< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خیار اشتراط

 

مقدمه

کلام در باب شرط بود و این که آیا باید شرط در ضمن عقد باشد، یا شرط ابتدائی هم شرط محسوب میشود؟ فیروزآبادی معتقد است که شرط باید ضمن عقد باشد، لیکن شیخ در پی اثبات این است که شرط ابتدائی هم صحیح است.

 

دلیل دوم شیخ انصاری بر شرط بودن تعهد ابتدائی

شیخ انصاری دلیل دیگری هم در مکاسب بر مدعای خود بیان نموده است و آن هم این که کلام فیروزآبادی متفرد است و کسی غیر از او این قول را مطرح ننموده است و چون کس دیگری این قول را مطرح نکرده است، این قول حجت نیست. و اگر امر دایر شود بین این که کلمهی شرط وقتی در الزام ابتدائی و الزام در ضمن عقد به کار میرود بگوییم این جا حقیقت و مجاز است، یا بگوییم مشترک معنوی است. (حقیقت و مجاز یعنی این که کلمهی شرط یک معنای حقیقی و یک معنای مجازی دارد، معنای حقیقی یعنی الزام و التزام و تعهد در ضمن یک عقد، و تعد و التزامی که ابتدائی باشد و در ضمن عقد نباشد، معنای مجازی باشد. و اشتراک معنوی یعنی بگوییم کلمهی شرط بر یک معنایی وضع شده است که شامل هم تعهد ابتدائی و هم تعهد در ضمن عقد میشود.) و اگر امر بین حقیقت و مجاز و مشترک معنوی دایر شود، مشترک معنوی مقدم است. علت هم این است که مشترک معنوی حقیقت است و حقیقت بر مجاز مقدم است. و اگر این حرف درست باشد، نتیجهاش این است که حرف قاموس باطل است. زیرا قاموس در مقام بیان این است که شرط یعنی تعهد در ضمن عقد است و این معنای حقیقی است، و تعهدی که در ضمن عقد نیست، مجاز میشود. اما در مشترک معنوی هر دو شرط ضمن عقد و ابتدایی حقیقت است و حقیقت بر مجاز مقدم است.

سپس مرحوم شیخ یک شاهدی نقل میکند و آن هم این که امام(علیه السلام) در برخی روایات برای نذر یا عهد، یا وعد، به "المومنون عند شروطهم" استناد نموده است. این که امام معصوم(علیه السلام) استناد نموده است که وفای به عهد، به خاطر "المومنون عند شروطهم" واجب است، یعنی امام معصوم(علیه السلام) روایت "المومنون عند شروطهم" را بر یک تعهد ابتدائی تطبیق داده است، و این مشخص میکند که تعهد ابتدائی، شرط است و شرط هم لازم الوفا است.

 

اشکالات حواشی مکاسب به شیخ و پاسخ آنها

برخی حواشی مکاسب آوردهاند در مورد این مطالبی که شیخ در این مجال آورده است، اشکال کرده و گفتهاند: این مطالب اصلاً با شأن شیخ سازگار نیست. یکی این که شیخ در تعریف شیخ متناقض عمل کرده است (که ما آن را پاسخ دادیم)، دیگر هم این که چه کسی گفته است اشتراک معنوی بر مجاز اولویت دارد؟ این موارد حداکثر ظن و گمان است.

اما میشود از شیخ دفاع کرد و ما معتقدیم فرمایشات شیخ صحیح است:

اولاً دلیل این که شیخ در مقام رد کلام فیروزآبادی است، این است که فیروزآبادی امام لغت است و در لغت عربی، کسی معتبرتر از فیروزآبادی وجود ندارد.

ثانیاً اما این که مرحوم شیخ میفرماید مشترک معنوی بر حقیقت و مجاز مقدم است و در نتیجه کلام فیروزآبادی صحیح نیست، مراد شیخ یکی از این موارد است:

 

اگر کسی مثل سید مرتضی بگوید اصل در هر استعمالی حقیقت است، اگر ما این حرف را بپذیریم، نتیجهاش این است که وقتی در قاموس آمده است شرط، الزام در بیع است، و در روایات گفته میشود شرط یعنی نطلق الزام و تعهد است. و استعمال هم حقیقت است و نتیجهاش اشتراک معنوی است که شیخ به آن قائل بود. یعنی کلمهی شرط هر جا استعمال شده است، حقیقت است. (طبق این تعریف، فرمایش شیخ منطقی و درست است.)

 

اگر کسی مثل آخوند صاحب کفایه، معتقد باشد که اصل در استعمال، حقیقت نیست. و بعباره اخری چندین بار در کفایه فرموده است اصل، برای تعیین مراد است و اگر در جایی مراد روشن بود، هیچ اصلی، برای تعیین کیفیت مراد نداریم. یعنی اگر معنی کلمهای را نمیدانیم یا متکلم چه چیزی اراده نموده است، باید سراغ اصالت الحقیقه، یا اصل عدم قرینه، اصالت العموم، اصالت الظهور و .... برویم تا مراد متکلم را بیابیم. اما اگر جایی معنای کلمه را میدانیم اما نمیدانیم این معنا حقیقی است یا مجازی، آخوند معتقد است در این جا هیچ اصلی جاری نمیشود و نمیتوان گفت اصل بر حقیقت است، زیرا مراد معلوم است، و فقط کیفیت مراد معلوم نیست (که این مراد، حقیقت است یا مجاز است.)؛ اگر کسی این نظر آخوند را بپذیرد، نتیجهاش بطلان نظریه سید مرتضی است.

 

در ما نحن فیه باید بگوییم ما مراد از کلمهی شرط را میدانیم (مثلا میدانیم که مراد از شرط در روایات، شرط ابتدائی است. اما نمیدانیم که این معنی (شرط ابتدائی) حقیقی است یا مجازی است.) در این جا هیچ اصلی جاری نمیشود.

اما مراد شیخ این است که وقتی ما شک داریم که در این کلام (در این استعمالات روائی) قرینهای وجود داشته یا وجود نداشته است، اصل عدم قرینه است. اصل عدم قرینه، یعنی مجاز نیست، و وقتی مجاز نباشد، یعنی مشترک معنوی است.

بنابراین اشکالات حواشی مکاسب، اصلا وارد نیست.

 

نتیجه

اما این که مرحوم شیخ فرمود ائمه(علیهم السلام) برای نذر، عهد، وعده و ... استدلال نمودهاند که شما اگر یک قسمی خورده اید باید به قسم خود وفا کنید، زیرا پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: "المؤمنون عند شروطهم"؛ معنای این فرمایش این است که شرط در الزام و التزام ابتدائی به کار میرود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo