< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

91/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمان اجتماع شرایط در فطریه/ افراد واجب الفطره

سخن در آن بود که آیا اجتماع همه شرایط وجوب فطریه در هنگام غروب شب أوّل شوال لازم است و حدوث برخی از شرایط بعدالهلال اثری در وجوب فطره ندارد؟ یا فقط اجتماع دو شرط ولادت و إسلام در هنگام غروب کفایت می کند ولی اگر دیگر شرایط بعد از غروب أوّل شوال تا زمان أدای فطره یعنی تا زمان اقامه نماز عید یا تا هنگام زوال روز أوّل شوال بوجود آید دادن فطریه لازم خواهد بود؟ اولی قول مشهور بود و این سخن اخیر از أستاد خوئی ره به عنوان قول مختار ایشان نقل شد.جهات چندگانه ای پیرامون این مسأله وجود داشت که در جلسه قبل دو جهت آن به عرض رسید و در این جلسه به بیان دو جهت دیگر این فرع از مسأله ششم،‌خواهیم پرداخت:

جهت سوّم: از طرفی همه فقها از مشهور و أستاد در مورد شرط إسلام در زکات فطره قائلند به این که باید در هنگام هلال شوال، فرد مسلم باشد و اگر بعد از هلال در شب عید فطر،‌به آئین إسلام درآید دادن فطره برو واجب نخواهد بود. مستند هر دو گروه صحیحه معاویة بن عمار بود که به تصریح این مطلب را در مورد ولادت و إسلام،‌بیان می کرد. از طرفی مبنای مشهوری در فقه وجود دارد که کفار همانگونه که مکلّف به أصول هستند یعنی باید ملتزم به عقاید حقه شوند و اگر سرباز زنند مورد مواخذه قرار خواهند گرفت، همانطور مکلّف به فروع هم می باشند و اگر چه کفرشان مانع التزام عملی به فروعی چون نماز و روزه و حج و زکات می باشد در عین حال در قیامت علاوه بر کفرشان از إسلام، به تک تک تکالیفی که بر مسلم واجب است حسابرسی و مواخذه خواهند شد.

أثر عملی فقهی آن هم مواردی چون زکات است که اگر مسلمی در ورثه کافر باشد و إرثی ازو به کف آرد بایستی حقوق مالیه ای چون زکات و خمس را از مال کافر،‌جدا کند تا حقّ تصّرف داشته باشد. چرا که کافر در زمان حیات ملزم به إخراج بود و کفرش مانع شد اما مسلم وارث باید حق دیگری را در این مال، ادا کند تا حقّ تصّرف در میراث را پیدا کند. بعد از این مقدّمه گوییم بین مبنای مشهور در تکلیف کفار به فروع با نظرشان در سقوط فطریه در صورت إسلام بعد از غروب شوال، ناسازگاری وجود دارد چرا که اگر کافر در زمان کفرش مکلّف به فروعی چون زکات فطره بوده معنا ندارد که إسلام بعد از غروب،‌او را از چنین تکلیفی معاف کند.

در پاسخ عده ای مثل أستاد أساساً مبنای تکلیف کفار به فروع را زیر سؤال برده اند و این مسأله را هم یکی از

شواهد مبنای همی شگی خود در عدم تکلیف کفار به فروع دانسته اند.

برخی از معاصرین سخن شیخ اعظم انصاری را در حل این عویصه از رساله شیخ در زکات فطره بیان کرده و بر آن إشکالاتی چند وارد می کنند.

اما حل شیخ به بیان این فقیه معاصر:زکات فطره بر دو گروه با وجود تمام شرایط، واجب است: یکی کفار و دیگری مسلمانان؛ اما کافری که بعد از هلال شوال، مسلمان شود زکات فطره ازو ساقط است چرا که از طرفی در هنگام هلال، جزء مسلمانان نیست که تکلیف از باب إسلام، متوجه او باشد«و وجود إسلام عند الهلال، موثر در وجوب فطره است» و از طرف دیگر هم اگر چه علیرغم کفری که در زمان هلال شوال دارد، زکات فطره متوجه او می شود ولی چون در مقابل مشاهده می کنیم که إمام  در روایت معاویة بن عمار، مسلمان بعد از هلال شوال را معاف از فطریه می دانند، در مقام راه حل، سر حدیث معاویة بن عمار را در حدیث جب،‌جستجو می کنیم و می گوییم این تکلیفی که در زمان کفر به این تازه مسلمان، متوجه شده است بر أساس حدیث جب«و إمتنان و امتیازی که برای إسلام آوردن او ایجاد شده است»ازو ساقط شده است؛ پس به عبارت دیگر کافر در زمان کفر عند الهلال، مکلّف به زکات فطره بوده ولی بعد از إسلام آوردن، این تکلیف سابق، مورد عفو واقع شده است و از دادن آن معاف شده است.

بیان أستاد اشرفی : رساله زکات فطره شیخ را ما نداریم و بیان این عالم معاصر، دارای قصور است و برای ما به درستی روشن نشد که شیخ چگونه می خواهد بین این دو امر متناقض جمع کند؟و ربط حدیث جب که رفع آثار سوء أعمال زشت در زمان کفر است چه ربطی به مانحن فیه دارد؟ چرا در موارد دیگر حدیث جب ، جاری نمی شود و همین سخن را شیخ در إسلام آوردن بعد از زوال شمس،‌در سقوط نماز ظهر و عصر، نمی گویند؟!!

جهت چهارم:سیّد ماتن در پایان می فرماید: « نعم يستحب إخراجها إذا كان ذلك بعد الغروب إلى ما قبل الزوال من يوم العيد».

اگر کسی بعد از هلال شوال تا قبل از زوال روز عید مثلاً بالغ شود یا دیگر شرایط درو جمع شود، اگر چه دادن زکات فطره برو واجب نیست اما دادن زکات فطره، استحباب دارد.

إدّعای استحباب سیّد شاید ناشی از دو روایتی باشد که در ذیل می آوریم:

بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّا يَجِبُ عَلَى الرَّجُلِ فِي أهلهِ مِنْ صَدَقَةِ الْفِطْرَةِ قَالَ تَصَدَّقْ عَنْ جَمِيعِ مَنْ تَعُولُ مِنْ حُرٍّ أَوْ عَبْدٍ أَوْ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ مَنْ أَدْرَكَ مِنْهُمُ الصَّلَاةَ.[1]

بنابر این بیان،‌اگر کسی نماز عید را درک کند،‌دادن، باید زکات فطره اش را بدهد.

قَالَ الشَّيْخُ وَ قَدْ رُوِيَ أَنَّهُ إِنْ وُلِدَ قَبْلَ الزَّوَالِ تُخْرَجُ عَنْهُ الْفِطْرَةُ وَ كَذَلِكَ مَنْ أَسْلَمَ قَبْلَ الزَّوَالِ.[2]

و از آنجا که اجتماع شرایط را در زمان هلال شوال معتبر دانستیم بایستی برای جمع بین این دو دسته از روایات قائل به استحباب إخراج فطره در این صورت شد؛ اما این دو روایت دارای ضعف سند می باشد:اولی به ضعف واسطه صدوق به محمد بن مسلم، چرا که علی بن احمد بن عبد الله بن احمد بن ابی عبد الله البرقی از مشایخ صدوق در سلسله آن قرار دارد و وی توثیق نشده است و ما هم به وثاقت کلی مشایخ صدوق قائل نیستیم؛ دوّمی هم به خاطر إرسالی که دارد تضعیف می شود.آری از باب تسامح در أدلّه سنن می توان به این دو روایت نظر انداخت و إحتیاط استحبابی إخراج فطره را نتیجه گرفت.

«فصل 2: فيمن تجب عنه يجب إخراجها بعد تحقّق شرائطها عن نفسه و عن كل من يعوله حين دخول ليلة الفطر من غير فرق بين واجب النفقة عليه و غيره و الصغير و الكبير و الحر و المملوك و المسلم و الكافر و الأرحام و غيرهم حتى المحبوس عندهم و لو على وجه محرم و كذا تجب عن الضيف بشرط صدق كونه عيالا له و إن نزل عليه في آخر يوم من رمضان بل و إن لم يأكل عنده شيئا لكن بالشرط المذكور و هو صدق العيلولة عليه عند دخول ليلة الفطر بأن يكون بانيا على البقاء عنده مدة»

ترجمه: فصل دوم در كسانى كه بايد فطره آنها را بدهد بدان كه بعد از تحقّق شرايط وجوب، واجب است بر او فطره‌ى خود و هر كسى كه غروب شب عيد عيال او محسوب است، چه واجب النفقه‌ى او باشند يا غير آن، صغير باشند يا كبير، حرّ باشند يا مملوك، مسلم باشند يا كافر، رحم او باشند يا اجنبى، حتى كسى كه بر وجه حرام در حبس او باشد بدهد. و هم چنين واجب است فطره‌ى ميهمان كه عيال او محسوب باشد اگر چه روز آخر رمضان بر او وارد شده باشد و اگر چه چيزى نزد او نخورد به شرط صدق عيالِ اولِ غروبِ شبِ عيدِ فطر، به آن كه قصد داشته باشد مدّتى نزد او بماند.

و بر فرض عدم صدق عيال، بر خود ميهمان واجب است بدهد لكن أحوط آن است ميزبان نيز بدهد زيرا كه بعض علماء فرموده‌اند كه مدار بر صدق ضيف است و بعضى شرط كرده كه تمام رمضان آنجا باشد و بعضى خصوص عشر آخر و بعضى خصوص دو شب به آخر مانده را گفته‌اند. و مراعات احتياط بهتر است به خلاف فطره‌ى ميهمانى كه بعد از غروب بيايد هر چند پيش از غروب موعود بوده باشد كه بر ميزبان واجب نيست.

زکات فطره برخی از اشخاص در مواردی بر عهده دیگران، لازم می شود که در بین آن ها مواردی مورد اتفاق است از قبیل واجب النفقه یا غیر واجب النفقه اعم از صغیر و کبیر و حر و مملوک و مسلمان و کافر و ارحام و حتی کسی که به ناحق نزد انسان زندانی است، شرط مشترک در این موارد آن است که هریک از اینها جزء من یعول یعنی عیالات ذوالعیال بشمار آیند چرا که در مورد کسانی که زکات فطرشان بر انسان واجب است، این عناوین در روایات آمده: عیال یا یعول یا عیال الرجل و.... در ادامه بحث ضیف مطرح می شود که عنوان ضیف ضمن روایات این باب هم آمده است و این سؤال را ایجاد کرده که آيا ضیف از موارد من یعول یا عیال بشمار می رود یا خود گزینه مستقّلی است؟

پیش از پاسخ، إبتدا به مرور برخی از روایات باب می پردازیم:

شیخ صدوق در روایت صحیحی از صفوان الجمّال نقل می کند:

« قال:سألت أبا عبد اللَّه  عن الفطرة «فقال: عن الصغير و الكبير و الحرّ و العبد، عن كلّ إنسان منهم صاع»[3]

«و صحيحة عمر بن يزيد، قال: سألت أبا عبد اللَّه  عن الرجل يكون عنده الضيف من إخوانه فيحضر يوم الفطرة، يؤدّي عنه الفطرة؟ «فقال: نعم، الفطرة واجبة على كلّ من يعول من ذكر أو أُنثى، صغير أو كبير، حرّ أو مملوک».[4]

بنابر این روایات،‌عمومیت وجوب پرداخت فطریه کسانی که جزء عیال انسان هستند به اثبات می رسد،در ضمن دادن فطریه ضیف و مهمان هم واجب شمرده شده است. خب باید دید مقصود از ضیف کیست؟ گاهی مهمان از شهرستان می آيد و بر آدمی وارد می شود و اقامت و خوراک او به عهده صاحب خانه می افتد که طبعا این گونه مهمانها به قطع جزء عیال می باشند زیرا عیال یعنی کسی که آدمی کفیل خرج او باشد، «تعول» یعنی کسی که تکفل معاش او را داشته باشید. این هم عیال برو صادق است هم ضیف. اما گاهی کسی را به عنوان شب آخر ماه رمضان دعوت می کنید، بعد از دعوت و حضور، معلوم می شود که آن شب،‌ شب أوّل ماه شوال بوده است.سؤال آن که از چنین ضیفی هم باید زکات را ادا کرد؟ این شخص به یقین مهمان است، اما آیا أدای زکاتشان نیز واجب است یا خیر؟

برخی گفته اند ضیف در اصطلاح عربی یعنی «من نزل بک» و در مورد کسی بکار می رود که بر انسان نازل می شود، پس بر کسی که به صورت خیلی کوتاه فقط مهمان افطاری شب أوّل شوال می باشد صادق نمی باشد ولی برخی در مقابل قائلند که ضیف بر چنین شخصی هم صادق بوده و باید فطریه او را هم پرداخت.

اما جمعی مثل مرحوم أستاد می فرماید که آن چه بر عیال در زکات فطره واجب است عنوان«من یعوله» می باشد. در صحیحه عمربن یزید هم اگرچه عنوان ضیف آمده ولی بعد عیال را به عنوان ضابطی کلی مطرح کرده که ضیف هم در ذیل آن میگنجد:

«عن الرجل يكون عنده الضيف من إخوانه فيحضر يوم الفطرة، يؤدّي عنه الفطرة؟ «فقال: نعم، الفطرة واجبة على كلّ من يعول »[5]

به نظر أستاد، عبارت« الفطرة واجبة على كلّ من يعول » به منزله تفسیر ضیف است یعنی آن ضیفی واجب است که فطریه اش را بدهی که جزء عیال تو باشد مثل این که ضیف اگر از شهر دیگری بر شما وارد شود، در این دو سه روز ضیافت، عیال شما هم هست ولی کسی که فقط مهمان یک شبه افطار آخرین روز ماه رمضان باشد می توان بدو ضیف،‌اطلاق کرد ولی اطلاق من یعول به او نمی شود.

به نظر أستاد نمی توان،‌ضیف و من یعول را دو عبارت مستقّل دانست، چرا که اگر با واو عاطفه این دو را به هم عطف می داد می شد استنباط استقلال کرد و قائل شد که واو استئنافیه است اما در روایت چنین واوی نیامده است پس جمله بعد تفسیر ضیف بشمار رفته و در واقع، إمام  فطریه عائله را لازم دانسته اند.

نتیجه: چنین عیالی که فقط مهمان افطاری شب أوّل شوال است، جزء عیال نبوده و دادن فطریه اش لازم نیست و للکلام تتمة... و الحمدلله.

 


[5] تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) / ج‌4 / 332 / 72 - باب الزيادات ..... ص : 309.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo