< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

91/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرط چهارم زکات فطره: غنا.«الرابع الغنى‌ و هو أن يملك قوت سنة له و لعياله زائدا على ما يقابل الدين و مستثنياته فعلا أو قوة بأن يكون له كسب يفي بذلك فلا تجب على الفقير و هو من لا يملك ذلك و إن كان الأحوط إخراجها إذا كان مالكا لقوت السنة و إن كان عليه دين بمعنى أن الدين لا يمنع من وجوب الإخراج و يكفي ملك قوت السنة بل الأحوط الإخراج إذا كان مالكا عين أحد النصب الزكوية أو قيمتها و إن لم يكفه لقوت سنته بل الأحوط إخراجها إذا زاد على مئونة يومه و ليلته صاع‌»

شرط چهارم وجوب زکات فطره بر مکلف، غنای اوست. مقصود از غنای در باب زکات، اختلافی می باشد. از نظر ماتن، کسی که توان بالفعل یا بالقوه تأمین نیازهای اقتصادی خود و عائله اش را دارا بوده و بتواند دیون خود را بپردازد هر آینه غنی بشمار می رود و باید زکات فطره خود و عیالش را بپردازد.

مرحوم سیّد ماتن در این عبارت به نکاتی در مورد غنا، اشاره دارند:

    1. فرد بایستی مالک معاش خود و خانواده اش در طول یکسال باشد تا غنی بشمار رود ،خواه آن که مالک فعلی چنین پولی باشد یا توانایی کسب چنین درآمدی را داشته باشد. «همانطور که در زکات مال چنین مفهومی از غنا را ارائه دادند».

    2. نداشتن دین در تحقّق غنا معتبر است.در مقابل این قول عده ای قائل شده اند که مالکیّت قوت یکساله در تحقّق مفهوم غنا کافی است اگر چه مکلف،توان أدای دینش را نداشته باشد.

    3. مالکیّت نصاب زکات هم عینا او قیمة ربطی به مفهوم فقر و غنا ندارد وممکن است کسی مالک نصاب زکات بوده ولی در عین حال به خاطر عدم توانایی تأمین احتیاجات یکساله، فقیر بشمار رود و حتی حق گرفتن از زکات را داشته باشد.

    4. اگر فقط به مقدار معاش یک شب وروز داشته باشد و در شب أوّل شوال هم مقدار صاع گندمی«معادل أدای زکات فطره» داشته باشد غنی نبوده و بازهم زکات فطره بر او واجب نیست.

    5. ألبتّه ماتن ره،در مقابل هریک از این إحتمالات به إحتیاط استحبابی دادن زکات را راجح می داند.

سه نظر در مقابل نظر ماتن وجود دارد:

     أستاد: اگر دیون در مقابل مئونه یکسال باشد فرد فقیر است ولی اگر راجع به دیون همان سال نباشد، فقیر بشمار نمی رود مثل این که کسی پانصد هزار تومان برنج به نسیه می خرد اگر همه را در همان سال مصرف کند این دین موجب اتصاف به فقر می شود اما اگر نیمی از آن را مصرف کند و نیمی دیگر برای سال آتی بماند، این دین موجب فقر نمی شود.

     منسوب به شیخ طوسی در خلاف: اگر مالک نصاب زکات یا معادل قیمی نصاب زکات باشد،غنی بوده و دادن زکات فطره بر او واجب است مثلاً اگر مالک نصاب أوّل گندم یعنی دو خروار و هشتاد و هشت من باشد، غنی بشمار رفته و باید زکات فطره را بدهد گرچه برای معاش سالیانه نیازمند و محتاج باشد.

     منسوب به ابن جنید و به نقل شیخ در خلاف که آن را به کثیری از فقها نسبت می دهد اما صاحب جواهر می فرماید: لم نتحقّقه. مدار بر معاش یک شب و روز است، اگر بدان مقدار داشت غنی می باشد و اگر به مقدار زکات فطره هم داشت، دادن زکات فطره بر او واجب می شود، گرچه در باقی ایام سال معاش خود و عائله اش را نداشته باشد.

منشا اختلاف این نظریات در وجوب زکات فطره، عمدتا روایاتی است که در مقام وارد شده است.روایات این مسأله بر شش دسته است که بعد از طرح و بررسی آن ها قول مختار را بیان خواهیم کرد:

    1. روایاتی که متضمن سقوط فطره از محتاج است:

     «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ الْمُبَارَكِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَ عَلَى الرَّجُلِ الْمُحْتَاجِ صَدَقَةُ الْفِطْرَةِ فَقَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ فِطْرَةٌ».[1]

     «مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ أللّه  عَلَى الْمُحْتَاجِ صَدَقَةُ الْفِطْرَةِ فَقَالَ لَا».[2] «محمد بن سنان را مرحوم حکیم ثقه نمی داند ولی فضل بن شاذان قائل به وثاقت وی شده است».

    2. روایاتی که دلالت دارد بر کسی که أخذ زکات فطره می کند دادن زکات فطره، واجب نیست:

     «عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ يَزِيدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ أللّه  أَنَّهُ سَمِعَهُ يَقُولُ مَنْ أخذ مِنَ الزَّكَاةِ فَلَيْسَ عَلَيْهِ فِطْرَةٌ».[3]

     «قَالَ ابْنُ عَمَّارٍ إِنَّ أَبَا عَبْدِ أللّه  قَالَ: لَا فِطْرَةَ عَلَى مَنْ أخذ الزَّكَاةَ».[4]

    3. همان معنای روایات فوق را بیان می کند با این تفاوت که گرفتن زکات را با عباراتی چون «یاخذ» و «یقبل» بیان می کند.تفاوت إستفاده از صیغه مضارع به جای صیغه ماضی مثل «أخذ» آن است که در صورت أوّل فقط در حالی،حق معافیت از زکات فطره را دارد که بالفعل از زکات فطره برخوردار و مستحقّ آن باشد ولی در صورت دوّم، اگر در سال یا سال های گذشته هم از زکات فطره گرفته باشد از دادن زکات فطره در سال بعد، معاف خواهد بود!:

     «عَنْ يَزِيدَ بْنِ فَرْقَدٍ النَّهْدِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ أللّه  عَنْ رَجُلٍ يَقْبَلُ الزَّكَاةَ هَلْ عَلَيْهِ صَدَقَةُ الْفِطْرَةِ قَالَ لَا».[5]

    4. روایاتی است که دلالت دارد کسی که به مقدار زکات فطره ندارد، زکات فطره ازو ساقط است:

     موثقه عبد الله بن میمون:«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ فِي حَدِيثِ زَكَاةِ الْفِطْرَةِ قَالَ لَيْسَ عَلَى مَنْ لَا يَجِدُ مَا يَتَصَدَّقُ بِهِ حَرَجٌ».[6]

     «عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ أللّه  قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِمَنْ تَحِلُّ الْفِطْرَةُ قَالَ لِمَنْ لَا يَجِدُ وَ مَنْ حَلَّتْ لَهُ لَمْ تَحِلَّ عَلَيْهِ وَ مَنْ حَلَّتْ عَلَيْهِ لَمْ تَحِلَّ لَهُ».[7] کسی که بالفعل از داشتن مقدار زکات فطره محروم باشد، از دادن آن هم معاف است و حق گرفتن زکات فطره را دارد و بر عکس.

    5. روایاتی است که دلالت دارد اگر کسی فطره را قبول کند یامستحقّ فطره باشد، براو زکات واجب نیست:

     «عَنْ أَبِي عَبْدِ أللّه  قَالَ: سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ يَأخذ مِنَ الزَّكَاةِ عَلَيْهِ صَدَقَةُ الْفِطْرَةِ قَالَ لَا».[8]

     اگر مراد از زکات دراین روایت زکات مال باشد دخلی به بحث ما نداردوفقط درصورتی معنا دارد که مقصود،زکات فطره باشد.

     و هم چنین حدیث نهم باب دوّم که گذشت.

    6. عده ای از روایات وجود دارد که ولو کسی فقیر باشد و زکات مال بگیرد، باز هم دادن زکات فطره بر او واجب است:

     «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ الْفَقِيرُ الَّذِي يُتَصَدَّقُ عَلَيْهِ هَلْ عَلَيْهِ صَدَقَةُ الْفِطْرَةِ فَقَالَ نَعَمْ يُعْطِي مِمَّا يُتَصَدَّقُ بِهِ عَلَيْهِ».[9]

     «فِي كِتَابِ الْإِقْبَالِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ... قَالَ: قَالَ وَ هِيَ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ مُحْتَاجٍ أَوْ مُوسِرٍ يَقْدِرُ عَلَى فِطْرَةٍ».[10]

     «مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ  وَ لَيْسَ عِنْدَهُ غَيْرُ ابْنِهِ جَعْفَرٍ عَنْ زَكَاةِ الْفِطْرَةِ فَقَالَ يُؤَدِّي الرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِيَالِهِ وَ عَنْ رَقِيقِهِ الذَّكَرِ مِنْهُمْ وَ الْأُنْثَى وَ الصَّغِيرِ مِنْهُمْ وَ الْكَبِيرِ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَنْ كُلِّ إِنْسَانٍ أَوْ نِصْفَ صَاعٍ مِنْ حِنْطَةٍ وَ هِيَ الزَّكَاةُ الَّتِي فَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مَعَ الصَّلَاةِ عَلَى الْغَنِيِّ وَ الْفَقِيرِ مِنْهُمْ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ وَ عَلَى الْفَقِيرِ الَّذِي يُتَصَدَّقُ عَلَيْهِ قَالَ نَعَمْ يُعْطِي مِمَّا يُتَصَدَّقُ بِهِ عَلَيْهِ».[11]

که در جلسه آتی راهکار جمع بین این روایات را خواهیم گفت؛ إن شاء اللّه و الحمدلله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo