< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

97/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خاتمه بحث حجیت خبر واحد

مقـدمـه: کلام در اینست که آیا ظن میتواند خبر واحدی که حجت است را از حجیت بیندازد یا چیزی را که حجتت نیست، به حجت تبدیل نماید یا خیر؟

مرحوم آخوند فرموده است سه مطلب در اینجا وجود دارد؛

    1. ظنِ در سند روایات (به آن ظن در حجیت نیز گفته میشود.)

    2. ظن در دلالت

    3. ظن در باب تعارض

در ادامه هر سه را توضیح میدهیم.

 

ظن در سند روایات: در اینجا دو بحث مطرح است، یکی این که اگر یک خبر واحدی حجت بود و سند آن درست بود، اما ظن بر خلاف داشتیم، آیا این ظن بر خلاف موهن است و وهن ایجاد میکند یا خیر؟ گاهی هم بر عکس، یعنی یک خبر واحدی حجت نیست، اما ما ظن به حجیت داریم، آیا این ظن، کمکی به ما میکند یا خیر؟

بعباره اخری آیا عمل مشهور به یک روایت، موجب جبران ضعف روایت میشود یا خیر؟ یا بالعکس اگر روایتی سند خوبی داشت، اما مشهور از آن اعراض نموده باشند، آیا اعراض مشهور موجب ضعف سند میشود یا خیر؟

 

نظر آیت الله خوئی در مسئله و نقد آن توسط استاد: آیت الله خوئی قائل هستند که اصلا ظن اعتبار ندارد و موافقت مشهور فایدهای ندارد، کما این که اعراض مشهور، ضرری نمیرساند.

ولکن ما معتقدیم درست اینست که همانگونه که سابقا گفتیم شهرت اگر به معنای شهرت فتوایی باشد، عین اجماع حجت است، در اینجا نیز که بحث شهرت روایی است (یعنی روایتی ضعیف السند است ولی مشهور آن را فراوان نقل نمودهاند) که آیا شهرت، ضعف را جبران میکند یا خیر؟ در باب حجیت خبر واحد سه نظر بود؛

     یکی این که اگر کسی سراغ مفهوم آیهی نباء برود، در این صورت آیه میفرماید ملاک، وثوق به راوی است. در این صورت باید بگوییم موافقت مشهور، روایت ضعیف را صحیح نمیکند. (که در این فرض، نظر آیت الله خوئی صحیح است)

     اما اگر کسی بگوید ملاک تعلیل آیه است که "أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلي‌ ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ" یعنی کاری که نتیجهی آن پشیمانی است انجام ندهیم، بعباره اخری ملام وثوق به کلام است، نه وثوق به خود راوی. حال اگر روایتی ضعیف السند باشد ولی مشهور طبق آن عمل نموده یا آن را نقل نمودهاند، میتوانیم بگوییم شهرت باعث جبران ضعف سند روایت میباشد. علت هم اینست که عمل مشهور باعث میشود ما وثوق به کلام پیدا کنیم، گرچه وثوق به راوی نداریم.

     اگر ملاک ما بنای عقلا باشد، عقلا میگویند خبر واحد علم عرفی است. ظن و اطمینان هم علم عرفی هستند. پس اگر خبر واحدی ضعیف السند بود ولی شهرت موافق آن بود، همین شهرت، علم عرفی میشود، بنابراین خبر ضعیف حجت میشود.

 

حال اگر روایتی صحیح السند است، اما ما ظن بر خلاف آن داریم، آیا ظن بر خلاف موهن روایت صحیح هست یا خیر؟ آیت الله خوئی معتقد است برای ما سند اهمیت دارد، اما درست اینست که اگر روایتی صحیح السند بود، اما مشهور از آن اعراض نمودند، این شاهدی بر آن است که مشهور یک عیبی در این روایت میبینند. با عنایت به این که ما بیان نمودیم شهرت فی نفسه حجت است، هر کس باشد در چنین روایتی شک مینماید. فلذا اعراض مشهور موجب وهن حدیث میگردد.

 

ظن در دلالت روایت: دلالت روایت یعنی اگر روایتی وجود داشته باشد که ما معتقدیم دلالت ندارد، اما مشهور معتقدند دلالت دارد و بالعکس. آیا میتوانیم بگوییم در چنین مواردی، قول مشهور باعث جبران ضعف دلالت میشود؟

اگر این مشهور کسانی مانند شیخ مفید، سید مرتضی، ابن فهد، ابن ادریس، صاحب جواهر، صاحب مفتاح الکرامه و ... باشند که خود ایشان عرب هستند و اهل لسان هستند و فهم آنها ملاک است (بر خلاف افرادی مانند شیخ طوسی، آیت الله بروجردی، آیت الله خوئی، امام خمینی، سید ابوالحسن اصفهانی و .. که عجم هستند و فهم ایشان ملاک نیست) در چنین فرضی، ما باید در غهم خود شک نماییم و حرف ایشان حجت است. اما اگر مشهور عرب و اهل زبان نباشند، در این صورت فهم این مشهور برای ما حجیت ندارد.

 

ظن در باب تعارض: اگر دو روایت متعارض بود، آیا در باب تعارض، ظن میتواند یکی از مرجحات باشد یا خیر؟ مثلا بین دو روایت، یکی فصیح و بلیغ است و دیگری فصاحت و بلاغت ندارد، یا روایتی مجع ضمیر خوبی ندارد و دیگری مرجع ضمیر خوبی دارد، یا در یک روایت حرف رکیکی وجود دارد و دیگری حرف رکیک ندارد و ... در این گونه موارد آیا میتوانیم بگوییم ظن داریم روایت بهتر کلام معصوم(علیه السلام) است؟

آیت الله خوئی در اینجا هم معتقد است ظن هیچ اعتباری ندارد و این روایات همه در عرض هم میباشند، اما باز بهتر است بگوییم در باب تعارض اگر کسی بگوید فقط مرجحات منصوصه ملاک است (مانند موافقت کتاب، مخالفت عامه و شهرت) و ما بر مرجحات منصوصه جمود داریم، در این صورت معلوم است ظن به یک روایت، مرجح آن روایت نمیشود. اما اگر کسی بگوید ما از روایات باب تعارض میفهمیم که هر مزیتی ملاک است و ائمه(علیهم السلام) فقط چند مورد را از باب مثال گفتهاند، و موارد دیگر را نگفتهاند و ما بگوییم مثلا اگر روایتی در کتاب تهذیب یا کافی بود، هر دو حجت هستند، اما بین این دو، حدیث کافی بر حدیث تهذیب حجت دارد، زیرا ما ظن داریم کلینی فقط کار روایت میکند و عالم این علم است، بر خلاف شیخ طوسی که در علوم مختلف تبحر دارد و کار میکند.

 

بنابراین اگر کسی بگوید در باب تعارض ملاک هر مزیتی است و هر مرجحی ملاک است، در مانحن فیه میگوییم ظن مرجح است، اما اگر گفتیم همان سه مورد منصوصه ملاک است، ظن فایدهای ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo