< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

91/06/19

بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست اجمالی موضوعات مطرح در سال تحصیلی 91،92:

زکات: لزوم فوریّت یا جواز تأخیر در پرداخت زکات، أدلّه عبادی بودن زکات، لزوم قصد تعیین در زکات، إعتبار نیّت صنف یا جنس زکات، توکیل در أدای زکات، قصد قربت در زکات، إستخراج زکات مال التجاره صبی، شک در إخراج زکات سال های گذشته، صور فروش مال و شک در زمان تعلق زکات بدان، موت مالک و صور تعلق زکات، العلم باشتغال الذمة اما بالخمس و اما بالزکاة، توکیل غیر در أدای زکات، عدم جواز حیله های شرعیّه در زکات، وکالت در توزیع زکات، تقسیم مال مشترک متعلّق زکات، تقسیم مال متعلّق زکات بین دو شریک، زکات فطره عبد، زمان اجتماع شرایط در فطریه، زکات مطلقه رجعی و بائن، زمان تعلق وجوب فطره و ثمره آن.

موضوع: لزوم فوریّت یا جواز تأخیر در پرداخت زکات؟

قال السید ره فی العروة: فصل التاسع في وقت وجوب إخراج الزكاة ‌قد عرفت سابقا أن وقت تعلق الوجوب فيما يعتبر فيه الحول حولانه بدخول الشهر الثاني عشر و أنه يستقر الوجوب بذلك و إن احتسب الثاني عشر من الحول الأول لا الثاني و في الغلات التسمية و أن وقت وجوب الإخراج في الأول هو وقت التعلق و في الثاني هو الخرص و الصرم في النخل و الكرم و التصفية في الحنطة و الشعير و هل الوجوب بعد تحققه فوري أو لا أقوال ثالثها أن وجوب الإخراج و لو بالعزل فوري و أما الدفع و التسليم فيجوز فيه التأخير و الأحوط عدم تأخير الدفع مع وجود المستحقّ و إمكان الإخراج إلا لغرض كانتظار مستحقّ معين أو الأفضل فيجوز حينئذ و لو مع عدم العزل الشهرين و الثلاثة بل الأزيد و إن كان الأحوط حينئذ العزل ثمَّ الانتظار المذكور و لكن لو تلف بالتأخير مع إمكان الدفع يضمن‌لزوم فوریّت یا جواز تأخیر در پرداخت زکات؟

ترجمه: باب ششم در وقت تعلّق زكات است چيزهائى كه گذشتن سال در آن معتبر است، وقت وجوب تعلق زکات هنگام داخل شدن در ماه دوازدهم است و با گذشت دخول در ماه دوازدهم در آنچه که در آن مضی حول معتبر است وجوب مستقرّ مى‌شود ؛ هر چند ماه دوازدهم از سال اول محسوب شود نه سال دوم و وقت وجوب پرداخت، همان وقت تعلّق زکات است و اما در غلات، وقت تعلّق زكات صدق اسم گندم يا جو يا خرما يا انگور است چنانچه سابقاً گذشت و وقت وجوب پرداخت در درخت خرما و انگور، وقتى است كه ميوه‌ى آن را بچينند يا خرص و تخمين نمايند و در زراعت گندم و جو وقتى است كه دانه‌هاى آن را از كاه صاف كنند و بعد از تحقّق آن، آيا وجوب اداء فورى است يا نه؟ سه قول است: أحوط آن است كه جدا كردن حق مستحقّين از آن واجب فورى است لكن تسليم آن به مستحقّ واجب موسّع است كه جايز است تأخير بيندازد و در صورتى كه مستحقّ موجود باشد با امكان، أحوط عدم تأخير است مگر براى غرضى مثل انتظار مستحقّ معيّنى يا انتظار كسى كه دادن به او افضل باشد كه در اين صورت و لو جدا نكرده، جايز است تا دو ماه يا سه ماه يا زيادتر تأخير بيندازد و به مستحقّ برساند هر چند أحوط آن است كه جدا كند آن وقت انتظار بكشد و لكن با امكان دادن اگر ندهد و تلف شود ضامن است.

توضیح ذلک: قبلا گذشت که وجوب زکات امری است مسلم و پیامبر اکرم  نه مورد را «انعام ثلاث، غلات اربع و نقدین» به عنوان موارد زکات واجب فرمودند و «عفی عما سوی ذلک» ضمناً شرایطی برای وجوب زکات ذکر گردید از جمله وقت وجوب زکات که در هر یک از موارد نه گانه متفاوت بود مثلاً وقت وجوب زکات در انعام ثلاثه عبارت است از گذشتن11ماه بر هر یک از طبقات چندگانه نصاب انعام ثلاثه و بعد از آن در ابتدای ماه دوازدهم زکات بر او واجب می شود بدین معنا که وی حق تصّرفی که از بین برنده مال زکوی باشد ندارد و همچنین زکات نقدین با گذشتن یازده ماه از ملکیّت نصاب طلا و نقره در ملک صاحب مال ودخول ماه دوازدهم، مستقرّ بر ذمّه صاحب مال می شود لذا در إین موارد وجوب زکات واستقرار آن، به گذشت 11ماه ودخول در ماه دوازدهم می باشد. ضمناً ماه دوازدهم جزء سال بعدی است اما استقرار زکات به ذمّه مزکّی به مجرّد ورود ماه دوازدهم ثابت است.

اما در مورد غلات اربعه «گندم و جو و خرما و کشمش» همین که صدق عنوان گندم یا جو شود یا نخل به وقت خرص و تخمین محصول برسد یا عنب به وقت صرم و چیدن برسد زکات واجب می شود و گذشت یک سال در إین موارد شرط نیست «تفصیل اینها در سال های قبل گذشت».

بحث امروز: بعد از وجوب زکات، آیا إخراج زکات به مجرّد استقرار واجب است یا می توان دادن زکات را به تأخیر انداخت؟ مثلاً کسی که زکات انعام با آمدن ماه دوازدهم بر او واجب و مستقرّ شده است آیا حق دارد إخراج زکات را یک ماه یا دو ماه تأخیر اندازد یا لازم است عند حلول الحول زکات را بپردازد؟ یا در گندم حتما بایستی زکات گندم را سر خرمن دهد یا می تواند إخراج و دفع زکات را یک یا دو ماه تأخیر اندازد؟

سه قول در این مسأله وجود دارد:

1. شیخ مفید: به مجرّد استقرار وجوب زکات، إستخراج زکات وجوب فوری دارد و مزکّی حق تأخیر ندارد پس مثلاً اگر در پول های رایج زکات را واجب دانستیم کسی که ده میلیون پول دارد و یک سال بر آن میگذرد فورا باید زکات آن را إخراج کند صاحب حدائق «12/332» قول مفید را مشهور بین فقها می داند.

2. شیخ طوسی در نهایه: إخراج وجوب فوری ندارد ولی عزل وجدا کردن زکات واجب فوریست و به مجرّد

حلول حول«در انعام»یا اصفرار نخل یا وقت چیدن انگور، عزل زکات واجب است گرچه حق دارد یک یا دو یا سه ماه دادن زکات را به تأخیر اندازد.

3. نه إخراج و نه عزل وجوب فوری ندارد بلکه مکلّف مزکّی می تواند هر دو را به تأخیر اندازد بویژه اگر تأخیر برای جهت راجحی باشد مثل رساندن زکات به ارحام یا صاحبان علم وتقوا.مرحوم سیّد ره این قول سوّم را ترجیح می دهند ولی أحوط را فوریّت عزل و کنار گذاشتن حق فقرا می دانند که بعد از عزل حق تأخیر دفع زکات به فقرا را دارد.

اما با توجه به أدلّه باید مسأله را بررسی کرد:

قول شیخ مفید ره را عمدتا مستند به گفته خود او در مقنعه می دانند:« قد جاء عن الصادقين «عليهما السلام»: رخّص في تقديم الزكاة شهرين قبل محلّها و تأخيرها شهرين عنه إلى أن قال: و الذي أعمل عليه و هو الأصل المستفيض عن آل محمّد «عليهم السلام» لزوم الوقت، فإن قدّم قبله جعله قرضاً».

دلیل هم روایت ابی بصیر است:

قال أبو عبد اللّٰه  «إذا أردت أن تعطي زكاتك قبل حلّها بشهر أو شهرين فلا بأس، و ليس لك أن تؤخّرها بعد حلّها»[1]

سؤال: مفید این نظر را به عنوان أصل مستفیض از آل محمد ص نقل کرده است در حالی که فقط بر این معنا روایت ابابصیر دلالت دارد؟ مرحوم صاحب حدائق إحتمال می دهد که بزرگواری مثل مفید ره که أستاد شیخ طوسی بوده و مرد خبیر و عالمی بر روایات بوده است، شاید با توجه به قرب زمانی به زمان ائمه روایات دیگری در دست داشته که به سبب طول زمان از دید ما مخفی مانده است.

أستاد خویی ره: این إحتمال بعیدست زیرا در تهذیب که 34هزار روایت را جمع کرده است در ابتدای کتاب می گوید من به دستور أستادم این روایات را جمع کردم و در هر باب روایات متعدّدی را نقل می کند ولی در این مسأله تنها اکتفای به همین روایت ابوبصیر کرده است. به نظر سیدنا الأستاد، شاید نظر مقصود شیخ مفید از روایات مستفیضه، همان روایاتی است که دلالت دارد اگر به مال کسی، زکات تعلق گیرد، حق حبس زکات را ندارد و باید حق فقرا را از مال خود بپردازد؛ این روایات گرچه فوق استفاضه و در حد تواترست ولی ربطی به وجوب فوری إخراج زکات ندارد ضمناً همان یک روایتی هم که دلالت بر جواز تأخیر دارد یعنی روایت ابا بصیر به خاطر وجود علی بن ابی حمزه بطائنی در سندش، دارای ضعف است که مقدوح است؛

أستاد در پایان سخن خویش می فرماید: چون در مقابل نظر شیخ مفید روایات متعدّد داریم که دلالت بر جواز دارد می توان وجه جمعی بدین عبارت درست کرد که روایت ابابصیر را دال بر کراهت تأخیر بدانیم و لو آن که تأخیر انداختن زکات را جایز بشماریم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo