< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

90/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

8/12/90

موضوع: نقد نظر بعض معاصرین در عدم اشتراط إیمان در مستحقّان زکات در زمان حضور امام یا نائب امام.

این نظر که اگر امام در راس حکومت قرار گرفت اعم از امام یا نواب خاص یا عام زکات دیگر اختصاصی به شیعه ندارد را نمی توان به آسانی پذیرفت زیرا با توجه به این همه روایات مانعه ای که گذشت – که در بعضی از آن ها غیرشیعه را مستحقّ حجر وتراب می دانست – استناد به روایتی که دارای هاله ای از ابهام است وبه اعتراف خود مستدل نیز صدر وذیلش دارای هماهنگی نیست با اشکال مواجه است ، استدلال ایشان به حکومت علوی وسیره امیر المؤمنین  نیز درست نمی نماید چرا که عدالت حضرت نسبت به مسلمانان از ذخیره بیت المال بود که آن را بین همگان بطور مساوی تقسیم می کرد حتّی به اغنیا وثروتمندان وسابقون در إسلام مثل طلحه وزبیر و...نیز به یکسان از آن میپرداخت در حالی که زکات را حضرت به اغنیا نمی دادند و موارد زکات منحصر در این هشت موردست که در راسش فقرا مساکینند ونمی توان زکات را به بنی هاشم واغنیا داد لذا این استدلال تمام نیست لذا بعید نیست اگر داده می شده است از سهم مولفه قلوبهم یا سهم سبیل الله بوده است نه سهم فقرا که ذیل روایت نیز می تواند مؤیّد این إحتمال باشد: «سهم المؤلفة قلوبهم و سهم الرقاب عام و الباقي خاص.»

« و مع عدم وجود المؤمن و المؤلفة و سبيل الله يحفظ إلى حال التمكن‌»

به دلیل روایاتی که گذشت حتّی تا چهار سال باید نگه داشت تا نیازمند ومستحقّ شیعه را بیابیم وکلام علّامه در منتهی پیرامون این مطلب وروایت حضرت رضا  در جلسه گذشته گذشت.

فرع دیگری در روایات پیرامون این مسأله مطرح است که از فروعات سید جامانده است و آن این که اگر در میان شیعه گروه ها ونحله های منحرفی وجود داشتند مثل جبری مسلک ها یاقائلین به تشبیه ویا تجسیم.. می توان آنان را جزء مستحقّان زکات واجد شرط إیمان شمرد یا خیر ؟پاسخ این سؤال در روایات منفی است که متن روایات در باب7 ح1و2و3 وباب 5ح11قابل مشاهده است:

« وَ فِي التَّوْحِيدِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُؤَدِّبِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا قَالَ: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُ شَهَادَةً أَبَداً الْحَدِيثَ.» [1]

«عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ عَنِ الرِّضَا فِي حَدِيثٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّادِقِ قَالَ:مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يُجْبِرُ عِبَادَهُ عَلَى الْمَعَاصِي أَوْ يُكَلِّفُهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً.»[2]

« عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الطَّيِّبِ يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَنَّهُمَا قَالا مَنْ قَالَ بِالْجِسْمِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكَاةِ وَ لَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ.»[3]

«عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ هِشَامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا يُعْطَى الزَّكَاةَ مَنْ حَالَفَ هِشَاماً فِي التَّوْحِيدِ فَقَالَ بِرَأْسِهِ لَا» [4]

« مسألة1: تعطى الزكاة من سهم الفقراء لأطفال المؤمنين و مجانينهم‌ من غير فرق بين الذكر و الأنثى و الخنثى و لا بين المميز و غيره»

در این مسأله اختلافی وجود ندارد به تعبیر سید حکیم: «بلاخلاف ظاهر» دلیل این مسأله روایات است از جمله:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  الرَّجُلُ يَمُوتُ وَ يَتْرُكُ الْعِيَالَ أَ يُعْطَوْنَ مِنَ الزَّكَاةِ قَالَ نَعَمْ حَتَّى يَنْشَئُوا وَ يَبْلُغُوا وَ يُسْأَلُوا مِنْ أَيْنَ كَانُوا يَعِيشُونَ إِذَا قُطِعَ ذَلِكَ عَنْهُمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ لَا يَعْرِفُونَ قَالَ يُحْفَظُ فِيهِمْ مَيِّتُهُمْ وَ يُحَبَّبُ إِلَيْهِمْ دِينُ أَبِيهِمْ فَلَا يَلْبَثُوا أَنْ يَهْتَمُّوا بِدِينِ أَبِيهِمْ فَإِذَا بَلَغُوا وَ عَدَلُوا إِلَى غَيْرِكُمْ فَلَا تُعْطُوهُمْ.»[5]

«عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ (سالم بن مکرم که از نظر ما معتبرست)عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: ذُرِّيَّةُ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ إِذَا مَاتَ يُعْطَوْنَ مِنَ الزَّكَاةِ وَ الْفِطْرَةِ كَمَا كَانَ يُعْطَى أَبُوهُمْ حَتَّى يَبْلُغُوا فَإِذَا بَلَغُوا وَ عَرَفُوا مَا كَانَ أَبُوهُمْ يَعْرِفُ أُعْطُوا وَ إِنْ نَصَبُوا لَمْ يُعْطَوْا.»

این دو روایت هر دو در مورد ایتام است .

عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  عِيَالُ الْمُسْلِمِينَ أُعْطِيهِمْ مِنَ الزَّكَاةِ فَأَشْتَرِي لَهُمْ مِنْهَا ثِيَاباً وَ طَعَاماً وَ أَرَى أَنَّ ذَلِكَ خَيْرٌ لَهُمْ قَالَ فَقَالَ لَا بَأْسَ.

استاد از این روایت را معتبره میدانست ومی فرمود تعجب دارم که چرا صاحب جواهر وحاج آقا رضا تعبیر به خبر کرده اند.

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع رَجُلٌ مُسْلِمٌ مَمْلُوكٌ وَ مَوْلَاهُ رَجُلٌ مُسْلِمٌ وَ لَهُ مَالٌ يُزَكِّيهِ وَ لِلْمَمْلُوكِ وَلَدٌ صَغِيرٌ حُرٌّ أَ يُجْزِي مَوْلَاهُ أَنْ يُعْطِيَ ابْنَ عَبْدِهِ مِنَ الزَّكَاةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.»لذا مسأله جایی برای اختلاف ندارد. ب45ح1

اما درمورد مجانین مرحوم نراقی ره در مستند فرموده است که باید زکات را به عارف به مقام امام داد و مجنون بهره ای از این معرفت ندارد و نمی شود از او تعبیر به عارف کرد در نتیجه مجنون مستحقّ زکات نیست ولی سید فرمایش مستند را رد کرده اند. دلیل فرمایش سید ره: علاوه بر اطلاق روایتی که در باب 5ح4:

« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ أَسْأَلُهُ هَلْ يَجُوزُ أَنْ أَدْفَعَ زَكَاةَ الْمَالِ وَ الصَّدَقَةَ إِلَى مُحْتَاجٍ غَيْرِ أَصْحَابِي فَكَتَبَ لَا تُعْطِ الصَّدَقَةَ وَ الزَّكَاةَ إِلَّا لِأَصْحَابِكَ.»

این که به تعبیر استاد در برخی از روایات که تعبیر به عارف شده است کنایه از آنست که زکات گیرنده نباید ناصبی وغیر شیعه باشد لذا اگر شیعه باشد فرقی ندارد که طفل باشد یا مجنون و...

نسبت به اقسام دیگر از قبیل خنثی وغیر ممیز و...نیز دلیل عیال المسلمین شامل آن ها می شود وفرقی بین کبیر وصغیر در این جهت نیست.

«إما بالتمليك بالدفع إلى وليهم و إما بالصرف عليهم مباشرة أو بتوسط أمين إن لم يكن لهم ولي شرعي من الأب و الجد و القيم‌.

اما راهکار انتقال زکات به این گروهها : راههایی چند را سید بیان می کنند اول این که در نیازهای آنان زکات را مستقیما صرف کنیم دوم این که به فردی مورد اعتماد زکات را بسپاریم تا زکات را در نیازهای مشروع آن ها صرف کند البته در صورتی می توان به امین داد که پدر وجد وقیمی نداشته باشند.

به صورت کلی در این مسأله سه قول وجود دارد :اول فقط باید به ولی صغار داد تا ولی آن ها صرف کند این فرمایش متعلّق به صاحب جواهرست وروایات فوق درجواز صرف زکات به این گروهها را حمل بر تملیک بر اطفال به وسیله ولی شرعی می کند.

دوم محتاج به وساطت ولی نیست بلکه خودمان می توانیم در ما یحتاج بچه های یتیم یا غیر یتیم صرف کنیم مثل این که غذایی درست کنیم و در مدرسه ای که ایتام یا اطفال فقراء هستند غذا را مصرف کنیم .(مدارک وجمعی از فقها)

سوم سید در عروه: اگر ولی ندارند می شود صرف کرد اما اگر ولی دارند حق ندارند صرف کنند باید به ولی دهند تا با صلاحدید ولی مصرف شود و للکلام تتمه.

 


[1] . (ب5ح11).
[2] . ب7 ح1:.
[3] باب5 ح2.
[4] . باب5 ح3.
[5] . باب6 من المستحقّین ح1و2وارد شده است:.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo