< فهرست دروس

درس تفسیر استاد علم الهدی

تخصصی سیاسی- اجتماعی

91/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 بخش دوم نقش مردم در حاکمیت: نقش نظر مردم در حاکمیت جامعه إسلامی.
 بحث در مورد مبنای سیاست و نقش مردم در حکومت بود. بیان شد که خواسته مردم به معنای أهواء و خواهشهای نفسانی، مبنای عمل سیاسی در أندیشه إسلام قرار نمی گیرد.
 دومین بخش سخن، نقش خواسته مردم به معنای نظر مردم در مبنای عمل سیاسی است. آیا نظر مردم همانند أهواء آنها دخالتی در حکومت ندارد؟
 در پاسخ می گوییم: در أندیشه سیاسی إسلام، نظر مردم در عملیاتهای سیاسی نقش دارد.
 سه آیه داریم که مفادشان نقش داشتن نظر مردم در مبنای عمل سیاسی در أندیشه إسلام است.
 آیه أول: وَ الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِرَبهِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَى‌ بَيْنهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ. [1]
 مقدمه: برخی بر أساس همین آیه، قائل به نظام شورایی شده اند. یعنی نباید یک نفر به عنوان حاکم در صدر جامعه إسلامی باشد؛ بلکه همان شوری مقدرات حکومت را بدست بگیرد.
 در پاسخ به این نظر- همانطور که در مباحث گذشته بیان شد- می گوییم: نظام إسلامی یک نظام ولایی است. و حکومت دست خداوند متعال است. پس أصل أمر حکومت از آن خداوند متعال یا مظهر حاکمیت وی است. و این آیه می گوید: أمور زندگی جمعی مردم باید به صورت شوری باشد، نه أمر حکومت بر مردم.
 در لغت، به جدا شدن عسل از موم، یا کندو، شوری می گویند. وقتی مردم دور هم جمع شده، با هم به تبادل آراء و نظرات می پردازند، و از میان این بحثها، نتیجه آن خارج می شود، گویا عسلی است که از موم خارج می شود.
 علامه طباطبایی می فرماید: کلمه «أمر» وقتی به یک کلمه جمع- أعم از ضمیر جمع یا إسم ظاهری که بصورت جمع است- إضافه شود، دال بر کار جمعی است. [2]
 أهل تسنن می گوید: باید ملاک تصمیم گیری در نظام حکومتی إسلام را شوری قرار داد. خوب سؤالی که مطرح است اینکه: آیا نخبگان جامعه باید شوری درست کنند، یا مردم؟ در هر صورت، مشکلی وجود دارد؛ و آن عدم تصمیم گیری نهایی است. زیرا صِرف شوری- بدون وجود فردی که حرف آخر با بزند- راه به جایی نخواهد برد.
 برای پاسخ به این مشکل، آخرین نظریه خود أهل تسنن را طرح می کنیم؛ آنها می گویند: شوری فردی را إنتخاب کرده تا نظر نهایی را بدهد. می گوییم: این را ما أکنون در نظام حکومتی ایران داریم. زیرا ما خبرگانی داریم که توسط مردم إنتخاب شده، و إنتخاب حاکم به عهده همان شوری است. پس آنچه آنها إدعا کرده اند، شیعه قبلا أنجام داده. و این همان نظام ولایی است. و أهل تسنن هم أگر بخواهند، عدالت در جامعه پیاده شود، باید به دکترین سیاسی موجود در ایران تن دهند.
 عامه، شیعه را متهم می کند به اینکه: نظام حکومتی شیعه، یک نظام طائفی است؛ نه إسلامی. در حالی که آنچه خودشان به عنوان آخرین مدل نظام حکومتی مطرح کرده اند، فقط منطبق می شود بر نظام ولایی شیعه در إیران. منتهی با این فرق که ما حاکم را خداوند متعال و بعد از آن مظهر ولایت ألله- پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، معصومین (علیهم السلام) و نائب معصوم- می دانیم. و آنها چنین پشتوانه إعتقادی را ندارند.
 کشورهایی هم که پارلمان دارند، نوعی شوری دارند. و به زعم خویش أعضاء آن، أهل حل و عقد می باشند؛ که مرجع تصمیم گیریها می باشند. نقد ما این است که أعضاء پارلمانها أهل حل و عقد نمی باشند. زیرا خصوصیات آنها را ندارند. [3]
 آیه دوم: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنهْمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فىِ الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يحُبُّ الْمُتَوَكلِّينَ. [4]
 در آیه 156، از همین سوره، خداوند به بیان زخم زبانهای کفار می پردازد: آنها در مقام سرزنش خانواده مجاهدین، به آنها می گفتند: چرا جوانانتان را به جهاد می فرستید؛ و آنها را به کشتن می دهید؟ [5]
 در این آیه خداوند متعال می فرماید: برایشان إستغفار کن. زیرا نوع این منتقدین، جاهلند و غرضی ندارند. مانند جامعه کنونی که برخی از إنتقادات توسط إنسانهای خوبی أنجام می شود. ولی ریشه آن در تحریکات منافقان و دشمنان است.
 به عبارت دیگر؛ باید جذب حدأکثری داشت. و إنسانهایی را که امید به برگشتن آنها به أردوگاه خودی است، نراند. و با گذشت و روشنگری، آنها را حفظ کرد تا به أردوگاه دشمن نروند.
 قرار گرفتن این فراز بعد از فراز « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ »، می رساند: لازمه مرونت نظام إسلامی دخالت نظر مردم است. و لذا گفته شده شاورهم فی الأمر. و اینکه گفته شده: « فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلىَ اللَّهِ »، یعنی مردم تصمیم گیر نمی باشند.
 این آیه، هم دخالت نظر مردم در عمل سیاسی حکومت را بیان می کند؛ که از جنبه مرونت حاکم جامعه إسلامی است. و هم حدود این دخالتِ نظر را مشخص می کند. به این صورت که تصمیم گیرنده مردم نمی باشند.
 
 
 
 


[1] سوره شورا، آیه 38
[2] این کار جمعی، همان عمل سیاسی مردم می باشد.
[3] طبق آیه مورد بحث، أهل شوری باید مصداق فراز « الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِرَبهِِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ » باشند.
[4] سوره آل عمران، آیه 159
[5] سوره آل عمران، آیه 156

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo