< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم برای عمل یا عمل برای علم

 

مقـدمـه: کلام در باب شرایط اصول عملیه بود. یکی از شرایط جریان برائت، وجوب فحص یا وجوب تعلم احکام بود. اگر هم کسی احکام را یاد نگرفته باشد نمیتواند احکام را جاری کند. حال اگر ترک تعلم نتیجهاش مخالفت با واقع شد، مثلا کسی مناسک را یاد نگرفت و در نتیجه حج او اشتباه شد. در این صورت هم آخوند و هم امام خمینی معتقدند جهل، عذر نیست.

 

علت عدم عذر: آخوند معتقد است علت معذور نبودن اینست که با عنایت به این که شخص جاهل با عدم اختیار با واقع مخالفت کرده است اما این عدم اختیار به اختیار منتهی میشود و شخص از ابتدا اختیاراً ترک تعلم نمود.

امام خمینی هم علت عدم عذر را این گونه بیان مینماید که چنین شخصی مختار نیست اما عرف و عقلا میگویند چنین کسی عمداً مخالفت مولا کرده است.

امام خمینی میفرماید این که در کفایه فرموده است شخص جاهل مخالفت میکند ولی مخالفتش مغفولٌ عنها است، درست است غافل است اما غفلتش به سبب سوء اختیار خود او است، لیکن آدمی که در حال مخالفت است، جهل و نادانی باعث غفلتش نیست. کسی که تعلم نداشته غافل از مخالفت نیست، بلکه عالم به مخالفت نیست.

آخوند بحث را روی غفلت و بی اختیاری برده است اما امام خمینی بحث را روی جهل برده است.

 

ذکر یک مثال: فرض کنیم شخصی میخواهد سیگار بکشد و نمیداند سیگار حرام است یا حلال است. آیا او میتواند بدون فحص، برائت جاری کند؟ قطعا این گونه نیست. اما اگر کسی دنبال کشف حکم سیگار برود چیز دیگری یاد میگیرد و میفهمد شب اول ماه، دعای عند الهلال واجب است. کسی دنبال حرمت و حلیت شرب توتون بود و چیز دیگری هم یاد گرفت. اگر دنیال حکم سیگار نرود، هرگز چیز دیگری یاد نمیگیرد.

از این مثال روشن میشود شخص جاهل گاهی نسبت به مخالفت حکم واقع غافل است. شخص نمیداند دعای عند الهلال واجب است و به طور کل نسبت به این مسئله غافل است. اما شارع میگوید اگر دنبال حکم سیگار میرفتی، حکم این مسئله را هم میفهمیدی. پس میتوان گفت شخص هم جاهل است و هم غافل است.

 

مقدمهی مفوته: اگر هم کسی غافل بود، آیا میتوان او را مواخذه کرد یا خیر؟ هم امام و هم آخوند معتقدند مواخذه جایز است چون خلاف واقع عمل کرده است. اما علت اینست که اگر کسی در یحث واجب مشروط، حرف شیخ انصاری را بپذیرد که وجوب به ماده میخورد در این صورت شخص میگوید الان که وقت حج نیست بر من واجب است مناسک را بیاموزم. چون وجوب حج الان هست و فقط واجب نیست الان آن را انجام دهم، پس الان مناسک یاد گرفتن هم واجب است.

اگر هم کسی آخوند را بپذیرد، او میفرماید الان حج واجب نیست وقتی هم که ماه ذی الحجه شود دیگر وقت یادگرفتن نیست و فرصت نیست. چون الان واجب نیست، مقدمهاش هم واجب نیست. آخوند در اینجا بحث را روی مقدمهی مفوته میبرد و میفرماید اگر الان درس نخواندی و مناسک را نیاموختی حج فوت میشود و مقدمهی مفوته پیش از واجب، واجب است. یا این که بگوییم خود درس خواندن واجب است و مثلا بگوییم حج الان واجب نیست اما تکلیف داریم احکام حج را یاد بگیریم یعنی یاد گرفتن احکام از باب مقدمهی واجب نیست بلکه یاد گرفتن عین خود حج واجب است.

اگر یکی از این دو حرف را بگوییم (مقدمه مفوته یا وجوب نفسی تعلم احکام) حق با آخوند است.

 

نظر امام خمینی در مسئله: امام خمینی میفرماید کلام شیخ انصاری که صحیح نیست و این گونه نیست که الان حج واجب باشد، بلکه حج واجب مشروط است و تا شرط آن نیامده باشد واجب نمیشود. فرمایش آخوند را هم قبول نداریم که مقدمهی مفوته باشد. علت هم اینست که تمام این مباحث متوقف بر یک مطلبی است که ما شنیدهایم و اشتباه است که "وجوب مقدمه از ناحیه ذی المقدمه میآید". این مطلب اشتباه است و کفایه بر همین مبنای اشتباه مطالبش را فرموده است.

علت اشتباه بودن این فرمایش اینست که وجوب که از وجوب درست نمیشود و اراده که از اراده درست نمیشود. وجوب یک نوع حکم شرعی است و اگر حاکم حکم کرد وجوب درست میشود نه این که وقتی یک چیزی را واجب کرد یک چیز دیگر هم واجب شود. اراده یک امر تکوینی است و هیچ چیزی هم از آن ترشح نمیشود. وجوب هم یک حکم اعتباری است اگر اعتبار کرد مقدمه واجب بشود واجب میشود و لاغیر.

اگر اینا اشتباه است دیگر مقدمهی مفوته حرف درستی نیست، زیرا ذی المقدمه درست باشد یا نباشد دیگر وجوب روی مقدمه نمیآید. در این صورت چگونه بگوییم مقدمه واجب است؟ باید بگوییم وجوب نفسی یا وجوب تهیئی دلیل ندارد بنابراین باید بگوییم درس خواندن یا یادگرفتن احکام واجب است چون عرف و عقلا میگویند اگر کسی احکام را یاد نگیرد وظیفهی عبد بودن خودش را عمل نکرده است.

 

پاسخ به نظر امام: این که امام خمینی میفرماید دلیلی نداریم که تعلم وجوب نفسی داشته باشد، روایتی وجود دارد که میگوید در قیامت به شخص میگویند چرا نرفتی یاد بگیری؟ معلوم میشود درس خواندن وجوب نفسی است.

دلیلهای دیگر هم هست، این که معروف است درس خواندن برای عمل کردن است شاید کسی بگوید برعکس است و عمل کردن برای فهمیدن است. شاهد هم زیاد دارد، سیدالشهدا(علیه السلام) ذیل آیهی "﴿ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون﴾" فرموده است: "ای لیعرفون" یعنی خلقت برای معرفت است. پس عبادت مقدمه است و معرفت ذی المقدمه است.

پس میتوان ادعا کرد وقتی حج واجب نیست، خود تعلم مناسک حج واجب نفسی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo