< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

89/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 تهدیدات داخلی بعنوان یکی از کار ویژه های دولت
 
 وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ( البقرة : 193 )
 بحث در مقابله با تهدیدات داخلی بعنوان یکی از کار ویژه های دولت بود.بهمین مضمون آیه 4 سوره منافقون [1] و آیه 39 انفال [2]
  نیز در قرآن وجود دارند که آیه 39 انفال تنها فرقش در عبارت ان الدین کله لله با این آیه (193بقره)می‌باشد .
 نکته بعد این بحث در این است که عبارت و قاتلوهم در بین آیات جهاد است چون این آیه 193 بقره است و خداوند متعال در چند آیه قبل چنین می فرماید :
 وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ( البقرة : 190 )
 وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ( البقرة : 191 )
 عبارت وقاتلوهم در سوره انفال آیه 39 نیز هست که می فرماید:وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ .فتنه جریان خارجی است یا داخلی ؟
 در این زمینه دو فرض مطرح است :
  1. برخی از افراد گمان کردند که فتنه یک جریان خارجی است و از خارج به جامعه لطمه وارد می کند، اهل تسنن هم این را مطرح کردند که فتنه مال دشمنان خدا است ، چون معنی لغوی آن وسیله ی آزمایش است لذا این دشمنان خدا وسیله آزمایش مسلمانان هستند که قاتلوهم حتی لا تکون فتنه بدین معنی می شود که بکشید تا وقتی که نهاد آزمایش از بین برود. اگر مقصود از فتنه جریان های بیرونی که بر امت اسلام تحمیل می شود است در اینصورت با جنگ های بیرونی تطبیق می خورد و این جریان ها باعث فتنه و جریان آزمایش مسلمانان هستند و لذا با این فرض، یکون الدین لله یا کله لله ربطی به آیه ندارد اما در آيه ذکر شده است اینکه مسلمانان آزمایش شوند چه ربطی به یکون الدین لله یا کله لله دارد؟ اگر بگویم خود جهاد فتنه است چون کانون آزمایش است و خود آن را می گویند فتنه درست می شود .
  2. اما بنظر می رسدکه اصل این است که بر حسب روایتی که از پیامبر(ص) نقل شده که راوی آن هم سنی است فتنه جریان داخلی است نه خارجی، دشمی خارجی هم اگر بخواهد فتنه کند در درون جامعه ی مسلمانان فتنه ایجاد می کند. اساس فتنه، در درون جامعه ی اسلامی بوجود می آید که ممکن است عاملش عداوت و دشمنی باشد ،اگر اینطور شد یک جنگ و قتالی که بر علیه مسلمانان ایجاد می شود و مسلمانان در مقابلش می ایستند این جریان خارجی است اما فتنه نیست و اگر این جریان از قتال خارجی ناامید شده به جریان داخلی دست بزند و آنجا این جریان مثل آتش می خروشد و شعله می کشد و باعث می شود عیار ایمان مسلمانان معین شود که این جریان ، جریان داخلی است و فتنه نامیده می شود.پس اولا فتنه خارجی نیست بلکه داخلی است و در ثانی باعث آزمایش مسلمانان می شود.
 حدیث پیامبر(ص) در کتاب لسان العرب از مدارک عرب و اهل تسنن نوشته اند که ایشان در ذیل معنی فتنه می فرمایند :
 انی اری الفتن فی الخلال بیوتکم.من فتنه ها را در لابلای خانه های شما می بینم شما می بینید که ایشان نفرمودند فتنه فرمودند فِتَن یعنی اگر تمام فتنه ها بخواهند ایجاد شوند از داخل هستند اگر چه عامل اصلی آن خارجی باشد .
 دوچیز امنیت داخلی مارا تهدید می کند :یکی نفاق و دیگر فتنه است .
 در برابر فتنه وظیفه ی ماچیست ؟
 یک روایتی از اهل تسنن نقل شده که مربوط به عبدالله ابن عمربن خطاب که جلال الذین سیوطی در کتاب تفسیر درّ المنصور نقل می کند:
 انه (عبدلله ابن عمر)اتاه رجلان فی فتنه ابن الزبیر فقالا ان الناس صنعو ا و انت ابن عمر ،فما یمنعک ان تخرج ؟
 دو نفر در فتنه‌ی زبیر رفتند پیش عبد الله بن عمر وقتی که ابن زبیر عراق و مدینه و مکه و حجاز را گرفته بود و تنها شام تحت حکومت او نبود دو نفر رفتند پیش او و گفتند که الان مسلمانان به جان هم افتادند و تو از اصحاب پیامبر(ص) هستی ، چه باعث عدم خروج تو شده است؟ عبدالله (انسانی که مقدس مآب بود که بدون رنج موقعیت پیدا کرده بود ) گفت: خداوند خون برادر را بر من منع کرده چرا که اگر من باید قیام کنم ، نتیجه اش خون ریزی است .گفتند مگر خدا نفرموده که و قاتلوهم حتی .....گفت که ما باید مقاتله کنیم که فتنه را از بین ببریم تا دین برای خدا باشد .اما شما می خواهید مقاتله کنید تا اینکه فتنه را ایجاد کنید تا دین برای غیر خدا باشد لذا من با این قیامی که در آن خونریزی وجود دارد شرکت نمی کنم.
 پس آن دونفر که رفتند سراغ عبدلله بن عمر برداشتشان این بودکه اولا فتنه مسئله ی داخلی بود و آن مسئله را در تداوم جنگ جمل می دانستند. آن وقت هم می گفتند که عبدالله بن زبیر مثل پدرش زبیر که برعلیه امیرالمومنین(عق) قبام کرد پسرش هم منشا قیام است و بر ضد حکومت امویان بلند شده است .
  پس هر کسی وظیفه اش مقابله است اما عبدالله گفت : اگر ما قیام کنیم باعث دین غیر خدا می شود و موجب ریختن خون محترم می شویم.
 بنظر می‌رسد که هم سوال سائل و هم کلام عبد الله عمر اشتباه است .
 اشتباه عبدالله نقطه‌ی هدف فتنه را خون مسلمانان می‌دید، یعنی با قیام خونریزی صورت می‌گیرد پس نباید این کار را کرد در حالیکه نقطه‌ی مقابل فتنه خون نیست بلکه فتنه بخاطر حاکمیت دین غیر خدا است که نقطه‌ی هدفی از آیه بر اندازی دین خداست عبدالله عمر نقطه‌ی هدفی فتنه را خونریزی می‌گیرد .
 متاسفانه این اشکال را بسیاری از مسلمانان گرفتند که فوری عده‌ای متحجر می‌گفتند، خونریزی دارد می‌شود ،خون محترم است و...!!! و احساس می‌کردند که خون از فتنه مهمتر است و عبد الله بن زبیر و عبدالله بن عمر هم می‌خواستند که خوب بخورند و موقعیتشان هم مشکل دار نشود و لذا غالبا با این قیام‌ها مخالفت می کردند.
 از طرفی اشتباه عبدالله عمر این بود که دین را باید بخاطر این ها نگه داشت در حالیکه خون نقطه ی آخر قیام نیست دین خدا مهمتراست و از طرف دیگر اشکال سائل ها این بود که اشتباه کردند پیش عبد الله بین عمر رفتند، چون ابن زبیر برای عدم قیام به عبد الله عمر باج می داد و برای بقاء حکومتش از این دست کارها بسیار می کرد فلذا اشتبا ه دو طرفی بوده است .
 روایت رسول الله(ص):
 در مقابل فتنه سکوت جایز نیست اگر فتنه بیاید و بخواهد دین را بر انداز ی کند ، سکوت افراد در مقابلش جایز نیست .اما گاهی افراد فتنه را تشخیص نمی دهند اما اگر انسانهایی توانستند که فتنه را تشخیص بدهند باید با معاونت یکدیگر فتّان از بین ببرند .در همین راستا پیامبر(ص) می فرمایند : المسلم اخ المسلم ،یتعاونان یسعهما الماء و الشجر ویتعاونان علی الفتّان .مسلمان برادر مسلمان است و در دو چیز برادرش را یاری می کند یا در فعالیتهای اقتصادی که آب و درخت هستند به یکدیگر کمک می کنند و یتعاونان علی القتال در قتال و جنگ هم به یکدیگر کمک می کنند.
 این یکی از روایت های کلیدی رسول الله(ص)است که استراتژی بوجود می آورد که مسئله ی تعالی اقتصادی در توسعه ی اقتصادی جامعه ی اسلامی فردی نیست چرا که مکتب های اقتصادی ضعیف می گفتند : توسعه ی اقتصادی در توسعه ی اقتصاد فردی است ،الان در حکومت های لیبرال ها هم همینطور است و این اندیشه بر جامعه حاکم است و برعکس سوسیال ها که توسعه ی اقتصادی را درتوسعه ی جمع می بیند.
 لیبرالها قائلند که اگر اقتصادهای فردی توسعه ی بالایی داشته باشد سطح سرانه ی افراد بالا می رود که این در آمد می خواهد حال این توسعه مربوط به یک نفر باشد یا چند نفر .
 می گویند که اگر فردی دارای استعداد توسعه ی اقتصادی هست باید در تمام حرکاتش آزاد باشد باید لیبرال باشد که بتواند اقتصادش را توسعه بدهد تا اگر یک فرد اقتصادش را بالا ببرد سطح در آمد سرانه بالا می رود که این درآمد سرانه که بالا رفته است می خواهد مال یک نفر یا چند نفر باشد .
 برخلاف نظریه ی اسلام که توسعه ی اقتصادی را در توسعه ی جمع می بیند نه در فرد یا افراد خاص.
 اقتصاد نه بعنوان جریان مدیریتی بلکه بدین عنوان که انسانها هستنتد که در عرصه ی اقتصاد همه کاره اند و با هم همکاری می کنند و این توسعه را انجام می دهند نه بصورت فرد خاصی .
 مسئله ی توسعه ی اقتصادی در توسعه ی اقتصادی فردی نیست برخلاف مکاتب جدید که می گویند توسعه ی اقتصادی در اقتصاد فردی است .
 اما در اقتصاد اسلام توسعه اقتصاد را براساس تعاون می داند بعنوان جمع ، بر این اساس که تعامل بین انسان ها باید باشد وهمه ی افراد دراین توسعه سهیمندو با همکاری همدیگر در اقتصاد اسلامی توسعه ایجاد می کنند.اما فرق جامعه ی اسلامی با جامعه‌ی سوسیالی در این است که در جامعه‌ی سوسیالیست،حاکمیت اقتصاد بدست جمع و مدیریت جمع است اما در اسلام حاکمیت و اجرای اقتصاد بدست فرد است.
 اقتصاد بوسیله اصل تعاون قابل رشد است اما در جوامع لیبرالی تعاون راهی ندارد و توسعه تنها بدست فرد است .و در جوامع سوسیالیست،می‌گویند اقتصاد بدست جمع است و جمع باید اقتصاد را بدست بگیرد و فرد هیچکاره می شود.
 در اسلام مدیریت بدست افراد است نه جمع اما توسعه باید براساس اصل تعاون ایجاد گردد مثلا اگر یک نفر پولدار شد توسعه صورت نگرفته است .در این روایت، پیامبر (ص) استراتژی را معین کردند که توسعه بدست جمع است که اخ المسلم و ادامه روایت می‌فرمایند که باید فراگیر باشد که بین تمام افراد باشد در تمام زمینه هاو یتعاونان علی الفتان که مسلمانان دیگر را در برخورد با فتان هم کمک می کنند .
 که برخورد با فتان یک اصل اجتماعی است که با فتنه گر باید مقاتله کرد .لذا استراتژی زندگی جمعی در این است که یکدیگر را علیه فتّان کمک می کنند ، مقابله با فتنه گر یک حرکت جمعی را می طلبد ،مقابله با فتنه گر که یک کارویژه ی دولتی است که باید با کمک مردم صورت بگیرد.
 پس طبق این آیه ، فرق اندیشه ی اسلام و غیره ، در این شد که مقابله با تهدیدات داخلی کار دولت است ویکی از آن تهدیدات فتنه است اما راهکار اجرایی اش با کمک مردم این کار باید صورت بگیرد که کل جامعه بر علیه فتنه گر باید بسیج اجتماعی شوند و با آن مقابله کنند و وظیفه ی دولت مدیریت این مقابله است .
 ما از روایت استفاده نکردیم که مقابله با فتنه گر کار دولت است اینکه مبارزه با فتنه گر کار دولت است را از آیه استفاده کردیم ،مباحثی دیگر ی در باره ی فتنه داریم که مباحث سیاسی است نه روایی لذا از این بحث روایی سیاسی گذر می کنیم.
 اصل موضوع این بود که مطرح شد و این آیه با آیه 39سوره انفال مشترک است با تنها فرق و یکون الدین کله لله . از آیه ی 39سوره انفال یک نکته جالب برداشت می شود که:
 فتنه در خط بر اندازی دین گاهی با تمام و اساس دین مقابله می کند و گاهی در خط بر اندازی ،التقاط ایجاد می کند ،یعنی یکی از جریان های فتنه جریانهای التقاطی است که دین را دستکاری می کنند .مثلا فتنه ی یهودیت و مسیحیت ،اساس مسیحیت و یهودیت را از بین نبرد اما فتنه آمد و التقاط ایجاد کرد که باعث شد دینشان را دستکاری کنند.
 براین اساس : یکون الدین کله لله مقصودش این است که دین بدون دستکاری شده مال خداست .
 آیه دیگر درباره ی تهدیدات داخلی :
 آیه 23 از سوره ی توبه است :
 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آَبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ( التوبة : 23 ) قُلْ إِنْ كَانَ آَبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ( التوبة : 24 )
 در آیه ی اول تقریبا وظیفه ی ما را در تهدیدات داخلی معین می کند و در آیه ی دوم تهدید در صورتی تهدید است و ما را تهدید می کند که ما در مقابل تهدیدات داخلی بی تفاوت باشیم .
 آیه اول : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آَبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ.شما پدران و برادرانتان را اولیاء اخذ نکنید اگر ترجیح دادند کفر را بر ایمان بدین معنی که اگر اینها بر علیه ایمان نسبت به کفر محبت بورزند اولیاء قرار ندهید. منتها گاهی این آیه را نقل به معنی می کنند که استحبوا را ترجیح دادن معنی می کنند که ان استحبوا یعنی طلب محبت کننند کفر را بر ایمان که نتیجه اش این است که بر کفر محبت بورزد .
 اما طبق ترجمه ی ما که محبت به کفر علیه ایمان باشد، اگر کسی از شما این افرادی که استحبوا الکفر علی الایمان را ولی بگیرد او ظالم است وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ مجموعا همه را ظالم می دانند که هم پدر و برادری که استحبوا و هم مومن یا مومنه ای که این افراد را اولیاء قرار دادند همه و همه ظالمند.
 ما در بحث مشروعیت حکومت معنی ولایت را از مفردات راغب بحث نمودیم . گفتیم که معنی ولایت چینش اجتماعی است نه فرماندهی و صاحب امری و نه محبت و صمیمیت چون یک چینش اجتماعی مخروطی شکل در اجتماع که از بالا به پایین که به همدیگر متصل شوند واین اتصال بنحوی باشد که ما بین آنها جریان و فردی فاصله نبینیم ، در آنجا بحث مفصلا انجام شد و نمی خواهیم دوباره درموردش بحث کنیم اگر این معنی ولایت باشد لا تتخذوا اولیاء یعنی پدران و برادرانتان را در چینش اجتماعی خودتان دخالت ندهید که اینها عناصر خارجی هستند و از چینش اجتماعی شما جدا هستند و این مسئله ی استحبوا الکفر بزرگترین تهدید داخلی است .در هر جامعه ای در داخل امت،تهدیدات داخلی عبارتست از جریان هایی که امنیت جان یا مال یا امنیت اجتماعی مردم را به خطر بیاندازند .در جامعه ی اسلامی ، راس این تهدیدات ،تهدیداتی هستند که به دین لطمه بزنند و در سایر جوامع راس این تهدیدات ،تهدیداتی هستند که امنیت جان و مال مردم را تهدید کنند و این تهدید به تهدید حاکمیت ختم گردد در امت اسلام تهدیدات داخلی این است که امینت و حاکمیت دین را به خطر بیاندازند که حاکمیت در این جا بر اساس اسلام و دین است اگر دین را مورد تهدید قرار دادند این در راس تهدیدات داخلی است .
 یکی از این تهدیدات، این است که عده ای بیایند و کفر را بر علیه ایمان ترجیح بدهند کسانی که استحبوا الکفر علی الایمان هستند یا آمدند که به کفر علیه ایمان گرایش پیدا کردند. اینها تهدید بر علیه اسلام هستند که استحبوا الکفر علی الایمان هستند .
  عنصری که در جامعه ی دینی یا امت اسلام در مقابله و معارضه باندیشه ی اسلام به اندیشه ی کفر گرایش داشته باشد این یک عنصر و اندیشه ی داخلی بر علیه اسلام است.یا با اندیشه ی کمک به کفار است یا از نظر فکری گرایش به کفر قرار گرفته و اندیشه ی غیر دینی را بر دینی ترجیح می دهد چون اگر این اندیشه توسعه پیدا کرد طبیعی است که حاکمیت دین در این جامعه تضعیف می شود و مسئله ی سقوط حاکمیت دینی در آن مطرح می شود چون تمام قوام جامعه ی دینی ما به وابستگی و گرایش مردم به حکومت است .
 یکی از ویژگی های اسلام در مسئله ی مدیریت که قبلا بحث شده است ، جریان مدیریت جامعه با رهبری است که سیستم مدیریت او با ابزار قدرت نیست با ابزار عشق است وقتی که پیامبر(ص) علی(ع) را بعنوان جانشین و خلیفه ی مسلمین معین کرد فرمودند که :من کنت مولاه فهذا علی مولاه ،بعد فرموندند اللهم وال من والاه وعاد من عاداه .اول بحث محبت علی(ع) در اسلام بود ایشان با محوریت اقتدار جامعه ی اسلامی حکومت نمی کرد بلکه با حاکمیت وابستگی حکومت و ملت حکومت می کرد .اگر در جامعه ای جریان استحبو الکفر علی الایمان شد وابستگی رهبر و امت را از بین می برد و در صورت رشد باعث اسقاط اصل حکومت می شود لذا استحبوا الکفر یک تهدید قوی مطرح است و خداوند می فرماید که این ویروس اگر در تمام نزدیکان شما بود پدر و برادر بود باید شما تمام وابستگی خود را قطع کنید نه اینکه دوستشان نداشته باشید این خود فقه المعنای لفظی آیه است لا تتخذو اولیاء ....وابستگی پدر بودن و برادر بودن از شما باید قطع شود چون اگر این وابستگی بخواهد باشد این فرد با بودن این گرایش با اندیشه ی مقابله با اسلام در چینش اجتماعی داخل باشد و وابستگی هایش حفظ شود باعث سقوط حاکمیت و حاکم دینی می شود که این استحبوا یک تهدید داخلی مهم است .


[1] وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ( المنافقون : 4 )
[2] - وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ( الأنفال : 39 )|

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo