< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

91/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

21/1/91

موضوع: اخذ زکات واجب النفقه از دیگری

مسأله 11: يجوز لمن تجب نفقته على غيره أن يأخذ الزكاة من غير من تجب عليه‌ إذا لم يكن قادرا على إنفاقه أو كان قادرا و لكن لم يكن باذلا

بنابرعبارت مرحوم سید ره در دو صورت کسی که نفقه اش بر عهده دیگریست حق گرفتن زکات جهت امرار معاش زندگی خود را دارد مورد اول جایی که پرداخت نفقه عیال برای ذو العیالی که پرداخت نفقه برذمّه اوست امکانپذیر نباشد؛ دوم آن که ذو العیال ، توان دادن نفقه را دارد اما در عین حال از دادن نفقه بر عیال خود امساک می کند مثل فرزندی که نفقه والدینش بر عهده اوست و توان پرداخت نفقه را هم دارد اما با کمال وقاحت امساک می کند یا در شهری دیگرست وخبر از حال والدین ندارد تا آن ها را تأمین کند. چند روایت را مرور ومسأله را در پرتو آن ها تبیین می کنیم:

اول: عن عبد الرحمن بن الحجاج عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: خَمْسَةٌ لَا يُعْطَوْنَ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً الْأَبُ وَ الْأُمُّ وَ الْوَلَدُ وَ الْمَمْلُوكُ وَ الْمَرْأَةُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ عِيَالُهُ لَازِمُونَ لَهُ.[1]

لذا بر مزکّی لازمست زکات را به غیر ملازمین خود بپردازد. ضمناً از تعلیل می توان قاعده ای کلی به شکل زیر بدست آورد:« آدمی نمی تواند از واجبات مالی خود اعم از خمس و زکات وکفارات و... به افرادی که با إنسان ملازمه دارند بپردازد.»

دوم: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ فَمَنِ الَّذِي يَلْزَمُنِي مِنْ ذَوِي قَرَابَتِي حَتَّى لَا أَحْتَسِبَ الزَّكَاةَ عَلَيْهِمْ قَالَ أَبُوكَ وَ أُمُّكَ قُلْتُ أَبِي وَ أُمِّي قَالَ الْوَالِدَانِ وَ الْوَلَدُ.[2]

در درجه اول از این دو روایت فهمیدیم که زکات را به ملازمین در خارج نمی تواند مزکّی بدهد بلکه باید از مال خود بخشی را اخراج کند وبا عنوان زکات به دیگران بدهد نه این که جیب به جیب کند. طبق این اطلاق ، ملازمین فقیر هم که عاجز باشند می توانند از زکات رئیس خانواده بگیرند ومصرف کنند چون در درجه اول او مسئول تأمین معیشت خانواده است، اگر غنی باشد که خود راسا تأمین نیاز عائله می نماید واگر فقیر هست از مال زکوی برای تأمین این نیاز می تواند استفاده کند. در فرض اول مسأله 11فرض کردیم که رئیس خانواده فقیرست و بچه ها هم به تبع فقیرند لذا هر دو مستقیما مورد استحقاق زکات قرار دارند و همه این موارد در تحت انما الفقراء والمساکین داخل اند.در فرض دوم این مسأله گفته شد اگر غنی هست وبذل نفقه به اولاد یا زوجه خود نمی کند مثل بسیاری از افرادی که زن وفرزند رها کرده و به عیاشی مشغول اند درست که وظیفه اولی تأمین عیال بر عهده او بوده است اما به دلیل امساک وی، زن وفرزند او مورد زکات اند زیرا فقیرند و شریفه«انما الصدقات» بر آن ها صدق می کند.

دلیل فرض اول: چون متلبس بالفعل به فقر هست لذا اگر فرزند فقیر باشد وپدرش هم فقیر باشد فرقی نیست انما الصدقات للفقرا والمساکین؛ می شود به هریک از آن ها زکات را داد فرقی نمی کند به پسر بدهیم ابتدائا یا به والدین او بپردازیم کما این که لانهم لازمون له در مقام بیان اینست که زکات شخص خود را نمی تواند به اولاد وزوجه ومملوکش بپردازد چه آن که آنان ملازم و همراه او در امر معاشند نه آن که نمی توان هیچکس زکات خود را به این پنج طائفه از عیال یا فرد غنی بدهد چنآن که گاهی بعضی چنین إحتمالی را داده اند و از شیخ بزرگوار انصاری ره در صحیح دیگری از عبد الرحمن بن الحجاج ظاهر است که ح1از باب 13 است که خمسه لا یعطون الزکاة ...بر این اساس نمی شود به پدر یا فرزند فقیر داد ولی این توهم کاملا خلاف ظهور حدیث است زیرا صحیحه مقصودش آنست که به خود صاحب زکات نمی تواند زکاتش را به این پنج نفر بپردازد مقصود نه آنست که دیگران هم حق دادن زکات به این دسته های پنجگانه را ندارند بلکه خود شخص غنی حق دادن به این پنج نفر را ندارد لذا مرحوم حکیم می فرماید قولا واحدا یعنی در این فرض اتفاق وجود دارد.

دلیل فرض دوم: شخص مال دارد لکن انفاق بر عیال نمی کند...اگر اجبار امکان داشته باشد لانه یجبر علی الانفاق علیهم»کما این که در مرفوعه عبد الله بن الصلت (ب13من المستحقّین ح4)آمده بود اما اگر اجبار بوسیله حاکم شرع یا حتّی عدول مؤمنین هم ممکن نشد باز انفاق زکات بر عیال این شخص موسر بلاریب جائزست زیرا والدین این پسر بالفعل فقیرند و کمکی از جانب او نیز صورت نمی گیرد وجائزست دادن زکات به چنین عیالی . اینجا صاحب مدارک می گوید قولا واحدا نیز وجود دارد أدلّه با این مورد نیز هماهنگ است علاوه بر این که اولویت قطعیه بر این مسأله دلالت دارد باب 11ح1عن عبد الرحمن بن الحجاج سالته عن الرجل ...ایاخذ من الزکاة فیوسع به ان کانوا لا یوسعون فیما لا یحتاجون الیه...در توسعه اگر دادن زکات مجاز بود دادن اصل زکات هم به عیال مجازست بالاولویه.

و أما إذا كان باذلا فيشكل الدفع إليه و إن كان فقيرا كأبناء الأغنياء إذا لم يكن عندهم شي‌ءدر این فرض سوم مرحوم سید دریافت زکات را دچار مشکل می دانند که فقیر نیازمندی بخواهد زکات دریافت کند با وجود آن که از والدین یا فرزند توانمندی برخوردارست که حاضر به تأمین نیازهای اولیه فرزند یا والدین هستند ولی مرحوم استاد در حاشیه عروه می فرمایند: لایبعد جواز الدفع فی غیر الزوجه زیرا در زوجه علاوه بر حکم تکلیفی، حکم وضعی هم ثابت است زیرا اگر غنی بود دینی بر عهده اوست وباید بپردازد واما نسبت به اولاد به حکم وضعی دینی بر عهده پدر ثابت نمی شود لذا بعید نیست دادن زکات به وی مجاز باشد علاوه آن که اگر چه در حدیث آمده که به گروههای پنج گانه نمی توان از زکات پرداخت اما خطاب حدیث به مزکّی موسریست که بخواهد زکات مالش به فرزند ناتوان وفقیر خود بپردازد اما دلالتی بر مسأله مانحن فیه ندارد. اشکالی که سید مطرح می کند شاید از این جهت باشد که بر پدر واجب تکلیفی است که نفقه فرزند را بدهد «لانهم لازمون له» اما اگر بالفعل فرزند فقیر هست وپدر برای رفع نیاز او پولی نفرستاده ما هوالمانع لتطبیق انما الصدقات للفقراء والمساکین بر این مورد، چه آن که صرف وجوب تکلیفی نفقه بر عهده پدر،فرزند را از فقر خارج وتبدیل به غنی نمی کند ذمّه فرد هم به حکم وضعی مشغول به این تکلیف نشده است لذا منعی از شمول نسبت به اینمورد ندارد. آری اگر پدر به تکلیف خود عمل کند و او را از فقر خارج کند علی القاعده حق گرفتن زکات ندارد.

 


[1] . (ب13من المستحقّین ح1).
[2] (الباب ح2).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo