< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اثبات حجیت خبر واحد با اجماع

مقـدمـه: سومین دلیل از ادلهی حجیت خبر واحد، مسئلهی اجماع بر حجیت خبر واحد است. گاهی بحث دربارهی اجماع محصل و گاهی بحث در مورد اجماع منقول است.

 

انواع تقریر اجماع منقول: اجماع منقول، به خودیِ خود، چند تقریر دارد:

     گاهی کسی میخواهد از راه ادعای اجماع شیخ طوسی، بر حجیت خبر واحد استدلال نماید؛

     گاهی کسی میخواهد از راه عمل فقها در طول تاریخ، به دست بیاورد که اجماع بر حجیت خبر واحد داریم؛

     گاهی کسی میخواهد از راه اقوال فقها در طول تاریخ، به دست بیاورد که اجماع بر حجیت خبر واحد داریم؛

     گاهی کسی میخواهد از کلام سید مرتضی که مخالف حجیت خبر واحد است، استفاده کند که خبر واحد حجت است؛

     گاهی نیز کسی میخواهد از راه بنای عقلاء چنین استفادهای نماید.

 

ورود به بحث: ابتدا از راه اجماع منقول بر حجیت خبر واحد که شیخ طوسی در کتاب خلاف، عده الاصول و ... آن را ادعا نموده است، وارد بحث میشویم. علمای بعد از شیخ طوسی، برخی طرفدار شیخ هستند که اکثریت را تشکیل میدهند؛ در مقابل سید مرتضی، ابن زهره، طبرسی (صاحب مجمع البیان) و صاحب معالم مدعی شدهاند اجماع بر عدم حجیت خبر واحد داریم. این روشن است که اگر کسی بگوید اجماع منقول بر حجیت خبر واحد دلالت میکند، این یک دور صحیح و باطل است. زیرا خود اجماع منقول، خبر واحد است و خبر واحد با خبر واحد اثبات نمیشود. مگر این که کسی یقین کند کلام شیخ طوسی صحیح است. اگر کسی یقین کند که اجماع امامیه بر اینست که به خبر واحد عمل میکنند، میتوان گفت این اجماع دلیل بر حجیت خبر واحد میباشد، در غیر این صورت اجماعی که با کلام شیخ طوسی نقل شده باشد، خبر واحد است و خبر واحد نمیتواند حجیت خبر واحد را ثابت کند.

 

توضیح کلام شیخ طوسی: شیخ فرموده است همه میدانند بنای شیعه بر اینست که به خبر واحد عمل میکنند. حتی گاهی به روایات هم عمل میشود، البته:

ان قلت: این روایاتی که ما داریم، بسیاری از روات آنها غالی یا مجبره یا مشبهه یا فطحی مذهب یا اسماعیلی یا ... میباشد و اگر هر خبر واحدی حجت باشد، بایستی این روایات نیز حجت باشد.

قلت: این که ما میگوییم خبر واحد حجت است، هر خبری بدون قید و شرط را نمیگوییم، بلکه مراد ما اخباری است که راوی آن عادل یا ثقه باشد و هر خبری را حجت نمیدانیم.

 

همیشه در شیعه بدین صورت بوده است که وقتی دو نفر بحث میکردهاند، اگر یکی از طرفین روایتی را شاهد میآورد، طرف مقابل ساکت میشد و این نشان میدهد همه قبول داشتهاند که روایت حجت است.

 

توضیح کلام سید مرتضی: در مقابل سید مرتضی ادعا نموده است که اجماع بر عدم حجیت خبر واحد داریم. زیرا هر کسی میداند که مذهب شیعه بدین صورت است که شیعیان به خبر واحد عمل نمیکنند.

 

توضیح کلام صاحب معالم و نقد آن: صاحب معالم وقتی دیده است این دو ادعا خلاف یکدیگر است، این دو ادعا را جمع نموده و فرموده است این دو با یکدیگر اختلافی ندارد و مراد شیخ طوسی اینست که به خبر واحد محفوف به قرائن قطعی عمل مینماییم و مراد سید مرتضی اینست که اگر خبری دارای قرینه نباشد به آن عمل نمیکنیم، فلذا بین شیخ و سید اختلافی نیست.

شیخ انصاری فرموده است از کلام صاحب معالم که این گونه کلام سید مرتضی و شیخ طوسی را این گونه جمع نموده است تعجب میکنم. علت تعجب شیخ نیز اینست که شیخ طوسی فرموده شیعه به کلام بدون قرینه عمل میکند، در حالی که صاحب معالم فرموده است مراد اینست که به کلام با قرینه عمل میشود و این خلاف صیح کلام شیخ طوسی است. فلذا کلام صاحب معالم اصلاً ملاک نیست و باید کلام سید مرتضی و شیخ طوسی را ملاک قرار داد.

 

توضیح کلام صاحب مجمع البیان: این که طبرسی صاحب مجمع البیان مدعی شده است شیعه به خبر واحد عمل نمیکند از این باب است که او تفسیر مینویسد و در تفسیر قرآن به علم نیاز است و خبر واحد مفید علم و یقین آور نیست، پس این که گفته شده خبر واحد اعتبار ندارد، مراد علم تفسیر است. و بحث ما فقه است و در فقه، ظن هم کفایت میکند.

 

توجیه کلام سید مرتضی: سید مرتضی در سال 436 قمری وفات نموده است. در این بازهی زمانی میتوان مدعی شد این روایاتی که ما داریم در آن زمان متواتر بوده است و مقصود سید مرتضی اینست که ما روایات متواتر داریم و نیایزی به خبر واحد نداریم. این که ایشان فرموده شیعه به خبر واحد عمل نمیکند، مرادش این بوده که در آن بازهی زمانی نیازی به خبر واحد نبوده است. اگر ایشان الان زنده بود و میدید ما دستمان از روایات متواتر کوتاه بود، ایشان میفرمود به خبر واحد عمل کنید. بعباره اخری سید مرتضی هم موافق خبر واحد است.

اما اشکالی که این کلام دارد اینست که به این کار، اجماع تعلیقی گفته میشود. مثلا این که کشکش را داخل غذا بریزم تا پخته شود، حکم آن چیست؟ هر کس استصحاب تعلیقی را قبول داشته باشد، حکم به حرمت میدهد و بالعکس. در اینجا نیز اجماع تعلیقی جریان دارد، اگر ایشان امروز بود و میدید خبر متواتر نداریم میفرمود به خبر واحد عمل کنید، اما این تنها "اگر" است و منتهی به اجماع تعلیقی است و هیچ اثری ندارد.

ما احتمال میدهیم این که سید فرموده است شیعه به عمل واحد عمل نمیکند، علتش این بوده است که ایشان در بغداد بودهاند و در بغداد هم شیعیان و هم اهل سنت به سید مراجعه مینمودهاند و چون سید در برابر اهل سنت نمیتوانسته بفرماید ما به روایات شما عمل نمینماییم، فلذا میفرموده ما طبق خبر واحد فتوا نمیدهیم. اما مرادشان این بوده روایتی که راوی آن اهل سنت باشد را نمیپذیریم، اما این را صریح نمیتوانسته مطرح نماید. شاهد دیگر هم اینکه همین سید مرتضی که میفرماید به خبر واحد عمل نمیکنیم، خود به خبر واحد عمل کرده است.

طبق این بیانی که ما مطرح نمودیم، اختلاف سید و شیخ حل میشود.

 

تبدیل اجمـاع منقول به اجمـاع محصـل: شیخ طوسی میفرماید اجماع شیعه بر آنست که به خبر واحد عمل میکند، خود این اجماعِ منقل، خبر واحد است. اما ما میتوانیم این خبر واحد را به چند طریق اجماع محصل نماییم؛

     راه اول: اجماعات منقول؛ یعنی این که ما بگردیم و ببینیم کدام یک از علما فرمودهاند ما اجماع بر حجیت خبر واحد داریم؛ یعنی ادعاهای اجماع منقول را پیدا کنیم. یک نفر از ایشان شیخ طوسی است، از علمای بعدی هر دو سید طاووس ادعای اجماع نمودهاند، علامه حلی ادعا نموده اجماع داریم که به خبر واحد عمل میشود، سید عمید الدین، سید حمیسی، راوندی، محقق صاحب شرایع و بعد از ایشان که تعداد خیلی زیاد میشود (مانند سید رشتی، صاحب مفاتیح، سید طباطبایی و ...) که ادعا نمودهاند اجماع داریم که به خبر واحد عمل میشود. هر کدام از این ادعاهای اجماع، خبر واحد است اما از جمع آوری این اخبار آحاد ما یقین میکنیم کلام شیخ طوسی که فرموده ما بر عمل به خبر واحد اجماع داریم، صحیح است. یعنی از تتبع اجماعهای منقول به اجماع محصل برسیم.

 

     راه دوم: عمل اصحاب؛ راه دیگر این است که ما کاری به اجماعات نداشته باشیم و سراغ کتب فقهی برویم و ببینیم این فقها به خبر واحد عمل میکنند یا نه. میبینیم از قدیم تا امروز، شیوه اینست که هنگام صدور فتوا، مستند خود را یکی از روایات معرفی مینمایند و از عمل ایشان متوجه میشویم خبر واحد را قبول دارند و از عمل فقها میفهمیم کلام شیخ طوسی درست است.

 

     راه سوم: اقوال اصحاب (فتاوی)؛ یعنی یک نفر در کتاب خود میفرماید خبر واحد حجت است، دیگری هم برحجت بودن خبر واحد تاکید میکند، بعدی هم همینطور و .... که ما از این راه هم به اجماع محصل میرسیم.

 

از این سه راه میتوانیم به اجماع محصل برسیم و اجماع محصل هم (که خبر واحد نیست) به خودی خود حجت است.

 

نتیجه این که حرف شیخ طوسی را میپذیریم و حرف سید مرتضی را کنار میگذاریم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo