< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

90/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

25/11/90

موضوع: مراد از سبیل الله

مراد از سبیل الله چیست؟ اکثر علمای عامّه گفته اند مراد جهاد در راه خداست وبه عده ای از آیات مثل یجاهدون فی سبیل الله استشهاد کرده اند لذا باید این سهم را به غزاة داد اعم از این که هزینه های زندگی آنان یا ابزار وادوات جنگی ایشان را تأمین کرد.برخی از عامّه حج را هم به موارد سبیل الله اضافه کرده اند وانحصارا، ابن قدامه سبل خیر را داخل درمعنای سبیل الله دانسته اند.

در قبال عامّه علمای شیعه عموما گفته اند هر عمل خیری که برای خدا انجام گیرد داخل در سبیل خیر است برخی مثل ابن زهره در غنیه گفته است:« و أما سبيل اللّه فالجهاد بلا خلاف، و عندنا أنه يجوز صرفها فيما عدا ذلك مما فيه مصلحة للمسلمين كعمارة الجسور و السيل و في الحج و العمرة و تكفين أموات المؤمنين و قضاء ديونهم، للإجماع المشار إليه، و لاقتضاء ظاهر الآية لأن سبيل اللّه هو الطريق إلى ثوابه و ما أفاد التقرب إليه.» لذا تمام سبل الخیر و أمور پسندیده در سبیل الله داخل می شود.

اشکال اصلی که بر این نظر وارد است این که سبیل الله یک سهم جامعیست که همه هشت قسم را شامل می شود وقسم شمردن این سهم در قبال اصناف هفتگانه لغو وبی معناست زیرا تمام این اقسام راهی برای تحصیل رضای پروردگارست آری اگر عام اول ذکر شود وبعد موارد خاص آن یک یک ، ذکر شود حاکی از اهمیت ویژه بعضی موارد خاص است مثل آیه شریفه: ﴿وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ﴾ واگر موارد ومصادیق خاص را بگوید سپس از عام سخن گوید، مثل اکرم الطبیب اکرم الهاشمی و..وبعد اکرم الإنسان ، این تاکیدیست بر آن چه قبلاً ذکر شده است اما در آیه سبیل الله در شمار هفتمین از این اصناف هشتگانه آمده است نه در ابتداست نه در إنتها که بتوان ذکر عام بعد الخاص یا ذکر خاص بعد العام وحکمت آن در اینجا صادق باشد علاوه بر این که در روایات نیز از این هشت مورد برای زکات گفتگو شده است واین تفصیل در آیه شریفه وروایات کشف می کند که مورد هفتم قسیم هفت مورد دیگرست در نتیجه سبیل الله مفهوم عامی نیست که شامل دیگر اقسام بشود و آن را بایستی مباین با اقسام هشتگانه دیگر شمرد. ( مرحوم میلانی در ج 2 زکات خود بدان اشارت کرده است)

به همین دلیل مرحوم میلانی سبیل الله را چنین تفسیر فرموده اند: «و التحقيق أن الظاهر من سبيل اللّه هو ما كان كذلك بالحمل الشائع لا بمجرد قصد القربة من حيث إعانة المؤمن و إدخال السرور في قلبه و نحو ذلك.»

در نتیجه مقصود از سبیل الله آن چیزی را گویند که به حمل شایع صناعی سبیل الله باشد مثل احداث طرق وپل ومساجد وحسینیه و... قبل از اتخاذ موضع نسبت به این فرمایش ، مناسب است مروری گذرا بر روایات مورد استفاده این باب داشته باشیم:

1.مرسل القمي، عن العالم قال: «و في سبيل اللّه قوم يخرجون في الجهاد و ليس عندهم ما يتقوون به، أو قوم من المؤمنين ليس عندهم ما يحجّون به، أو في جميع سبل الخير. فعلى الإمام أن يعطيهم من مال الصدقات حتى يقووا على الحج و الجهاد.»[1]

که دال بر همان مبنای مشهورست که سبیل الله را شامل همه سبل خیر میشمارد.

2. صحيحة علي بن يقطين أنه قال لأبي الحسن الأول يكون عندي المال من الزكاة فأحج به مواليّ و أقاربي؟ قال: نعم، لا بأس.[2]

3. ما رواه في آخر السرائر، عن نوادر البزنطي، عن جميل، عن أبي عبد اللّه قال: سألته عن الصرورة أ يحجه الرجل من الزكاة؟ قال: نعم [3]

این دو روایت استفاده از زکات را برای فرستادن افراد به حج ، مجاز می شمارد ولی در صورتی می تواند مورد استفاده ما در این مقام قرار گیرد که مقصود امام استفاده از سهم سبیل الله زکات برای هزینه حج افراد باشد چرا که اگر مقصود امام از زکات، استفاده از سهم فقرا باشد بکار استدلال نمی آید ؛ برخی برای استفاده از این دو روایت در مورد سهم سبیل الله گفته اند علی القاعده زکاتی که به فقرا داده می شود برای تأمین نیازهای معیشتی آنان است ونمی توان از آن در راه حج نیازمندان استفاده کرد ولی این استدلال با روایتی که ابی بصیر از امام صادق  در مورد مصادیق متعارف نیازهای فقرا نقل می کند نقض می شود:

« عن أبي عبد اللّه  «إن اللّه نظر في أموال الأغنياء ثم نظر في الفقراء فجعل في أموال الأغنياء ما يكتفون به، و لو لم يكفهم لزادهم. بلى، فليعطه ما يأكل و يشرب و يكتسي و يتزوج و يتصدق و يحج.»[4]

پس در نتیجه می توان از زکات فقرا آنان را به سفر حج فرستاد واز دو روایت فوق نمی توان منبع هزینه کرد حج نیازمندان را فهمید که آیا از سهم فقرا مقصود امام  بوده است یا از سهم سبیل الله بلکه روایات دیگری بدین مضمون در باب 41و42 مستحقّین آمده است که إحتمال سهم فقرا را در دو روایت مورد بحث ترجیح می فلیتامل! ولی بی تردید، سهم سبیل الله را در حج می توان مصرف کرد.

4. ما رواه المشايخ الثلاثة عن الحسين بن عمر، قال قلت لأبي عبد اللّه  إن رجلا أوصى إليّ بمال في السبيل (في سبيل اللّه الفقيه). فقال لي: اصرفه في الحج. قلت: أوصى إليّ في السبيل؟ فقال: «اصرفه في الحج، فإني لا أعلم سبيلا من سبله أفضل من الحج.[5]

معلوم می شود سبل خیر زیادند که افضل این سبل ، حج است ولی انحصار به حج را نمی توان از آن برداشت کرد.

بحث سندی روایت: این روایت در سه کتاب از کتب اربعه آمده است لذا سند این روایات را از این سه کتاب نقل وسپس به جمع بندی میپردازیم:

سند این روایت در کافی شریف: « مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَعَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ»

سند روایت در من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق: « مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ»

سند روایت در تهذیب الاحکام: « أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ»

چنان که مشاهده می شود سند هر سه کتاب –با اندک اختلافی–متّحد ست اما در این سند دو موردی که محل بحث است یکی محمد بن سلیمان ودیگری الحسین بن عمر است که یک یک آن ها را مورد برّرسی قرار میدهیم:

محمد بن سلیمان: که در رجال با دولقب بصری ودیلمی شناخته می شود برخی او را رمی به غلو کرده اند وبرخی مثل شیخ ونجاشی او را تضعیف کرده اند.

حسین بن عمر بن یزید:مرحوم استاد ره در معجم رجال خود رقم 3571 تا 3573 را به این اسم اختصاص داده اند وراوی اول و دوم را مشترک می شمارد که به نقل از شیخ از اصحاب امام رضا  وثقه می باشد وسومی از اصحاب امام صادق  است ولی بر اساس برداشت مرحوم خوئی ره این سه متّحدند ودر نتیجه ، حسین بن عمر ثقه است نه مشترک ونه مجهول.

جمع بندی: اگر چه روایت از جهت محمد بن سلیمان به ظاهر غیر قابل استنادست اما می توان روایت را مورد استناد قرار داد زیرا بنابر مبنای ما اگر دو نفر از مشایخ ثلاثه روایتی در کتابشان نقل کنند بيّنه بر صحت روایت قائم می شود و حکم به صحت روایت می کنیم ودیگر ضعف سند را اعتنا نمی کنیم چرا که با شهادتی که محمدین ثلاثه در ابتدای کتبشان بر صحت روایات منقول در کتب اربعه ، إدّعا کرده اند نقل هریک ارزش یک بيّنه عادل را پیدا می کند ودر این روایت به همین دلیل روایت مورد اعتبارست.

5. ما رواه الحسن بن راشد، قال: سألت أبا الحسن العسكري  (بالمدينة خ. ل) عن رجل أوصى بمال في سبيل اللّه، قال: سبيل اللّه شيعتنا.[6]

سند روایت در من لایحضر: مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ

سند روایت در تهذیب: مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ

سند روایت در کافی: غیر از سند روایت شیخ صدوق ، سند دیگری برای این روایت نقل شده است عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الرَّزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى

جمع بندی: تنها موردی که در کتب رجالی مورد بحث است حسن بن راشد می باشدکه بین تعداد ی از افراد مشترک است که اولی از اصحاب امام صادق  ، دومی از اصحاب امام رضا  و سومی از اصحاب امام عسکری است که سومی از روسای شیعه وعلمای عالیقدر و مورد اعتمادست، چنان که در روایت مشاهده می شود از ابا الحسن عسکری  نقل می کند لذا از نظر سند ایرادی ندارد.

علاوه بر این که نقل دوم روایت از کافی ونقل این روایت در کتب اربعه موجب اعتبار دو چندان آن می شود.

6. في الكافي بسند صحيح عن محمد بن مسلم، قال: سألت أبا عبد اللّه عن رجل أوصى بماله في سبيل اللّه، فقال: أعطه لمن أوصى به له و إن كان يهوديا أو نصرانيا إن اللّه تبارك و تعالى يقول: «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ.»‌[7]

در این روایت قصد موصی در معنای سبیل موثرست اما از این روایت عمومیت معنای سبیل الله برای حمل در انواع مصادیق وسبل خیر را می شود برداشت کرد.

7. في دعائم الإسلام، عن جعفر بن محمد أنه قال: «وَ فِي سَبِيلِ اللّهِ: في الجهاد و الحج و غير ذلك من سبل الخير.»[8]

8. في فقه الرضا: «و من أوصى بماله أو ببعضه في سبيل اللّه من حج أو عتق أو صدقة أو ما كان من أبواب الخير فإن الوصية جائزة لا يحلّ تبديلها. الحديث.[9]

روایات دیگری نیز در این باب وجود دارد که از نقل آن ها صرف نظر می کنیم ، برخی به استناد این روایات ، عمومیت معنای سبیل الله در همه سبل خیر اعم از این که گرفتاریها ونیازهای شخصی یا عمومی مسلمین را از آن تأمین کنیم ولی چنانچه گفته شداین معنا، خلاف ظهور آیه است که سبیل الله را قسیم سایر اقسام قرار داده است لذا استاد میلانی می فرمایند سبیل الله اختصاص به أمور عام المنفعه دارد وبا مثالهایی مقصود خود را روشن می کندبه این که منافع عامّه أموری است که مورد انتفاع عامّه مردم قرار می گیرند مثل پل وراه ومسجد و...ولی کلامی که منشأ ایراد بر ایشان شده این مثال است که فرموده:« المصالح العامّة كالمساجد و القناطر و نحو ذلك تعدّ من السبيل، و الجهاد و الحج كذلك.»

و از آنجایی که ایشان تفسیر روشنی از مصالح عامّه ارائه نکرده ، درمقام بیان مثالهای سبیل الله به حمل شایع ، حج را هم از اینموارد میشمارد؛ بر ایشان ایراد کرده اند که حج فرستادن فقیر ، جزء مشاریع عامّه نیست ونفع معنوی شخصی دارد وانگهی ما نفهمیدیم معنای سبیل الله چیست که مصداق معيّن آن را دقیقا بتوان تعیین کرد اگر سبیل الله را معنا کنیم به هرآن چه در راه رضای خدا باشد باید حج واطعام ولباس را جزء سبیل الله بدانیم لذا نمی توان به مبنای ایشان عمل نمود مرحوم خوئی هم که نظری شبیه نظر ایشان دارند دلیلی برای انتخاب این معنا ،ارائه نکرده است تنها إحتمالی که می توان داد همان قسیم بودن سبیل الله در کنار اقسام هفتگانه یعنی قسم خاصی از کارهای خیر مقصودست آن قسمی که در راه اعتلای دین واستفاده عامّه مردم باشد وشاید به مقتضای این قرینه، سبیل الله را بدان معنای خاص حمل کرده اند

از طرفی به دلیل این که در روایات دلیل خاصی بر این معنای از سبیل الله ذکر نشده است بلکه دلیل برخلاف نیز موجودست امثال سید در عروه ومرحوم صاحب جواهر ره همه سبل خیر را جزء این سهم میشمارند ولی از اشکال ابتدای بحث که چرا قسم هفتم در کنار اقسام دیگر قرار گرفته است به راحتّی نمی توان چشم پوشی کرد.

برخی معاصرین وجه دیگری از مرحوم بروجردی نقل می کنند که مراد از سبیل الله أمور اجتماعی دینی است که همه مردم از این امر دینی استفاده ببرد مثل مسجد وحسینیه وفرستادن جمعی به کربلا یا حج برای شوکت کعبه وجهاد هم برای اینست که موجب شوکت دین خداست تعدادی شاهد هم از آیات می آورند که جملگی ، سبیل الله در این آیات به معنای دین خدا وصراط مستقیم الهی معنا شده است مثل: «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ »و««وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ»و«الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم» و للکلام تتمّه ان شاء الله تعالی.

 


[1] ( الوسائل 6/ 146، الباب1 من أبواب المستحقّين للزكاة، الحديث 7).
[2] . (الوسائل 6/ 201، الباب42 من أبواب المستحقّين للزكاة، الحديث 1).
[3] . (الوسائل 6/ 202، الباب42 من أبواب المستحقّين للزكاة، الحديث 4.).
[4] . (.ب42 من المستحقّین ح2)
[5] . (الوسائل 13/ 412، الباب33 من كتاب الوصايا، الحديث 2).
[6] . (الوسائل 13/ 412، الباب33 من كتاب الوصايا، الحديث 1).
[7] . (الوسائل 13/ 411، الباب32 من كتاب الوصايا، الحديث 1).
[8] . (دعائم الإسلام 1/ 261، كتاب الزكاة، ذكر دفع الصدقات).
[9] . (فقه الرضا/ 39 ( طبعة أخرى/ 298).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo