< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

93/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعلّق خمس به مقام إمامت

دو قول در مورد مصرف خمس، مطرح شد. قول أوّل که قول مشهور بود تقسیم خمس به شش قسمت در قالب دو بخش سهم سادات و سهم إمام است و قول دوّم، إختصاص و تملّک إمام و امیر جامعه اسلامی نسبت به تمام مال خمسی است که از جمله مصارف آن تأمین نیازمندیهای فقرا و ایتام و ابنای سبیل از سادات می باشد.

روایاتی در تایید قول دوّم در جلسه گذشته مطرح شد. برخی روایات باب فاضل مئونه دلالت بیشتری برین قول دارد از جمله دو روایت ذیل:

«عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُجَاعٍ النَّيْسَابُورِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ الثَّالِثَ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مِنْ ضَيْعَتِهِ مِنَ الْحِنْطَةِ مِائَةَ كُرِّ مَا يُزَكَّى فَأُخِذَ مِنْهُ الْعُشْرُ عَشَرَةُ أَكْرَارٍ وَ ذَهَبَ مِنْهُ بِسَبَبِ عِمَارَةِ الضَّيْعَةِ ثَلَاثُونَ كُرّاً وَ بَقِيَ فِي يَدِهِ سِتُّونَ كُرّاً مَا الَّذِي يَجِبُ لَكَ مِنْ ذَلِكَ وَ هَلْ يَجِبُ لِأَصْحَابِهِ مِنْ ذَلِكَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ فَوَقَّعَ لِي مِنْهُ الْخُمُسُ مِمَّا يَفْضُلُ مِنْ مَئُونَتِهِ.» [1]

تعبیر «لی منه الخمس» در روایت دلالت بر ملکیّت و ولایت إمام  نسبت به تمام مقدار خمس دارد.

بخشی از روایت طولانی علی بن مهزیار:« وَ لَمْ أُوجِبْ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فِي مَتَاعٍ وَ لَا آنِيَةٍ وَ لَا دَوَابَّ وَ لَا خَدَمٍ وَ لَا رِبْحٍ رَبِحَهُ فِي تِجَارَةٍ وَ لَا ضَيْعَةٍ إِلَّا ضَيْعَةً سَأُفَسِّرُ لَكَ أَمْرَهَا تَخْفِيفاً مِنِّي عَنْ مَوَالِيَّ وَ مَنّاً مِنِّي عَلَيْهِمْ لِمَا يَغْتَالُ السُّلْطَانُ مِنْ أموالهِمْ وَ لِمَا يَنُوبُهُمْ فِي ذَاتِهِمْ»[2]

بخشیدن تمام خمس، حاکی از ولایت إمام  به تمام مقدار خمس است در مورد تقسیم خمس به شش سهم هم روایات متعدّدی وجود دارد از جمله بخشی از مرسله طولانی حماد:

« وَ يُقْسَمُ بَيْنَهُمُ الْخُمُسُ عَلَى سِتَّةِ أَسْهُمٍ سَهْمٌ لِلَّهِ وَ سَهْمٌ لِرَسُولِ اللَّهِ  وَ سَهْمٌ لِذِي الْقُرْبَى وَ سَهْمٌ لِلْيَتَامَى وَ سَهْمٌ لِلْمَسَاكِينِ وَ سَهْمٌ لِأَبْنَاءِ السَّبِيلِ فَسَهْمُ اللَّهِ وَ سَهْمُ رَسُولِ اللَّهِ لِأوّلي الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللَّهِ وِرَاثَةً وَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ سَهْمَانِ وِرَاثَةً وَ سَهْمٌ مَقْسُومٌ لَهُ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُ نِصْفُ الْخُمُسِ كَمَلًا وَ نِصْفُ الْخُمُسِ الْبَاقِي بَيْنَ أَهْلِ بَيْتِهِ فَسَهْمٌ لِيَتَامَاهُمْ وَ سَهْمٌ لِمَسَاكِينِهِمْ وَ سَهْمٌ لِأَبْنَاءِ سَبِيلِهِمْ يُقْسَمُ بَيْنَهُمْ عَلَى الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ»[3]

راه جمع بین روایات: إبتدا باید دید دایره خمس از نظر مالی چه کمیتی را شامل می شود ؟ فقط با یک حساب سرانگشتی می توان به عظمت مقدار خمس پی برد. یکی از موارد خمس، خمس معادنست و یکی از معادن، امروزه معادن نفت است، حساب کنید که نفت عربستان«به عنوان یک کشور اسلامی» روزانه اگر حدود ده میلیون بشکه باشد و هر بشکه نفت را صد دلار محاسبه کنیم، مجموع این رقم روزانه به یک میلیارد دلار رسیده و خمس هر روز معادن نفت فقط در کشور عربستان به رقم رویایی دویست میلیون دلار در روز خواهد رسید.

به همین منوال نفت دیگر کشورهای اسلامی را اگر محاسبه کرده و خمس آن را محاسبه کنیم به چه رقمی دست خواهیم یافت؟! یا درآمد معادن گاز ایران به عنوان دوّمین صادر کننده آن در جهان و حساب خمس آن چه رقمی را شامل خواهد شد؟ به این مقدار رقم معادن دیگر و کنوز و جواهرات دریایی و أرباح مکاسب را نیز اگر بیفزایید جز یک سازمان عریض و طویل از توان محاسبه خمس این کمیت های حائل مالی برنخواهد آمد. به عنوان نمونه اگر درآمد ناخالص ملی ایرانیان را در طول یکسال، پانصد میلیارد دلار بدانیم و مئونه های معیشت مردم را هم دویست میلیار دلار، سیصد میلیارد باقی می ماند که خمس آن رقم شصت میلیارد دلار و بنابر قول دوّم فقط سالانه سی میلیارد دلار، باید متعلّق به سادات باشد. به قول مرحوم إمام ره، با خمس بازار بغداد می توان، نیاز تمام سادات دنیا را تأمین کرد.

حال به محاسبه ذیل در مورد زکات و سپس خمس توجّه کنید: امروزه خبری از نقدین یعنی درهم و دینار طلا و نقره نیست که زکات آن واجب باشد. در مورد انعام ثلاثه، پرداخت زکات، متوقف بر سائمه بودن انعام است اما امروزه بیشتر انعام، با علوفه تغذیه می شوند، فقط شترست که گاهی سائمه است، تعداد این شترهای سائمه که به حد نصاب رسد و مقدار زکات آن، رقم قابل توجهی را تشکیل نمی دهد، ضمناً زکات سادات هم قابل إنتقال به سادات است. تنها مواردی که امروزه به آن زکات تعلّق می‌گیرد غلات است. در مقابل تمام أرباح مکاسب و انواع معادن نفت و گاز و... و جواهرات دریایی و... که رقم عظیمی را به نسبت زکات تشکیل می دهد مشمول خمس است. در مقابل مصرف زکات تمام موارد هشتگانه از جمله همه فقرا و مساکین و ایتام و... را تشکیل می دهد اما مصرف نصف خمس بنابر قول تقسیم به شش قسمت، به بخش محدودی از جامعه یعنی سادات تعلّق می‌گیرد، به این ترتیب منابع زکات به نسبت منابع خمس، شاید یک صدم باشد ولی مصارف زکات و تعداد نیازمندان غیر هاشمی به نسبت مصارف خمس و نیازمندان بنی هاشم بنابر قول تعلّق نصف خمس به سادات صدها برابرست.

لذا معنا ندارد که نصف خمس را مال سادات بدانیم و این خود شاهدی است که سادات مالک نصف خمس نبوده بلکه مصرف آن می‌باشند. از طرفی در بحث های سابق نیز به اثبات رساندیم که خمس را نمی توان برای مصرف و درتملّک شخصی إمام معصوم دانست لاجرم تنها راهی که بعد از نفی تملّک خمس نسبت به سادات و شخص إمام باقی می ماند قول ملکیّت خمس برای مقام إمامت و به عبارت دیگر برای جایگاه إمامت و امارت جامعه اسلامی می باشد.

به این ترتیب هزینه های حکومت دینی بجای مالیات، از راه گرفتن خمس و مقداری از آن از طریق أنفال، تأمین می شود . البتّه در مسیر تأمین این هزینه‌ها سادات نیازمند در أولویت می‌باشند. البتّه قول به ملکیّت منصب إمامت برای خمس، أوّلین بار بوسیله شیخ فیاض زنجانی در ذخائر الإمامة مطرح شده است. بنابر این قول، سادات مصرف خمس می‌باشند چنان که گروه های هشتگانه مصرف زکات بودند و مالکیّتی نسبت به مال زکوی نداشتند.

نکته ای در مورد خمس از برخی از فضلای معاصر: خمس أرباح مکاسب در زمان پیامبر اکرم  و در دوران ائمه أوّل شیعه در روایات و همچنین آیات قرآن مورد تصریح نیست. به نظر ایشان بعد از آن که جایگاه إمامت توسّط خلفای جور تصاحب شد و خمس معادن و أنفال و غنائم جنگی را از ائمه  دریغ داشتند، أهل بیت در تأمین نیازهای شیعیان دچار مشکل شدند و سادات هم در فقر سخت و مشقت باری بسر می‌بردند تا جایی که برخی از جوانان بنی‌هاشم در زمان إمام کاظم  از سرِ فقر، توان ازدواج نداشتند یا در داستان معروفی دختران إمام کاظم  لباس و پوشش کافی برای اقامه نماز نداشتند و به نوبت نماز خود را بجا می‌آوردند. این ها عواملی بود که إمام کاظم ع و در نقلی إمام صادق مصلحت را در جعل خمس در مورد أرباح مکاسب بدانند تا ازین رهگذر سد خلت بنی هاشم کرده و نیازهای ضروری و فوری جامعه شیعه را برآورده سازند، از این منظر روشن است که باید اختیار خمس را تماما به دست إمام معصوم بدانیم.

نکته پایانی: اختیار و سرپرستی إمام معصوم نسبت به مال خمس از نظر عقلی نیز قابل توجیه و تبیین است. فرض کنید ده بچه یتیمی که پدر خود را از دست داده باشند و در عین استعداد بالا فقیر بوده و کسی قصد کمک به آن ها را داشته باشد. طبعا اگر کسی بخواهد مالی را میان آنان تقسیم کند یا خود راسا به تقیسم مال می‌پردازد و یا آن که در میان جمع عادل ترین و آگاه ترین فرد را یافته و به اتکای درایت او، توزیع خمس را بدو می‌سپارد. به همین منوال گوییم که إمام معصوم اعلم و اعقل افراد جامعه بشری است و شایسته است که اختیار توزیع تمام أموال و منابع دولتی در دست وی باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo