< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

90/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه امربمعروف و نهی از منکر کارویژه خاص دولت اسلامی :
 یکی از کارویژه‌های دولت امر به معروف و نهی از منکر بود، امر به معروف و نهی از منکر، یک واجب شرعی است که بر عهده ی همه مسلمانان است ما به جنبه ی فقهی و جنبه ی اخلاقی کاری نداریم چون امر به معروف و نهی از منکر مثل دیگر واجبات همچون نماز و روزه واجب هستند اما ضمن اینکه یک تکلیف فردی هستند، یک کارویژه ی خاص دولت در اجرای حکومت نیز هستند، و نسبت به اینکه هم کارویژه خاص دولت باشند و هم وظیفه ی مردم، در جلسه قبل بحث کردیم.
 گفتیم مقصود از دولت حکومت است، این کارویژه خاص دولت یعنی کار ویژه ی خاص حکومت، یعنی دولت مقصود قوه ی مجریه نیست بلکه شامل سایر قوا نیز می‌شود و بمعنی اعم یعنی حکومت .
 از آیات ثابت کردیم که امر به معروف و نهی از منکر کارویژ خاص دولت است .
 چهارمین آیه: استدلال به آیه 41 سوره حج :
 الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ(الحج:41)
 به این آیه شریفه برای امر به معروف و نهی از منکر در کتب تفسیری زیاد استشهاد می‌شود .
 در این آیه خداوند متعال می‌فرماید : اگر ما به اینها مکنت و تمکن بدهیم اینها سه کار می‌کنند :
  1. أَقَامُوا الصَّلَاةَ
  2. وَآَتَوُا الزَّكَاةَ
  3. وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ
 مقصود از اقامه ی نماز غیر از نماز خواندن است، نماز خواندن مالِ زندگی فردی است اما اقاموا الصلاه در جریان زندگی اجتماعی فرد است، برای اینکه به آن ها مکنت بدهیم اقامه ی نماز می‌کنند و جریان عبودیت و بندگی را راه می‌اندازند زکات را می‌پردازند و جریان تعاون همراه با امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ نتیجه و عاقبت همه چیز به خدا بر می‌گردد.
 ما در مقام تفسیر سیاسی باید به آیات قبل هم توجه کنیم تا معنی : الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ را بهتر بفهمیم لذا از آیه 38 شروع می‌کنیم :
 إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ( الحج : 38 )
 الذین مکناهم فی الارض که این سه کار را می‌کنند اینها الذین آمنوا هستند در مقابل کسانی که ایمان آورده‌اند :خوّان و کفور قرار دارند، یعنی خداوند در آیه 38 جریان اجتماعی را به دو بخش تقسیم کرده است :
  1. یک بخش مومنین که شامل تمام خصوصیات عملی و اخلاقی و اندیشه و عمل آنها می‌شود .
  2. در مقابلشان خوّان کفور هستند.
  خوّان به کسی می‌گویند که بسیار خیانت می‌کند و کفور هم به کسی می‌گویند که بسیار کفر می‌کند، هر دو کلمه صیغه ی مبالغه‌اند، یعنی افراد خائن این جامعه مقصود نیست، الذین آمنوا در مقابل خوّان کفور است، خائین عادی را خوّان نمی گویند .
 إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ( الأحزاب : 72 )
  خیانت در امانت به کلام خداوند متعال در قرآن بر می‌گردد.
  ما امانت را در آسمان و زمین عرضه داشتیم اما از حمل امانت ابا کردند که خیانت کنند و .... اما انسان تخلف کرد از این امانت ومقصود از امانت در تفسیر ائمه ولایت هستند، خوان کفور یعنی ولایت را خیانت کردند و کفر زیادی کردند، کافر کفور نیست و خوان خائن نیست، خوان کسانی اند که جریان رهبری را که شایسته ی آن نیستند را بدست گرفتند چرا که رهبری با حاکمیت الله است و معصوم مظهر حاکمیت الله است .اما آنها خودشان این مسیر را تغییر دادند، کل خوان کفور زمامداران ناحق وفاسق و ظالم جامعه اندکه خوان اند و بسیار خیانت می‌کنند، به امانتی که خدا قرار داده خائن مردم هم هستند و زمام مردم را به ناحق بدست گرفتند .
 الذین آمنوا در مقابل این خوان کفور اند، خدا از این الذین آمنوا در مقابل خوان کفور استفاده کرده و ان الله لا یحب کل خوان کفور، هر جریان حاشیه ای که در غیر مسیر الهی باشد، خدا آن را قبول ندارد و در مقابلش است .
 سوال :
  این الذین آموا چیست ؟
 جواب :
 در آیه 39 خداوند متعال می‌فرماید، می‌گوید که خدا اجازه مقاتله با اینها را می‌دهد چرا که مظلوم واقع شده‌اند الذین آمنوا در مقابل خوان کفور و خداوند بر این ها تواناست،
 أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ( الحج : 39 )
 الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ( الحج : 40 )
 تنها بخاطر اینکه گفتند پروردگار ما خداست از منزلشان اخراج شدند، خداوند می‌فرماید که برای ابقاء و ترویج عبودیت خدا که از مظاهر و قدرت و... خداوند است، در هر امتی، این ها را با دفاع مردم حفظ کنند گرچه خدا قدرت را دارد که جریان بنده سازی اش را گسترده کند و جریان بنده سازی اش را توسعه دهد، اما جریان این چنین تعلق گرفته که جریان بنده سازی توسط مردم انجام گیرد، اما خدا کمکشان می‌کند .خداوند متعال کسی را که در صدد یاری خدا باشد، یاری می‌کند .
 بعد می‌فرماید:
 الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (الحج:41)
 الذین یعنی همان الذین آمنوا که مقابل کفار خوان هستند، همان کسانی که در مقاتله آواره شدند، همان کسانی که مساجد مسلمانان و هیل یهودیان و .... را اینها بقاء اماکن خدا بدست اینهاست با یاری خدا و اینها کسانی اند که ان مکنا هم اقامواالصلاه. لذا اینها کسانی اند که از جنگ شروع کردند و دارای مکنت شدند .
 معنی مکنت :
 و خداوند به اینها مکنت عطا کرده است، و این جریان مکنت را خدا ادامه داده است معنی لغوی مکنت را علامه تفسیر کرده است که بمعنی : جایگاه پیدا کردن است که بخش از کره زمین که بقعه ای از بقاع ارض در آنجا جایگزین و جایگری شوند مکنت لغوی که از مکان است یعنی در بقعه ای از بقاع ارض مستقر شوند .
 مرحوم علامه می‌فرماید :
 این بقعه معنی مکنت در زمین است، و الذین مکناهم مکّنّا صیغه ی باب تفعیل است و مصدرش تمکین است ان مکناهم بمعنی مکان دادن نیست بلکه مکناهم ظهور در تشکیل حکومت دارد و مرحوم طباطبایی مکنت را بمعنی لغوی مکنت نگرفته‌اند بلکه بمعنی صیغه مبالغه و تفعیل معنی کردند کسانی که به آنها مکنت دادیم و مکنت یعنی مکانیت دادن یعنی، مرحوم علامه به باب تفعیل معنی کرده‌اند، یعنی دیگران را تمکین کنند یعنی سلطه ی حکومت و مدیریتی بر دیگران پیدا کنند که طبق این ترجمه مکنت می‌شود : تشکیل دولت و مراد از تمکین در زمین یعنی مقدر کردن اینها بر اینکه هر طور دلشان خواست زندگی کنند بتوانند زندگی کنند و تصمیم گیرنده خودشان باشند و بنحو الحیات بدون اینکه کسی جلوی آنها را بگیرد فرمایش علامه در مکنا با این عبارت خودشان می‌شود تشکیل دولت مستقل، که ان مکناهم یعنی تشکیل دولت مستقل :
  والمراد بالتمکینهم فی الارض که معنی باب تفعیل است هو اقدامهم ...........
 در این عبارت خود علامه مکناهم را تفسیر به تشکیل دولت و حکومت الهی و دولت مستقل معنی می‌کنند .
  اینها کارویژه شان اقامه الصلاه و امر به معروف و نهی از منکر است که این آیه صراحت دارد که امر به معروف و نهی از منکر کار ویژه خاص دولت است و اینها باید در مقابل کفار و خوان قرار بگیرند این ظاهر آیه.
 استناد به روایات برای اثبات امربمعروف و نهی از منکر بعنوان کارویژه خاص دولت اسلامی :
  اما عمده ی دلیل ما در اینجا که ثابت می‌کند که امر به معروف و نهی از منکر کارویژه خاص دولت است یک روایت است که مبین تفسیر است مبنی بر اینکه تمام امر به معروف و نهی از منکر مدلول آیه است بعنوان کارویژه خاص دولت، قوی ترین آیه همین آیه 41 سوره حج است، دو روایت داریم اما عمده بحث ما در روایت اول است [1] :
 روایت اول :
 که مستند است از عیسی بان داوود قال موسی ابن جعفر (علیه السلام) خود عیسی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) بوده اما از امام کاظم (علیه السلام) هم روایت نقل کرده است، روایت محمد ابن اسماعیل علوی است و وجود او در سند باعث تایید سند است، حدیث کاملی است قال روی موسی (علیه السلام) عن ابیه عن جده این روایت را موسی بن جعفر (علیه السلام) از جد ش رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل کرده است، نزلت هذاه الآیه فی آل محمد علیهم السلام، عیسی ابن داوود از موسی ابن جعفر (علیه السلام) ، این چنین روایت می‌کند : من یک روز کنار پدرم بودم در مسجد و مردی آمد و مقابل امام صادق (علیه السلام) ایستاد، دور حضرت شاگردان ایشان حلقه زده بودند این یک نفر خودی نبوده است و از اصحاب نبوده است و گفت:
  ای پسر رسول خدا اگر کسی از فهمیدن چیزی عاجز بشود و مراد را نفهمد (این مرد حالت عجز و قدرت فهیدن داشت و راه را پیدا نکرد که عاجز شد) باید چکار کند ؟ در اینجا من در فهم یک آیه ای از آیات قرآن عاجز شده ام و نمی فهمم و از جابر ابن یزید جعفی [2]
  که از شاگردان امام باقر (علیه السلام) بوده و امام صادق (علیه السلام) را درک کرده از جابر پرسیدم و او مرا به پیش شما فرستاد و امام (علیه السلام) فرمود چه آیه ای است ؟ گفتم :
 الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
  ( الحج : 41 )
 برای تفسیر آیه اول باید فقه الحدیث را بررسی کرد، در مقام فقه الحدیث ما باشیم و این آیه از محکمات قرآن است .اما اینکه راوی می‌گوید من عاجز شدم چطور می‌شود ؟
 این آیه که چطور می‌شود که می‌گوید عاجز شدم ؟ این آیه که متشابه نیست ؟ یک آیه صریح و روشن است، چطور می‌گوید که :آیه ای از آیات الله مرا عاجز کرده است، که من تمام قرآن را فهمیدم و تنها یک آیه را نفهمیدم، آنهم یک آیه ی صریح و روشن از محکمات، چطور یک آیه را نفهمیدم ؟
 اینکه نفهمیده، این مرد می‌دید که در حکومت بنی امیه، فحشا رواج داشت و این وضع حکومت است و از طرفی آیه قرآن را می‌خوانده که الذین ان مکنا برای این است که می‌فهمیده که این حکومت اینها است و خدا به آنها مکنت داده است و اگر مکنت خدا به ایشان رسیده است پس چرا اینها انکر منکرات را انجام می‌دهند ؟
  اگر خدا اینطور می‌گوید چرا اینها ضد امر و نهی انجام می‌دهند، این وضع حکومت را طوری می‌بیند و وضع آیه را طوری دیگر و لذا می‌گوید نفهمیدم، و جابربن یزید هم جواب را به امام حواله داده است.
 امام (علیه السلام) فرمودند این آیه در مورد ما نازل شده است و فلانی و فلانی و ... آنها آمدند پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفتند این مسیر و حکومت بعد شما دست چه کسی می‌افتد ؟ [3]
 گفتند که بعد شما حکومت از آنِ کیست ؟
 اگر مال اهل بیت شماست، ما برخودمان از این حکومت می‌ترسیم چرا که این نظام موروثی می‌شود، و اهل بیت شما می‌شوند تافته ی جدا بافته و به ما ظلم می‌کنند، و اما اگر حکومت به غیر اهل بیت شما برسد شاید غیر اهل بیت شما شاید به ما مهربان تر بشوند و نزدیک تر باشند و رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، ناراحت شدند .
  اینها که آدمهای بیابانی بودند و آب شور می‌خوردند و با اسلام به وجهه ی اجتماعی رسیدند و حالا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌گویند که غیر اهل بیت شما به ما مهربانترند، رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) شدیدا غضب کردند و فرمودند :
  اگر ایمان به خدا و رسول خدا بیاوردید شما هیچ وقت با خدا و رسول و اهل بییت دشمن نمی شوید و بغض آنرا بدل نمی کنید، و بغض به آنها بغض به من است و بغض من بغض خداست و شما خبر از مرگ من می‌دهید، به خدا قسم اگر مکنت خدا به اهل بیت من بدهد آنها اقامه ی نماز و ..... می‌کنند و خدا به خاک می‌مالد کسانی که بغض ایشان را در دل داشته باشند و این شان نزول این آیه است و اینها آیه را قبول نکردند، نه اهل بیت (علیهم السلام)را و نه کلام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را قبول نکردند، بعد خداوند متعال این آیه را نازل کرد :
 وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ( الحج : 42 )وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ( الحج : 43 )وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ( الحج : 44 )
 این روایت دلالت دارد که مقصود از ان مکنا هم عواملی هستند که می‌خواهند تشکیل دولت دهند و لذا امر به معروف و نهی از منکر کارویژه ی خاص دولت است و این روایت را علامه در کتاب تفسیرش آورده است .


[1] تفسیر برهان ج 5 ص301 و 302
[2] جابر مدتی از امام صادق (علیه السلام) و باقر (علیه السلام) جدا شده است یک روایت از امام باقر (علیه السلام) در مذمت جابر است و علت آن این است که به چنگال گیر نکند و خودت را به جنون بزن تا به تو کاری نگیرند و این روایت مذمت بخاطر نجات جابر بوده است، و بعد از امام باقر (علیه السلام) جابر خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید که امام احترامشان می‌کردند
[3] مسئله ی مقابله با اهل بیت از زمان خود پیامبر(ص) شروع شد، نه از زمان سقیفه، مسلمان یک قدرت مدارهایی شدند که از قدرت حکومت سهم ببرند و از همان اول بر علیه پیامبر(ص) و اهل بیتش توطئه می‌چیدند .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo