< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد احمد عابدی

97/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی دلالت اخبار من بلغ

 

مقـدمـه: کلام در باب اخبار من بلغ بود. و توضیحی بیان مینماییم تا معنای این روایات روشن شود.

 

احتمالات در اخبار من بلغ: چند احتمال در مورد این روایات وجود دارد؛

     احتمال اول: این روایات میخواهد شرایط حجیت خبر واحد را نسبت به مستحبات تخصیص بزند. یعنی خبر واحد در صورتی حجت است که راوی آن ثقه و عادل باشد، یا آن روایت در کتب معتبرهی شیعه باشد، نه این که آن روایت در کتب اهل سنت باشد. ولی این روایات من بلغ دلالت دارد بر این که هر کسی ثوابی از یک کاری به او واصل شده، آن را انجام دهد، ولو این که آن روایت صحیح نباشد. شارع هم تعبداً آن عمل را صحیح میداند و ثواب بر آن عمل مترتب میکند.

پاسخ احتمال اول: ولکن این احتمال درست نیست، زیرا اصلا معنای حجیت این نیست، معنای حجیت از نظر آخوند، معذریت و منجزیت بود. منجزیت و معذریت به این معنا در این روایات معنی ندارد، زیرا فرض اینست که روایت از اساس دروغ است و چیزی که دروغ است که واقع ندارد تا منجز شود یا در صورت عدم تطابق با واقع، عذر شود.

افرادی مانند اقای نائینی حجیت را متمم کشف معنی میکنند، یعنی اگر خبر هفتاد درصد کشف واقع میکند، بقیه را هم شارع تامین میکند تا کاشفیت صد درصد شود. این هم در مانحن فیه معنا ندارد، زیرا فرض اینست که اصلاً واقع وجود ندارد. بنابراین این روایات به معنای حجیت خبر ضعیف نیست.

     احتمال دوم: کسی بگوید ما در فقه احکامی داریم که روی عناوین اولیه رفته است و احکامی داریم روی عناوین ثانوی رفته است. جارو کردن مسجد به عنوان اولی مستحب است، اما با نذر یا امر والد به عنوان ثانوی، واجب میشود. یکی از عناوین ثانویه بلوغ الثواب است. یعنی خبری برسد که کاری ثواب دارد (یعنی خود کار فی حد ذاته خنثی یا مباح است) در اینجا فلان کار مباح بود، همین که روایتی ولو دروغ گفت این کار ثواب دارد، این عنوان ثانوی میشود و از این به بعد آن کار مستحب میشود.

پاسخ احتمال دوم: جواب این احتمال هم اینست که اصلا بلوغ ثواب، معلوم نیست جزو عناوین ثانویه باشد. عناوین ثانویه مواردی چون ضرر ، عسر، حرج، نذر، عهد، قسم، امر والد و ... است. این عناوین هم بر عناوین اولیه مقدم هستند، در حالی که بلوغ الثواب یکی از عناوین ثانویه نیست.

احتمال سوم: کسی بگوید این روایات اصلا دلالت بر استحباب نمیکند و معنای این روایات هم تسامح در ادلهی سنن نیست، بلکه این روایات فقط ثواب را میگوید نه استحباب را. معنای روایات هم اینست که هر کس انقیاد داشته باشد و تسلیم امر خدا باشد آدم خوبی است و ثواب هم میبرد.

اگر روایت را این گونه معنی نماییم، نتیجه این میشود که در مقام فتوی در مستحبات باید مانند عین واجبات دقت کرد. وقتی هم کسی دید استحباب عملی ثابت نشده نمیتواند در رساله بنویسد مستحب است، اما میتواند بگوید خوبست این کار را انجام دهید و ثواب هم دارد.

جمع بندی: نتیجهی توضیحی که بیان نمودیم این شد که تسامح در ادلهی سنن باطل است و باید در مستحبات هم مانند واجبات دقت کرد، اگر هم روایتی ضعیف السند بود، نمیتوانیم بگوییم مستحب است، بلکه باید بگوییم خوب است.

 

دلالت مطابقی و التزامی ثواب: اگر چیزی ثواب بر آن وارد نشده است، اما فتوای یک مجتهد است. مثلا مجتهدی بگوید فلان کار مستحب است، اما روایتی در آن باره به ما نرسیده است. آیا میتوانیم بگوییم آن کار مستحب است؟ آیا در اینجا میتوانیم همین بحث را مطرح کنیم و بگوییم هر کس ثوابی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به او برسد و آن کار را انجام دهد، آن ثواب را میبرد، حتی اگر پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن مطلب را نفرموده باشد؟

ثواب داشتن دو صورت است، گاهی به دلالت مطابقه است مثلا در روایت آمده است، گاهی به دلالت التزامه است، مثلا یک مجتهدی فتوا میدهد فلان کار واجب یا مستحب است، یعنی اگر این کار را انجام دهی، ثواب میبری. پس این حدیث شامل مطلب دلالت التزامی هم میشود. پس یعنی هرگاه فتوای مجتهدی را دیدیم و حتی مرجع تقلید امروز آن را قبول نداشت، اگر طبق آن عمل نمودیم، ثواب میبریم.

 

آثار تفاوت مطلوبیت و استحباب: بایستی بین مطلوبیت و استحباب فرق بگذاریم، مثلا در وضو مواردی مستحب است مانند پر آب بودن، و در مواردی مستحب نیست، ولی خوب و مطلوب است مانند این بهتر است از بالای مرفق شسته شود. تفاوت این دو در چیست؟ اگر مستحب بود بالای مرفق را بشوید میتواند از آن برای مسح، آب بگیرد، اما اگر گفتیم خوب و مطلوب است، دیگر نمیتواند برای مسح از آنجا آب بگیرد.

هر گاه گفتیم تسامح در ادلهی سنن درست است و مستحبات دقت نمیخواهد، نتیجهاش این میشود که مثلا میتوان از آنجا آب گرفت یا خیر. اما اگر تسامح در ادلهی سنن را نپذیرفتیم این گونه موارد جایز نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo