< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

96/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دیگر استدلالهای اخباریها

 

مقدمهکلام در باب حجیت ظواهر بود. در جلسه گذشته استدلال اول اخباریون بر عدم حجیت قرآن را بیان نمودیم.

 

ادامهی استدلال اخباریها درباره ظواهر قرآن

باقی استدلالهای اخباریین در عدم حجیت ظواهر قرآن را بررسی مینماییم؛

 

استدلال دوم: قرآن دارای مضامین عالی و مطالب بلند و عرشی است و بعباره اخری علم ماکان و ما یکون در قرآن است. ما که به قرآن مراجعه مینماییم نمیتوانیم همه چیز را از قرآن استنباط کنیم. این دلیل بر این است که ما قرآن را نمیفهمیم، پس ظواهر قرآن بر ما حجت نیست.

 

پاسخ: بسیاری از اصولیون این استدلال را رد نمودهاند، اما به جهت اختصار ما مطلبی از علامه طباطبائی را ذکر مینماییم. در ابتدای کتاب المیزان، مرحوم علامه طباطبایی یک مطلبی را میفرماید که علم ماکان و مایکون در قرآن است، و به آیاتی چون: ﴿نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمین[1] ، ﴿ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ [2] استدلال میکند. سپس در جایی دیگر شخصی از ایشان سوال میکند که آیا همهی علوم در قرآن وجود دارد، که علامه جواب منفی میدهد. شخص متعرض میشود که شما این مطلب را در ابتدای المیزان فرمودهاید؛ علامه میفرماید که من این مطلب را نگفتهام، شخص هم کتاب را به ایشان نشان میدهد. علامه طباطبایی خیلی ناراحت میشود و گریه میکند، و میفرماید من این کتاب را به تنهایی و بدون کمک نوشتهام (و این مشکلات از همین مطلب ناشی میشود.).

تبیین حضرت استاد عابدی: مقصود از"كِتاب" در آیهی شریفهی ﴿وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ﴾، لوح محفوظ است، نه این که قرآن مراد باشد. زیرا نکره در سیاق اثبات مفید وحدت است و نکره در سیاق نفی، مفید عموم است. "وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ"، نکره در سیاق نفی است. و "كِتابٍ مُبِينٍ"، نکرهی در سیاق اثبات است، یعنی در یک کتاب.

به هر حال ما دلیلی نداریم که همهی علوم در قرآن باشد، و اگر کسی مدعی شد همه چیز در قرآن است، مرادش این است که هر آن چه که در مورد هدایت باشد در قرآن وجود دارد.

 

استدلال سوم: در قرآن عمومات و مطلقاتی وجود دارد. و این عمومات تخصیص خوردهاند و این مطلقات تقیید خوردهاند. و دقیقاً هم معلوم نیست مخصص و مقید این آیات چه مواردی هستند. بعباره اخری علم اجمالی داریم به این که ظواهر برخی آیات قرآن اراده نشده است؛ و علم اجمالی هم منجز تکلیف است. وقتی من نمیدانم این آیه تخصصی خورده یا نه، یا این که قید و قرینهای داشته یا خیر، آیه مجمل میشود و نمیتوان به قرآن تمسک نمود. بعباره اخری قرآن ظهور دارد، اما ظهور آن حجت نیست، و ظهور آن بدوی است، اما ظهورش مستقر نیست. یعنی ما میدانیم ظهور دارد، اما ظهورش اطراف علم اجمالی است و باید احتیاط کرد.

 

پاسخ: اگر علم داریم به این که برخی ظواهر قرآن تخصیص خوردهاند یا تقیید شدهاند، و نمیدانیم کدام آیه است، باید فحص کنیم. و نمیتوانیم بگوییم کل قرآن مجمل است و باید کنار گذاشته شود.

 

استدلال چهارم: اخباریین معتقدند قرآن تحریف شده است، بعباره اخری قرائنی از آیات حذف شده است، و اگر کتابی تحریف شود، آن کتاب حجت نیست.

 

پاسخ: ابتدائا این که از مسلمات مسلمین است که تحریف بالزیاده در قرآن اتفاق نیفتاده است (یعنی هیچ چیزی به قرآن اضافه نشده است.) اما در مورد تحریف بالنقیصه مطالبی مورد اختلاف است. افرادی چون آیت الله بروجردی، علامه عسگری و .... مطلقا قائل به هیچ نوع تحریفی نیستند و تمام ادلهی مرتبط با تحریف بالنقیصه را ضعیف قلمداد کردهاند. لیکن هزار و سی روایت با مضمون تحریف در قرآن وجود دارد و تضعیف همهی این روایات عملی بعید است، فلذا باید گفت این روایات درست است، اما معنای این روایات این است که اولاً ما دو گونه وحی داریم، یکی وحی قرآنـی، و دیـگری وحـی بیانی. یعنـی یک چیزهایی را وحی میکرد و اینها قرآن بود، وبرخی موارد وحی بود ولی قرآن نبود. مثلا بسیاری از احکامی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) بیان مینماید وحی است، اما قرآن نیست. فلذا برخی موارد را حضرت جبرئیل(علیه السلام) را بیانی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) عرض میکرد، اما پیامبر مامور بود به صورت وحی قرآنی آن را منتقل نماید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo