سالم باشد) میفرماید این شرط در صورتی محقق میشود که بایع و مشتری عالم باشند و در غیر اینصورت اگر کسی جاهل باشد، چنین شرطی نیز نگرده است.

پاسخ این فرمایش این است که اگر مقصود امام از جهل، غفلت باشد، این فرمایش درست است. لیکن اگر جاهل را در مقابل عالم بگیرد، فرمایش امام درست نیست. زیرا هر کس هر چیزی را معامله میکند، بر اساس عرف است و در عرف هم این گونه است هر کالایی باید سالم باشد و اگر سالم نبود مشتری خیار دارد و هیچ تفاوتی در این مسئله بین عالم و جاهل نیست. زیرا اگر جاهل باشد خیار تدلیس دارد و اگر عالم باشد خیار غبن دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo