< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد احمد عابدی

98/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه الحدیثِ حدیثِ حجیت استصحاب

 

مقـدمـه : اولین حدیثی که بر آن در مورد حجیت استصحاب دلالت شده است را خواندیم، بنا داریم فقه الحدیث آن را مورد بررسی قرار دهیم.

 

بررسی روایت

روایت: "ِعَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ‌ يَنَامُ‌ وَ هُوَ عَلَى‌ وُضُوءٍ أَ تُوجِبُ الْخَفْقَةُ وَ الْخَفْقَتَانِ عَلَيْهِ الْوُضُوءَ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ قَدْ تَنَامُ الْعَيْنُ وَ لَا يَنَامُ الْقَلْبُ وَ الْأُذُنُ فَإِذَا نَامَتِ الْعَيْنُ وَ الْأُذُنُ وَ الْقَلْبُ فَقَدْ وَجَبَ الْوُضُوءُ قُلْتُ فَإِنْ حُرِّكَ إِلَى جَنْبِهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهِ قَالَ لَا حَتَّى يَسْتَيْقِنَ أَنَّهُ قَدْ نَامَ حَتَّى يَجِي‌ءَ مِنْ ذَلِكَ أَمْرٌ بَيِّنٌ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ وَ لَا يَنْقُضُ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّكِّ وَ لَكِنْ يَنْقُضُهُ بِيَقِينٍ آخَرَ."[1]

کسی میخوابد در حالی که وضو هم دارد. آیا یک چرت یا دو چرت بزند وضویش باطل میشود؟ فرمود: گاهی چشم به خواب میرود ولی گوش که به خواب نرفته است. اگر چشم و گوش و دل، هر سه به خواب برود، وضو باطل میشود. عرض کردم: اگر چیزی در کنارش تکان دهی نمیفهمد، آیا وضویش باطل میشود؟ فرمود خیر، تا زمانی که یقین کند خوابش برده است. یا دلیلی داشته باشد که خواش برده است. در غیر این صورت تا دلیلی بر خواب ندارد وضو را یقین دارد و با شک یقین نقض نمیشود ولی با یقین دیگر، یقین را نقض کند.

 

در این روایت زراره دو سوال نموده است، یکی این که یک چرت یا دو چرت وضو را باطل میکند یا خیر؟ و دیگر هم این که اگر چیزی را کنارش تکان دادیم و نفهمید، آیا وضویش باطل است یا خیر؟ سوال اول، سوال از شبهه حکمیه است و سوال دوم، سوال از شبهه موضوعیه است.

ابتدا این که در روایت میفرماید کسی با وضو میخوابد، آیا یک چرت وضو را باطل میکند، احتمالا مراد از خواب (ینام)، خوابیدن نیست، بلکه مثل دراز کشیدن منظور است. احتمالا مراد از سوال یک چرت و دو چرت اینست که مبطلات وضو چند چیز است؟ آیا یکی از مبطلات وضو چرت زدن است یا خیر؟ اگر روایت را این گونه معنی نماییم، این شبهه موضوعیه است.

احتمال دیگر اینست که بگوییم سوال زراره از خواب نیست و از مصداق خواب هم نیست، بلکه سوالش اینست که آیا چرت زدن، جزء نواقض هست یا خیر؟ در این صورت شبهه حکمیه میشود. که بعد ببینیم استصحاب در شبهه حکمیه وارد میشود.

قسمت دوم سوال این بود که اگر چیزی در کنارش حرکت کرد و او نفهمید مثلا موبایلش را برداشتیم و یا دست توی جیبش کردیم و نفهمید. امام ع فرمود خیر تا یقین به خواب نکند و دلیل و شاهدی بر خواب بودنش نباشد وضویش باقی است. این عبارت "وَ إِلَّا فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ"، از ان شرطیه و لا تشکیل شده است، ان شرطیه، فعل و جواب شرط میخواهد. آیا "وَ إِلَّا فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ" که فای جواب دارد، جواب شرط است؟ در اینجا وَ إِلَّا یعنی اگر یقین ندارد به این که خوابش برده باشد، پس فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ، در نتیجه یقین دارد که وضو دارد. خوب این دو ربطی به هم ندارد. اگر یقین نداریم خواب آمده است، پس یقین داریم ناقضی سر زده است. اگر یقین نداریم که خوابمان برده است بعد یقین کنیم که وضو داریم، این صدر و ذیل با هم سازگار نیست.

بنابراین روایت را این گونه نمیشود معنی کرد. وَ إِلَّا در روایت هم فعل شرط و هم جواب شرط میخواهد که هر دو محذوف است. پس بهتر است وَ إِلَّا را "ان لم یجئ من ذلک امرٌ بیّن" یعنی اگر شاهدی نداشت که خوابش برده است، در مورد فَإِنَّهُ عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ هم بگوییم، فاء، فاء جواب است ولی عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ جواب نیست. بلکه بگوییم جواب اینست که فلا یجب علیه الوضو، دلیل لا یجب علیه الوضو هم اینست که هو عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ، چون یقین دارد وضو دارد و شک دارد خوابش برده باشد.

یک مشکل بزرگتر اینست که در اصول داریم اصل سببی مقدم بر اصل مسببی است. فرقی هم ندارد اصل سببی موافق با اصل مسببی باشد یا مخالف باشد. حالا در روایت آمده کسی وضو دارد و در رختخواب چرت زده و نمیداند وضویش باطل است یا خیر. امام ع فرمود استصحاب بقای وضو کند. زیرا فانه عَلَى يَقِينٍ مِنْ وُضُوئِهِ و الان هم شک دارد خوابش برده یا خیر، استصحاب بقای وضو کند. یقین به وضو نباید نقض شود. اشکال اینست که این فرمایش اصل مسببی است و تا اصل سببی باشد نوبت به اصل مسببی نمیرسد. امام ع استصحاب وضو میکند، در حالی که باید استصحاب عدم مانع کند. یعنی بگوییم این آقا تا قبل از این که داخل رختخواب برود، حدثی از او سر نزده بود. حالا که در رختخواب است شک میکند حدثی از او سر زده است یا خیر، باید استصحاب عدم الحدث کنیم. یعنی اصل عدم خواب است، نه این که اصل بقای وضو باشد.

امام خمینی فرموده است امام ع در این روایت عرفی صحبت میکند و کاری هم به بحث اصولی ندارد.

 


[1] . تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج‌1 ؛ ص8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo