< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تمسک به روایات متواتر براثبات حجیت خبر واحد

مقـدمـه: شیخ در مکاسب فرموده است روایات فراوانی بر اثبات حجیت خبر واحد داریم، و روشن است که با خبر واحد نمیتوان حجیت خبر واحد را اثبات نمود. بنابراین روایات چون متواتر و یقینی هستند، نیاز به بحث حجیت ندارند، یعنی با روایات متواتر، حجیت خبر واحد را اثبات مینماییم.

 

انواع روایات دال بر حجت خبر واحد: روایات فراوانی داریم که مربوط به باب تعارض است و مرجحات را بیان مینماید؛ این روایات مفروض گرفتهاند اصل حجیت خبر واحد ثابت است، حال بحث میکنند اگر چنین روایاتی تعارض نمود، چه باید کرد.

روایات دیگری داریم که ارجاع به آحاد روات داده است، یعنی میفرماید به فلان راوی یا فلان روای مراجعه نمایید. به عنوان نمونه یک روایت میفرماید: "أَ فَیونس بن عبدالرحمن ثقة آخذ عنه ما احتاج الیه من معالم دینی؟ قال(علیه السلام): نعم" معنای سوال و جواب این روایت اینست که اصل این که خبر واحد را میتوان پذیرفت مسَلّم است، فقط سوال از وثاقت این راوی است، نه این که خبر حجت است یا خیر. اگر خبر واحد حجت نبود، امام(علیه السلام) باید میفرمود ثقه بودن یا نبودن این شخص مشکلی را حل نمیکند و اصل تمسک به خبر واحد باطل است؛ از این دست روایات نیز زیاد است.

مطلب دیگر سیرهی اصحاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمهی معصومین(علیهم السلام) است که ایشان کسی را برای بیان احکام به مناطق مختلف حکومت اسلامی میفرستادند. این یعنی مردم خبر واحد را حجت میدانستند و نقل خبر توسط این افراد از ائمه معصومین(علیهم السلام) را میپذیرفتند.

این گونه ادله و روایاتی که بیان نمودیم، بیش از یکصد روایت است و به مرحلهی تواتر میرسد. مرحوم صاحب وسائل در بخش صفات قاضی، این روایات را جمع آوری نموده است. بنابراین اصل این که روایات دلالت بر حجیت خبر واحد دارد، متواتر است.

 

تبیین بحث: اما چند مطلب را باید تبیین نماییم؛ ابتدا این که تواتر بر سه قسم لفظی، معنوی و اجمالی است.

     تواتر لفظی اینست که یک لفظ با یک عبارت واحد، این قدر زیاد نقل شده باشد که ما علم پیدا کنیم مخبرین تواطی بر کذب ندارند و دروغ نمیگویند، به عنوان مثال شهید ثانی روایت ذیل را متواتر لفظی دانسته است: "من کذب علی متعمداً فلیتبوأ مقعده من النار".

     تواتر معنوی اینست که احادیثی داریم که الفاظ مختلف و معنای متفاوتی دارند، اما یک دلالت التزامیهی واحد دارند. به عنوان مثال یک روایت میفرماید: علی(علیه السلام) در خیبر را از جا کند؛ روایت دیگر میفرماید: علی(علیه السلام) عمرو بن عبدود را کشت؛ دلالت التزامی این روایات، شجاعت امیرالمومنین است.

     تواتر اجمالی اینست که ما روایات زیادی دارند و اینقدر این روایات زیاد است که ما یقین پیدا مینماییم بعضی از آنها راست و درست است. به عنوان مثال این که اجمالاً میدانیم در کتاب کافی، چند روایت صحیح وجود دارد و این گونه نیتس که خالی از روایات صحیح باشد. وقتی روایتی تواتر اجمالی داشته باشد، چون مشخص نیست کدام است، ما باید مضمون اخص روایات را بگیریم و بگوییم این یقینی است. به عنوان مثال یک روایت میفرماید هر روایتی که راوی آن ثقه است را بپذیر، یک روایت میفرماید روایت عادل را بپذیر، یک روایت میفرماید روایتی که موافق قرآن باشد را بپذیر، یک روایت میفرماید روایت شیعه را بپذیر، یک روایت دیگر میفرماید روایتی را که راوی آن با دو شاهد عادل تعدیل شده باشد را بپذیر. بعباره اخری اگر ما یک روایتی را پیدا کنیم که صحیح اعلائی باشد (یعنی تمام روات سلسلهاش شیعه، ثقه، عادل و هر راوی هم دو معدل داشته باشد.) طبق این تواتر میتوانیم آن را اخذ نماییم. بعد این گونه مشکل را حل مینماییم که روایات متواتر اجمالی میگوید روایت اعلایی حجت است، بعد این روایت اعلایی میگوید باقی روایات حجت هستند، بعد باقی روایات درست میشوند.

 

بعد از دانستن راه استدلال، حال چند مطلب را بیان مینماییم؛ اولین مطلب اینست که بیان نمودیم روایات متواتر یکی گروه باب تعارض است، یک گروه در باب صفات قاضی است و یک گروه در باب ارجاع به آحاد روات است.

 

اشکال آیت الله خوئی به روایات باب تعارض و پاسخ استاد: در باب تعارض، برخی مانند آیت الله خوئی قائل شدهاند که روایات باب تعارض مفید به حال ما نیست، زیرا روایات باب تعارض شاید روایات متعارضی را بگوید که آن روایات متواتر هستند. یعنی این که میگوید وقتی روایات متعارض هستند چه کنیم، شاید مراد روایات قطعی الصدور باشد.

پاسخ فرمایش آیت الله خوئی اینست که این روایات گاهی حل تعارض را با صفات راوی نمودهاند، وقتی صفات راوی گفته شد، دیگر هیچ ربطی به مسئلهی تواتر ندارد. پس چون در روایات باب تعارض، صفات راوی مطرح شده است، معلوم میشود این روایات، در مورد خبر واحد حرف زدهاند.

 

اشکال به روایات ارجاع به آحاد روات: بیان نمودیم برخی روایات ارجاع به آحاد روات نمودهاند، این روایات نشان میدهد خبر واحد حجت است و از این قسم روایات هم زیاد داریم. اما در مورد این روایات نیز میتوان اشکال نمود که بحث ما در مورد حجیت خبر راوی است، خواه این راوی عالم باشد یا عالم نباشد، در حالی که در این روایات ارجاع به افرادی شده است که همگی عالم هستند. چون ممکن است مراد امام این باشد که بخاطر علم آن شخص، به او ارجاع داده است. فلذا چنین روایاتی مفید حال ما نیست و دلیل نمیشود، مگر روایاتی که به احادیث ارجاع دهد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo