< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

93/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أدلّه تعلّق خمس به مقام إمامت.

سخن در مصارف خمس بود. قول دوّم در زمینه مصارف خمس در جلسه گذشته نقل شد مبنی بر این که خمس، یکی از تکالیف مالیه است که بنابر آیه خمس، ملک وحدانی و طولی خدای متعال به عنوان حاکم کل عالم هستی است، در مرتبه بعد خدای متعال این منزلت را برای رسول خود قرار داده و خمس را بتمامه به تملّک وی به عنوان ولی و حاکم مسلمانان درآورده است. این منصب پس از رسول خدا ص برای اوصیای پس از وی که امنای بر خلق و حاکمان بر جامعه هستند تفویض شده و بالتبع خمس أموال نیز بتمامه به ملکیّت منصب إمامت که هر دورانی در شخصی از اشخاص ائمه  متعیّن می شود در می‌آید.

یکی از مستندات این قول آیات 6 و 7 سوره حشر در مورد فیء بود که از تشابه عبارات و الفاظ مصارف خمس و فیء، بر تملّک وحدانی و استقلالی تمام خمس برای منصب إمامت، إستدلال شد.«به متن جلسه قبل مراجعه شود.»

در مورد إستدلال به این آیه و نسبت بین فیء و أنفال و غنیمت، اشکالاتی وجود دارد. از جمله شیخ مرتضی بروجردی مقرر دروس فقهی أستاد به نام المستند فی شرح العروة الوثقی در آغاز بحث أنفال از تقریرات استاد، اشکالی را در حاشیه از والد خود مرحوم آیت الله شیخ محمد علی بروجردی نقل کرده و جواب أستاد خوئی را نیز در همان پاورقی نقل می‌کند:

اما اشکال: آیه ششم و هفتم سوره حشر را دوباره مرور می‌کنیم: «وَ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لاَ رِكَابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ.» «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لاَ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَاب»[1] بنابر آیه أوّلی، فیء، مالی است که بدون جنگ و ادوات جنگی از کفّار و مشرکان به دست آید. در میان اصحاب و فقها إتّفاق وجود دارد که چنین مالی جزء أنفال بوده و تمام آن تعلّق به خدا و سپس رسول خدا ص و بعد از ایشان به إمام منصوب از جانب ایشان تعلّق دارد.

اما در آیه دوّم دوباره تعبیر فیء را بکار برده است اما شرکای جدیدی برای رسول از قبیل ذی القربی و یتامی و مساکین و ابن سبیل معرفی می‌کند حال در تفسیر ارتباط بین این دو آیه إختلاف درگرفته است:

تفسیر أوّل: گروهی مثل فاضل مقداد در کنز العرفان و فیض کاشانی در تفسیر خود، آیه دوّم را تبیین کننده آیه أوّل دانسته اند و قائل به تقسیم و توزیع فیء بین گروه های ششگانه می‌باشند.

اشکال: این قول با إجماع فقها در انحصار ملکیّت فیء و أنفال برای رسول خدا منافات دارد.

تفسیر دوّم: گروه دیگری آیه دوّم را آیه مستقلّ و ممتاز از آیه أوّل گرفته و گفته اند اگر چه در این آیه تعبیر به فیء بکار رفته است اما مقصود از فیء در این آیه همان غنائم به دست آمده در میدان جنگ بوده و إدامه آیه هم همان مفاد آیه خمس و مصارف ششگانه آن را بیان می دارد.

اشکال: بنابر تصریح آیه خمس، فقط یک پنجم غنائم جنگی به گروه های ششگانه تعلّق دارد اما بنابر آیه هفتم سوره حشر تمام غنائم جنگی را باید بین گروه های ششگانه تقسیم کرد و قیدی در مورد یک پنجم این غنائم وارد نشده است.

در إدامه مرحوم شیخ مرتضی بروجردی راه های فرار از این إشکال را از مقدس اردبیلی و شیخ طوسی بیان کرده و در پایان راه حل ذیل را از أستاد خوئی بیان می دارد:

مرحوم أستاد آیه أوّل را عاری از إشکال دانسته و فیء را ملحق به أنفال دانسته و آن را طبق تعریف آیه، غنیمتی که از کفّار بدون جنگ و خونریزی به دست آمده تعریف کرده و مصرف آن را نیز بنابر آیه و تصریح روایات از آنِ رسول خدا و إمامان بعد از ایشان می داند.

اما در مورد تفسیر آیه دوّم، به نظر ایشان به قرینه مقابله و با نظر داشت به تغایر این دو آیه باید گفت که آیه دوّم فرض خلاف آیه أوّل را بیان می‌کند: موضوع در آیه أوّل أموالیست که از اهل قری بدون جنگ و خونریزی به دست آید و حکم آن ملکیّت رسول و إمام نسبت به تمام این أموال می باشد. اما موضوع آیه دوّم أموال و غنائمی است که از اهل قرای کفّار و مشرکان پس از جنگ و فتح سر زمین های آنان به دست آید که حکم آن صرف در موارد ششگانه مذکور در آیه بیان می باشد. البتّه آیه خمس در سوره أنفال بیانگر آن است که فقط یک پنجم این أموال، از آنِ گروه های ششگانه است و بوسیله آیه خمس، إطلاق آیه فوق در صرف تمام غنیمت بین گروه های ششگانه تقیید خورده و فقط باید خمس این أموال را بین گروه های

ششگانه تقسیم کرد و باقیمانده را بین رزمندگان و غنیمت گیرندگان توزیع کرد.

أستاد خوئی برای قول خود به روایت ذیل نیز استشهاد میآورند: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْفَيْ‌ءُ وَ الْأنفال مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ يَكُنْ فِيهَا هِرَاقَةُ الدِّمَاءِ وَ قَوْمٌ صُولِحُوا وَ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ وَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَةٍ أَوْ بُطُونِ أَوْدِيَةٍ فَهُوَ كُلُّهُ مِنَ الْفَيْ‌ءِ فَهَذَا لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ فَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ شَاءَ وَ هُوَ لِلْإمام بَعْدَ الرَّسُولِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ ما أَفاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ قَالَ أَ لَا تَرَى هُوَ هَذَا وَ أَمَّا قَوْلُهُ ما أَفاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَهَذَا بِمَنْزِلَةِ الْمَغْنَمِ كَانَ أَبِي يَقُولُ ذَلِكَ وَ لَيْسَ لَنَا فِيهِ غَيْرُ‌سَهْمَيْنِ سَهْمِ الرَّسُولِ وَ سَهْمِ الْقُرْبَى ثُمَّ نَحْنُ شُرَكَاءُ النَّاسِ فِيمَا بَقِيَ.» [2]

به تصریح إمام باقر  آیه أوّل از فیء که از موارد أنفال است سخن می‌گوید و آن را تماما برای خدا و سپس به رسول خدا و سپس برای إمام بعد از رسول خدا می‌شمارد. ولی آیه دوّم را به منزله غنیمت دانسته که رسول و إمام دو بخش از شش بخش را بیشتر مالک نمی شوند.

برخی از معاصرین به این برداشت از آیه إشکال کرده اند:

إشکال أوّل: آیه ششم سوره حشر حالت تمهیدی برای آیه هفتم دارد، آیه ششم موضوع را بیان کرده و آیه هفتم، مصرف آن را بیان می دارد و بین آن دو تهافتی وجود ندارد و از همین دو آیه می توان برداشت کرد که بین مصارف خمس و مصارف أنفال، اتحاد وجود دارد و هر دو در ملکیّت إمام از جهت منصب إمامت قرار دارد و تعیین برخی از مصارف آن در آیه خمس و آیه فیء بیانگر غیر شخصی بودن خمس و أنفال برای إمام می باشد.

إشکال دوّم: در روایت فوق تصریح شده است که آیه هفتم به منزله غنیمت است نه نفس غنیمت و لذا معنا ندارد که غنیمت در آیه خمس را با فیء در آیه فوق، مساوی بدانیم.

بیان أستاد اشرفی: اگر آیه أوّل را ممهِّد آیه أوّل دانستیم باز هم این سؤال باقیست که چرا در آیه هفتم سوره حشر، مصرف أنفال را به شش قسمت تقسیم کرده است در حالی که شکی نیست که فیء به معنای اصطلاحی جزء أنفال بوده و تماما در اختیار و تملّک رسول خدا و سپس إمام معصوم می باشد؟!!


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo