< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

92/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استثنای سوم خمس: گلچین غنائم

سخن در مورد مستثنیات خمس غنائم جنگی بود.از مستثنای أوّل یعنی هزینه های غنیمت و مستثنای دوم یعنی مصالح مدّ نظر إمام سخن گفتیم. سومین موردی که قبل از محاسبه خمس غنیمت جنگی،‌ از این غنائم إستثنا می شود اجناس ممتاز و زمین های برگزیده و کالاهای گرانقیمتیست که به انتخاب امام،‌ تعلّق به ایشان خواهد گرفت.

استثنای سوم:صفایا الغنیمة

قال الماتن قده« و بعد استثناء صفايا[1] الغنيمة كالجارية الورقة[2] و المركب الفارة و السيف القاطع و الدرع فإنها للإمام ع»

در مورد این دسته از استثنائات غنیمت یعنی گزیده های آن،‌ مرحوم مرحوم سیّد ماتن ره ره،‌چند مثال ذکر می کنند. إبتدا کنیز ورقه یا روقه «به اختلاف نسخ» که به هر تقدیر کنیز زیبا روی یا نمکین را گویند. مثال بعدی مرکب رهوار و گرانقیمت می باشد.«مرکب فارهه» سومین مثال، شمشیر بران می باشد که در زمان های گذشته جزء ادوات جنگی ارزشمند بشمار می آمده است. و مثال پایانی هم زره می باشد.«که پیرامون آن، سخن خواهد آمد.» در مورد اصل این دسته از استثنائات غنیمت، علامه در منتهی چنین فرموده است:

« و من الأنفال ما يصطفيه من الغنيمة في الحرب مثل: الفرس الجواد، و الثوب المرتفع، و الجارية الحسناء، و السيف القاطع، و ما أشبه ذلك، ما لم يجحف بالغانمين؛ و ذهب إليه علماؤنا أجمع. روى الجمهور: أنّ رسول اللّه  و سلَّم كان يصطفي من الغنائم الجارية و الفرس.»[3]

البتّه در روایات، قید عدم اجحاف به غنیمت بران، نیست و شاید سر ذکرش آن است که این صفایا نباید بگونه ای باشد که حساسیت مقاتلین را برانگیزاند و موجبات اعتراضشان را فراهم آورد.

روایات دالّه بر این استثنا:

فی مرسلة حماد بن عیسی عن العبد الصالح فی حدیث:« للامام صفو المال ان یاخذ من هذه الاموال، صفوها الجاریة الفارهة والدابة الفارهة و الثوب و المتاع بما یحب او یشتهی، فذلک له قبل القسمة و قبل إخراج الخمس»[4]

و فی موثقة ابی بصیر عن الصادق  :«سالته عن صفو المال قال:الامام یاخذ الجاریة الروقة و المرکب الفاره و السیف القاطع و الدرع قبل أن تقسم الغنیمة، فهذا صفو المال»[5]

و فی صحیح ربعی:« کان رسول اللّه ص اذا اتاه المغنم اخذ صفوه و کان ذلک له ثم یقسم ما بقی»[6]

فلسفه این سهم برای امام:

در نگاه اولی،‌ شاید این ابهام وجود داشته باشد که حکمت جعل چنین سهم و إختصاصی برای إمام چیست؟ از طرفی با مقام و شان معصوم در بی اعتنایی به دنیا نمیسازد. از طرفی رسوم جاهلی ملوک و پادشاهان را در اذهان زنده می کند و از طرفی درک این سهم ویژه برای عموم مردم نیز قابل هضم نخواهد بود. به خاطر همین ابهامات و برای رفع آن ها احتمالاتی در کیفیت جعل یا حکمت تشریع آن بیان شده است. از جمله در کیفیت جعل آن احتمال دارد که این سهم، تعلّق به شخص إمام نداشته باشد بلکه به منصب و جایگاه إمامت تعلّق داشته باشد.«همان احتمالی که از بعض المعاصرین در مورد سهم إمام گفته شد و مختار ما نیز بود و البتّه در اینجا نیز تکرار شده است.»

در حکمت جعل چنین حکمی نیز احتمال می رود که أموال ممتاز و مراکب رهوار و گرانقیمت و کنیزان نگارین، اگر از میان غنائم جدا نشود و بنای بر تقسیم آن ها میان جنگجویان باشد به کاری ناممکن میماند که ممکن است کار را به درگیری و نزاع بر سر میراث جنگ بکشاند. احتمال دیگر آن است که اگر چنین غنائمی تعلّق به لشکریان داشته باشد موجب شود اهداف جنگجویان در بحبوحه جنگ برای به دست آوردن چنین غنائمی به حاشیه رود و زمینه شکست لشگر را فراهم سازد. لذا از إبتدا چنین أموال گزیده ای را برای إمام قرار می دهند تا آن ها را جدا کند و بفروشد و در مصالحی که تشخیص می دهد به مصرف برساند.

سَلَب: سلب تمام لوازم جنگی یک جنگجو را که در جنگ به آن محتاجست گویند از قبیل عمامه و زره وسلاح و نیزه و چاقو و... در مورد این عنوان عام بین أصحاب اختلافی درگرفته است. در جواهر الکلام [7] از مرحوم شیخ در کتاب الجهاد، نقل می کند که سلب، مثل جعاله های إمام می داند که از استثنائات خمس بوده و بایستی آن را از آنِ قاتل سالب دانست. البتّه با این تفاوت که جعاله إمام در جنگ، خمس ندارد اما خمس سلب را باید پرداخت. چرا که غنیمت به معنای اعم یعنی فائده در مورد سلب، صدق کرده و مثل أرباح مکاسب،‌ خمس آن نیز لازم است. در مقابل این نظر، مرحوم علامه در تذکره[8] در کتاب الجهاد، إبتدا شرایط چندگانه ای ذکر می کند که اگر امام،‌ در قبال کشتار کسی، سلب را به عنوان جایزه قاتل، إختصاص داد آیا خمس آن نیز لازم است یا نه؟ ایشان با توجه به مضمون روایت«من قتل قتیلا فله سلبه» که از عامّه نقل شده و با تمسّک به إطلاق آن،إخراج خمس آن را لازم نمی دانند.

بیان أستاد اشرفی: این بحث در مسأله پنجم عروه ذیل مبحث غنائم جنگی خواهد آمد. باری از طرفی عام قرآنی هرگونه غنیمتی را لازم الخمس می شمارد و از طرف دیگر مخصّصی آمده است و سلب را به صورت مطلق، متعلّق به قاتل سالب دانسته است و سخنی از خمس سلب هم به میان نیاورده است. پس بعید نیست که إطلاق مخصّص را مقدم بدانیم و خمس سلب را لازم ندانیم.

« و كذا قطائع الملوك فإنها أيضا له ع»

رسمی در زمان های گذشته در جنگها بود که پادشاهان، بهترین باغها و زمین هایی را که به غنیمت میگرفتند برای خود برمیداشتند. بعد از إسلام بنابر روایات فریقین، زمین های إختصاصی پادشاهان از أموال إختصاصی إمام می باشد. مرحوم شیخ طوسی در کتاب نهایه و مبسوط خویش، این سهم را از أنفال می شمارد که إختصاصی إمام معصوم می باشد. البتّه این قطایع در کتب فقهی قرین شرطی شده است که زمین ها غصبی نباشد و الا بعد از فتح در جنگ، باید زمین را به مالک اصلی آن بازگرداند مگر این که مالک اصلی آن از کفّار حربی باشد که از جهت حربی بودن، أموال او نیز جزء غنائم خواهد بود.

از جمله روایات دالّه بر این حکم، دو روایت ذیل است:

صحیح داود بن فرقد: «قال ابوعبد اللّه قَطَائِعُ الْمُلُوكِ كُلُّهَا لِلْإِمَامِ وَ لَيْسَ لِلنَّاسِ فِيهَا شَيْ‌ءٌ. »[9]

موثقة سماعة:«.. أَوْ شَيْ‌ءٌ يَكُونُ «3» لِلْمُلُوكِ فَهُوَ خَالِصٌ لِلْإِمَامِ- وَ لَيْسَ لِلنَّاسِ فِيهَا سَهْمٌ...»[10]

نکته رجالی: مرحوم حکیم از روایت داود تعبیر به خبر کرده اند و أستاد تعبیر به صحیحه کرده اند. با توجه به کتب رجالیه معلوم شد که اولا سند مرحوم شیخ الطائفه به سعد بن عبد اللّه،‌صحیح می باشد و خود سعد بن عبد اللّه بسیار جلیل القدر و مورد وثوق است. ابوجعفر ظاهراً مراد احمد بن عیسی، شخص جلیل القدر و ثقه می باشد و علی ابن الحکم و سیف بن عمیرة و داود بن فرقد نیز تماما ثقات و بعض از اکابر علمای شیعه بوده اند لذا موجبی برای ضعف حدیث نیست و توثیقات همه این بزرگان بر أساس تصریح مرحوم نجاشی و شیخ به وثاقت آن ها بوده نه بخاطر وجود در اسناد کامل الزیارات. بنابر این تعبیر به خبر بدون ضمیمه صحیح که از مرحوم آیت اللّه حکیم صادر شده معلوم نیست بر چه أساس بوده است.

 


[1] ذکر فی المنجد:«الصَفوة و الصِفوة و الصُفوة من کل شیئ خالصه و خیاره» و قال:«الصفیّ و الصفیة من الغنیمة ما اختاره الرئیس لنفسه».
[2] الجاریة الورقة(کما فی بعض نسخ العروة» هی الجاریة الحسناء و فی بعض النسخ«الروقة» (شجره روقه به معنای درخت پربار و زیباست.» کما فی خبر ابی بصیر بضم الراء ای الجمیلة یطلق علی الغلام و الجاریة جمعا و مفردا و یقرب منها الفارهة، فیقال: مرکب فاره و جاریة فارهة ای حسناء ملیحة».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo