< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: صفات پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به عنوان حاکم جامعه إسلامی
 در جلسه سوم در رابطه با بحث نوع برخورد کارگزاران حکومتی با مردم، آیه 128 از سوره توبه مورد بحث قرار گرفت. و گفته شد: در جلسه نهم به تفصیل از این آیه بحث خواهیم کرد.
 لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ. [1]
 در این آیه، چند خصلت برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مشخص شده است.
 برای این فراز از آیه، پنج تفسیر بیان شده است:
 از جنس خود شماست.
 قول عامه: چون مخاطب، عموم عرب است. لذا مراد این است که پیامبر از خود عربها آمده است.
 از أهل حرم است.
 نقد أستاد: این سه تفسیر با خطابهایی که در قرآن است عموما، و با سیاق آیه و خصوصیات دیگری که در این آیه برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ذکر شده است، ناسازگار است. ضمن اینکه تفسیر سوم با توجه به اینکه آیه مدنی است، هماهنگی ندارد. و تفسیر دوم با توجه به اینکه غیر عرب هم در میان أمت إسلام وجود داشته و دارد، هماهنگ نیست.
 شما می شناسیدش. خصوصیاتش را می دانید. پس أنفسکم یعنی کاملا او ما می شناسید.
 خودمانی است. از موضع بالا با شما برخورد نمی کند. این تفسیر با بحث ما و با سایر خصوصیات دیگر مذکور در آیه، مخصوصا « عزیر علیه ما عنتم » تناسب دارد.
 ألبته از آنجا که خطاب با مردم معمولی است؛ نه أفراد ناراضی، لذا از دید کسانی که با آمدن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) موقعیت خود را از دست داده؛ و یا آنرا در خطر می دیدند، خودمانی نبوده است.
 پس حاکم باید از جنس مردم بوده و نباید خود را بالاتر از مردم بداند.
 عزیز یعنی غالب و پیروز می باشد. این ماده اگر با « لام » إستعمال گردد، به معنای غلبه یافتن و پیروز شدن است. مانند: ... فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً. [2] و اگر با « علی » إستعمال گردد. به معنای مغلوب شدن است. مانند کلام جانسور حضرت إمام حسین (علیه السلام) خطاب به برادر زاده بزرگوارشان، در روز عاشورا: قد عز علی عمک أن تدعوه فلا یجیبک.
 عنت یعنی هلاکت و مشکل. در این فراز آمده: پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آنقدر مهربان است که هر مشکلی برای مردم پیش آید، وی آنرا مشکل خود می داند. و این بالاتر از این است که حاکم خود را در غم مردم شریک دانسته و به دنبال رفع آن باشد. در هیچ نظام حکومتی در دنیا، چنین حاکمی پیدا نمی شود.
 همین خصوصیت را می توان در کلام حضرت أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پیدا کرد؛ آنجا که فرمودند: بر من سخت است که در گوشه ای از حجاز کسی گرسنه بخوابد. من هم باید همان إحساس را داشته باشم. و لذا حضرت شبها را با شکم سیر نمی خوابیدند.
 حریص بودن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تمام شئون مربوط به زندگی مسلمین- أعم از شئون مادی و معنوی، دنیوی و أخروی- بوده است. ایشان نسبت به مسلمین حریص بودند. به عبارت دیگر؛ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می خواست مردم در هر دو زمینه (دنیوی و أخروی) پیشرفت کنند.
 رئوف به آن نوع از مهربانی گفته می شود که در مرحله إرتباطات و گرایشها نشان داده شود. به عبارت دیگر؛ مرحله توجه به بندگان می شود رئوفیت. و رحیم مرحله إجرائی مهربانی است. که در واقع مهربانی خاص است.
 رهبر جامعه إسلامی باید هم در زمینه گرایش و هم در مرحله إجراء، مهربان باشد.
 رئوف و رحیم بودن، فقط مخصوص خداست و بر غیر خدا إطلاق نشده و تنها فردی که این عنوان برایشان آمده است، وجود نازنین پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
 متعلق خصوصیات دیگر بعدش آمده ولی متعلق رئوف و رحیم (بالمؤمنین) قبل از آن ذکر شده. و این به خاطر نشان دادن حصر است. و لذا می گوییم: در إسلام دو نوع شهروند داریم. شهروند شماره یک که مؤمنان هستند. و أفراد دیگر جامعه، شهروند شماره دو می باشند.
 از نکته دوم، روشن می شود، کلام برخی که می گویند: همه شهروندها شماره یک هستند، و هر إیرانی در همه شئون حکومت به یک أندازه دارای سهم است، [3] درست نمی باشد.
 علت اینکه جامعه إسلامی دارای دو نوع شهروند است، این است که جامعه إسلامی، یک جامعه ولائی است. و ملاک در مؤمن بودن یا نبودن أفراد، ولایت مدار بودن آنهاست. شواهدی هم مبنی بر دو نوع شهروند داشتن جامعه دینی در آیات شریفه قرآن و فرمایشات حضرات معصومین (علیهم السلام) وجود دارد.
 به عنوان مثال می توان به نمونه های زیر إشاره کرد:
 بخشی از کلام حضرت أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نامه ای که به مالک أشتر نوشتند؛ إیشان در قسمتی از نامه مذکور می فرمایند: مردم یا برادر تو می باشند در دین. و یا شبیه تو هستند در خلقت.
 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ. [4]
 کفار ذمی که تحت ولایت مسلمین هستند، شهروند شماره دو محسوب می شوند.
 ما قرار نیست کاری کنیم که هر کسی از ما راضی باشد. ما باید طوری حکومت کنیم که مورد رضایت خداوند متعال است. و لذا رئوف و رحیم مخصوص شهروند شماره یک است که همان مؤمنین هستند. و لذا گفته شد: بالمؤمنین رئوف رحیم.
 ألبته روایتی در تفسیر برهان آورده شده که در واقع إضرابی در بحث ماست.
 عن عبد الله بن سليمان، عن أبي جعفر (عليه السلام)، قال: تلا هذه الآية لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ، قال: «من أنفسنا». قال: عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ، قال: «ما عنتنا». قال: حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ، قال: «علينا». بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ، قال: «بشيعتنا رؤوف رحيم، فلنا ثلاثة أرباعها، و لشيعتنا ربعها». [5]
 طبق این روایت: سه چهارم آیه از آن أهل بیت (علیهم السلام) و یک چهارمش از آن شیعیان است.
 
 
 
 
 
 
 


[1] توبه/سوره9، آیه128
[2] نساء/سوره4، آیه139
[3] قابل ذکر است که این کلام، از شعارهای دولت إصلاحات بوده است.
[4] توبه/سوره9، آیه23
[5] البرهان في تفسير القرآن، ج‌2، ص: 876

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo