< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قید «فی الاسلام» در لاضرر

 

مقـدمـه : کلام در باب قاعده لاضرر بود. یک روایت را خواندیم چند روایت دیگر هم هست با مضمون لا ضرر و لا ضرار. نیازی نیست تک ت روایات را بررسی کنیم. زیرا در مورد این روایات ادعلا تواتر شده است. اگر متواتر نباشد، مستفیض است و میشود اطمینان پیدا کرد که پیامبر اکرمص لاضرر و لا ضرار را فرموده است. فلذا نیاز به بحث سندی ندارد.

 

وجود قید "فی الاسلام" در روایات : اولین نکته این که آیا قید "فی الاسلام" در این روایات هست یا خیر؟ زیرا بودن یا نبودن این کلمه در معنای قاعده بسیار تاثیر دارد. مثلا یک بحث اینست که لای در لاضرر لای نفی جنس است اما گاهی نفی جنس به معنای نهی است و گاهی به معنای نفی است و تفاوت معنایی زیادی دارد. آیا پیامبر میخواهد بفرماید ضرر نزنید یا میخواهد بفرماید ضرر وجود ندارد؟ اگر فی الاسلام وجود داشته باشد معلوم میشود نفی است و میخواهد بفرماید ضرر در اسلام وجود ندارد اما اگر قید فی الاسلام نباشد معلوم میشود نفی به معنای نهی است.

بیشتر روایات قید "فی الاسلام" را ندارد و فقط سه روایت قید "فی الاسلام" را دارد. یکی در کتاب نهایه ابن اثیر است که کتاب لغت است و احادیثی که نقل نموده اعتباری ندارد. یکی هم در کتاب عوالی لئالی است که معمولا احادیث این کتاب سند ندارد. فقط در کتاب من لا یحضره الفقیه در جلد چهار روایتی نقل شده است که پیامبر اکرم ص فرموده است: "لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام."این که مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی فرموده است این که ظاهرا هیچ روایتی نیست که قید فی الاسلام را داشته باشد، صحیح نیست.

شیخ انصاری در رسائل میفرماید بهترین روایت با اصح سند، این روایت است که میفرماید: "لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام." اما روایتی که شیخ فرموده است بهترین سند را دارد، مرسل است.

از جهت متن هم نمیدانیم کلمه "فی الاسلام" جزء حدیث است یا خود صدوق این را به روایت متصل نموده است. اصل بر این بود که بنا بر عدم زیاده است. یعنی چیزی به روایت اضافه نشده است و این کلمه جزو روایت است. اصلی هم به نام اصل عدم نقیصه داریم که مرادش اینست که روایاتی که قید "فی الاسلام" را ندارد، بنا بر عدم نقیصه است یعنی چیزی از آنها کم نشده است.

اما چند قرینه وجود دارد که میتوانیم بگوییم قید "فی الاسلام" در روایت نبوده است و شیخ صدوق خودش در روایت اضافه نموده است. اول این که کتاب من لا یحضره الفقیه کتاب فتوائی است و احکام شرعی را با روایات ذکر نموده است و این کتاب برای عمل مردم است. در کتاب فتوایی، شاید شخص خیلی مقید به عین الفاظ نباشد و مهم عمل مکلفین باشد. قرینه دیگر نیز این که معمولا محدثین نقل به معنا نمودن روایات را قبول داشتند و به آن هم عمل میکردند و خیلی به عین عبارت معصوم، التفات نداشتند. قرینه دیگر این که شیخ صدوق در موارد دیگری چنین کارهایی را انجام داده است.

قرینه هم داریم قید فی الاسلام جزء روایت نبوده زیرا بیست روایت در باب لاضرر و لا ضرار داریم که هیچ کدام قید فی الاسلام را ندارد اما روایتی که صدوق نقل نموده است، این قید را دارد.

و احتمال قوی این قید در متن روایت اصلی وجود ندارد و این متعارف است که بعد از کشف یک حکم گفته میشود در اسلام این گونه است که چنین چیزی وجود دارد یا ندارد و ذکر فی الاسلام از این باب است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo