< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

94/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت نقاشی و مجسّمه سازی/نوع چهارم از مکاسب محرّمه/مکاسب محرّمه

بررسی اقوال در مسئله:در جلسه قبل اقوال در مسئله ذکر شد، اینک به بررسی قول پنجم «کراهت نقاشی و مجسّمه سازی» را بررسی می کنیم.

بررسی قول اوّل: حرمت نقاشی و مجسّمه سازی مطلقا «ذوات الارواح وغیرها»: برخی از روایات دلالت می کند که هر نوع نقاشی و هم مجسّمه سازی مطلقاً «حیوانات و غیر حیوانات» را شامل می شود.

روايت اوّل:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  أَتَانِي جَبْرَئِيلُ وَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَيَنْهَى عَنْ تَزْوِيقِ الْبُيُوتِ[1] [2] قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ: وَمَا تَزْوِيقُ الْبُيُوتِ، فَقَالَ: تَصَاوِيرُ التَّمَاثِيلِ. وَرَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ مِثْلَهُ».[3]

این روایت را می توان دلیل بر حرمت نقاشی و مجسّمه سازی مطلقا حتی نسبت به غیر ذوات الارواح دانست.[4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11]

بحث سندی: وثاقت «قاسم بن محمّد جوهری»[12] [13] [14] [15] [16] [17] ثابت نشده است،

همچنان که «علی بن ابی حمزه بطائنی»[18] [19] [20] [21] ضعیف است. ولی مرحوم برقی این روایت را در محاسن با سند معتبر از سماعه از ابی بصیر نقل کرده است.[22]

روايت دوّم:

وَعَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  أَتَانِي جَبْرَئِيلُ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يَنْهَى عَنِ التَّمَاثِيلِ[23] .[24] [25]

روايت سوّم:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: لَا تَبْنُوا عَلَى الْقُبُورِ وَلَا تُصَوِّرُوا سُقُوفَ الْبُيُوتِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ  كَرِهَ ذَلِكَ».[26]

این روایت دلالت بر نهی از تصویر به صورت مجسّمه وغیر مجسّمه می کند[27] ، وتعبیر «کره» در روایات بر حرمت هم إطلاق می شود.[28]

بحث سندی:

این روایت ضعیف است، چرا که: «قاسم بن سلیمان»[29] [30] [31] [32] [33] توثیق ندارد، همچنان که «جرّاح مدائنی»[34]

[35] را برخی توثیق و برخی تضعیف کرده اند.

روايت چهارم:

وَعَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام، قَالَ: مَنْ جَدَّدَ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإسلام.[36]

در ضبط صدر این روایت اختلاف شده است، اگر «جدّد» باشد به معنای تجدید قبر کسی می باشد، اگر «حدّد» باشد یا به معنای بلند کردن قبر و به صورت پشت ماهی در آوردن است، یا به معنای شکافتن قبر است، واگر به معنای «جدث» باشد «به معنای ساختن قبر برای مرتبه دیگر است»، امّا نسبت به فقره «من مثّل مثالاً» برخی آن را به معنای ساخت تمثال وتصویر ومجسّمه سازی معنا کرده اند.[37]

بحث سندی:

روایت ضعیف است؛ چرا که در اعتبار «محمّد بن سنان»[38] اختلاف شده، و «ابوالجارود»[39] ضعیف می باشد.

روايت پنجم:

وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بِإِسْنَادِهِ رَفَعَهُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام، قَالَ:

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ  أَنْ يُسَلَّمَ عَلَى أَرْبَعَةٍ عَلَى السَّكْرَانِ فِي سُكْرِهِ وَعَلَى مَنْ يَعْمَلُ التَّمَاثِيلَ، وَ عَلَى مَنْ يَلْعَبُ بِالنَّرْدِ وَ عَلَى مَنْ يَلْعَبُ

بِالْأَرْبَعَةَ عَشَرَ، وَ أَنَا أَزِيدُكُمُ الْخَامِسَةَ، أَنْهَاكُمْ أَنْ تُسَلِّمُوا عَلَى أَصْحَابِ الشِّطْرَنْجِ.[40]

روايت ششم:

الصَّدُوقُ فِي الْخِصَالِ، عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام، قَالَ قَالَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِين  إِيَّاكُمْ وَعَمَلَ الصُّوَرِ فَإِنَّكُمْ تُسْأَلُونَ عَنْهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْخَبَر»َ[41] .[42]

بحث سندی:

اعتبار روایت ثابت نیست، چرا که وثاقت «محمّد بن عیسی بن عبید»[43] ، «قاسم بن یحیی»[44] ، «حسن بن راشد»[45] اختلافی است، که البتّه تضعیف محمّد بن عیسی ثابت نشده است، بلکه آنچه در رابطه با تضعیف وی از ابن ولید نقل شده است مورد قبول اکثر رجالیون قرار نگرفته است.[46]

روايت هشتم:

كِتَابُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُرَيْحٍ الْحَضْرَمِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَنَّهُ قَالَ: مِنْ أَكْلِ السُّحْتِ سَبْعَةٌ إِلَى أَنْ قَالَ وَ الَّذِينَ يُصَوِّرُونَ التَّمَاثِيلَ الْخَبَرَ».‌ [47]

بحث سندی:

در سند این روایت «عبد الله به طلحه»[48] قرار دارد که وثاقت وی ثابت نشده ست، همچنان که اعتبار کتاب «جعفر بن محمد بن شریح حضرمی»[49] ثابت نیست.[50]

پاسخ از روايات طائفه اوّلدر جواب از این روایات « که ادّعا شده هر نوع تصویر و تجسیمی را حرام می دانند» چند نکته می توان ذکر کرد:

جواب اوّل: اکثر این روایات ضعیف السند است، و به غیر از روایت اول که نقل آن از طریق محاسن برقی معتبر است، ولی باقی روایات ضعیف السند است.

جواب دوّم: سیره قطعیه مسلمه متصل به عصر معصوم، بر جواز تصویر اشیاء بدون روح است[51] ، لذا إطلاق این روایات ناهیه را نمی توان پذیرفت.

جواب سوّم: مطلقات نهی از تصویر حتی نسبت به غیر ذو الروح تخصیص می خورد به روایاتی که تصریح می کند که نقاشی و تصویر غیر ذوات الاروح إشکال ندارد.

از جمله روایاتی که نقاشی و تمثیل اشیاء بدون روح را جائز می داند روایات ذیل است:روایت اوّل:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ ‌ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {يَعْمَلُونَ لَهُ مٰا يَشٰاءُ مِنْ مَحٰارِيبَ وَ تَمٰاثِيلَ}، فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هِيَ تَمَاثِيلَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ، وَلَكِنَّهَا الشَّجَرُ وَ شِبْهُهُ. أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِاللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ مِثْلَهُ».[52]

روایت دوّم:

وَعَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ: «لَا بَأْسَ بِتَمَاثِيلِ الشَّجَرِ».[53]

روایت سوّم:

وَعَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عَنْ تَمَاثِيلِ الشَّجَرِ وَالشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، فَقَالَ: لَا بَأْسَ مَا لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مِنَ الْحَيَوَانِ».[54]

روایت چهارم:

الْحَسَنُ بْنُ الْفَضْلِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: رُبَّمَا قُمْتُ أُصَلِّي وَ بَيْنَ يَدَيَّ وِسَادَةٌ، فِيهَا تَمَاثِيلُ طَائِرٍ فَجَعَلْتُ عَلَيْهِ ثَوْباً، وَ قَالَ قَدْ أُهْدِيَتْ إِلَيَّ طِنْفِسَةٌ مِنَ الشَّامِ، فِيهَا‌ تَمَاثِيلُ طَائِرٍ فَأَمَرْتُ بِهِ فَغُيِّرَ رَأْسُهُ فَجُعِلَ كَهَيْئَةِ الشَّجَرِ وَ قَالَ إِنَّ الشَّيْطَانَ أَشَدُّ مَا يَهُمُّ بِالْإِنْسَانِ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ.[55]

ظاهر این روایت عدم منع از تصویر شجر است، و الا حضرت امر به تبدیل تصاویر طائر به شجر نمی کردند.بررسی قول دّوم: حرمت مجسّمه سازی ذوات الارواحدر جلسه قبل دلیل این قول«روایاتی که امر به نفخ در تصویر کرده اند»نقل و نقد شدو تفصیل بیشتربحث خواهد آمد ان شاء الله.بررسی قول پنجم: کراهت نقاشی ومجسّمه سازی

این قول را مرحوم شیخ طوسی و امین الإسلام طبرسی[56] انتخاب کرده اند.

مرحوم شیخ طوسی در تفسیر تبیان می فرمایند: «ومعنى قوله: {ثم اتخذتم العجل من بعده وأنتم ظالمون}، أي: اتخذتموه إلها لأنّ بنفس فعلهم لصورة العجل لايكونون ظالمين، لأنّ فعل ذلك ليس بمحظور وإنمّا هو مكروه وما روي عن النبي  أنّه لعن المصورين معناه: من شبه الله بخلقه أو اعتقد فيه انه صورة فلذلك قدّر الحذف في الآية. كأنّه قال: اتخذتموه إلها وذلك انهم عبدوا العجل بعد موسى لما قال لهم السامري: هذا الهكم واله موسى. فنسي اي ترك آلهم ومضى ناسيا. وقيل: بل معنى فنسي اي فترك ما يجب عليه من عبادة الله».[57]

با توجّه به آن که کتاب «النهاية» از آثار اولیه شیخ طوسی است[58] و در آنجا مجسّمه سازی را حرام دانسته[59] ، ولی در تفسیر التبیان از آخرین تالیفات ایشان است[60] ، می توان قائل شد که نظر نهایی مرحوم شیخ قول به عدم حرمت تجسیم است.

مرحوم إمام رحمه الله نیز معتقدند که علّت نهی از مجسّمه سازی از حیوانات دارای روح مبارزه با بت پرسی و از بین بردن آثار کفر و نفاق می باشد، گفته شد که ایشان معتقدند با توجّه به مناسبات حکم وموضوع روشن می شود که مراد از این روایاتی که شدیداً نهی از مجسّمه سازی می کنند، به جهت از بین بردن هر نوع اثر و یاد بود از بت پرستی است، تا از قلوب فرزندان آنها از بین برود وهر نوع یاد آوری از بتها از بین برود.

ظاهراً مرحوم إمام در صدد بیان حکمت تحریم مجسّمه سازی هستند، و ایشان در صدد بیان مبدأ تحریم مجسّمه سازی بوده اند، و الا ایشان در اوخر بحث استدلالی مکاسب محرمه[61] و همچنین در کتاب فتوائیشان تحریر الوسیلة[62] تصریح می کنند که هر نوع مجسّمه سازی حیوانات دارای روح، حرام می باشد. و بعید نیست که کلام مرحوم شیخ طوسی وطبرسی ناظر به همین نکته ای باشد که مرحوم إمام به آن اشاره کرده اند.

در هر صورت می توان ادعای إجماع از شیعه وأهل سنت بر حرمت مجسّمه سازی دارای روح قائل بشویم.

 


[1] الوافی، فیض کاشانی، ج20، ص797« تزویق به معنای تزئیین است.
[4] رجوع کنید: . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص265« تقریب استدلال به روایت مبتنی بر آن است که مراد از «تصویر» معنای مصدری آن باشد که شامل نقاشی هم می شود، ولی در جواب این مطلب می توان احتمالاتی مطرح کرد. 1. «تصویر» به معنای اتخاذ صور در بیوت به صورت نقاشی و مجسمه باشد، لذا مربوط به محل کلام می شود. 3. روایت مربوط به بحث مکان مصلی ونهی از انجام نماز در جایی است که صور وتماثیل در آنجا باشد، وارتباطی با مسئله نقاشی کشیدن و ساخت مجسمه وایجاد تصویر ونقش ندارد، ولذا احتمال دارد علت نهی به خاطر از بین رفتن توجه به پروردگار متعال وشباهت پیدا کردن مکان عبدت با بت خانه ها باشد، همچنان که از برخی از روایات استفاده می شود، وبین کراهت یا حرمت تزیین بیوت با حرمت ساخت تصویر وتجسیم تلازم نیست. 3. نهی در روایت را ـ بنا بر آن که روایت مربوط به بحث مجسمه سازی ونقاشی باشد ـ حمل بر کراهت می کنیم.
[5] ارشاد الطالب، تبریزی، ج1، ص120-121.
[6] تفصیل الشریعة، فاضل لنکرانی، «مکاسب محرمه»، ص147.
[7] هداية الطالب، شهیدی، ج1، ص40.
[8] حاشية المکاسب، میرزا حبیب الله رشتی، ص507.
[9] مجلة الرسائل الفقهية، نجومی، ص12-13.
[10] دراسات في . المکاسب المحرمة، منتظری، ج2، ص561.
[11] فقه اهل البیت . العدد7، ص76
[12] مجمع الفائدة والبرهان، اردبیلی، ج4، ص340«توثیق صریحی برای «قاسم بن محمد جوهری» ذکر نشده است، برای إثبات وثاقت قاسم بن محمّد جوهری راه های مختلفی بیان شده است، نگاه کنید:.
[14] کتاب نکاح، شبیری زنجانی، ج18، ص5874-5876.
[15] تفصیل الشریعة، فاضل لنکرانی، النجاسات وأحکامها، ص367.
[16] إرشاد الطالب، تبریزی، ج4، ص565.
[17] موسوعة الإمام الخوئی، ج7، ص183؛ وج11، ص117 و259.
[18] خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج4، ص464-471«در وثاقت «علی بن ابی حمزه بطائنی» اختلاف شده، چرا که از سویی صاحبین کتب رجالی او را توثیق کرده اند و از سوی دیگر روایات زیادی در ذم او وارد شده، . برخی او را ثقه دانسته اند «؛؛؛ بحوث فی فقه الرجال، فانی مکی، ص197-204»، وبرخی او را ضعیف دانسته اند «؛. جواهر الکلام، نجفی، ج8، ص440؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج11، ص257وج22، ص43»؛ وبرخی تفصیل بین روایاتش قبل وقف وبعد وقف داده اند «کتاب النکاح، شبیری زنجانی، ج16، ص5142»
[19] مستمسّک العروه، حکیم، ج11، ص146.
[20] موسوعة الإمام الخوئی، ج9، ص243؛ ج10، ص8، وص82.
[21] معجم رجال الحدیث، خوئی، ج12، ص234-247.
[22] برخی روایت محاسن را معتبر ندانسته اند «مبانی منهاج الصالحین، تقی قمی، ج7، ص224-225»، در کتاب دراسات في . المکاسب المحرمة، ج2، ص570-571. می نویسد: «ورواه البرقيّ أيضا في المحاسن عن أبيه، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، عن أبي بصير، و السند بنقله موثوق به ولكن الاعتماد‌ على غير الكتب الأربعة التي كانت تقرأ في جميع الأعصار على الأساتذة لا يخلو من إشكال
[24] دراسات في . المکاسب المحرمة، منتظری، ج2، ص561.« روایت با توجه به راوی و مروی عنه و مضمون ظاهراً با روایت قبلی متحد است، وتلخیص آن روایت است
[25] بنگر: تفصیل الشریعة، فاضل لنکرانی، ص146.
[27] این روایت دلالت بر مبغوضیت ابقاء تصاویر در بیوت می کند. اطلاق این نهی شامل مجسمه و غیر مجسمه «ملاذ الأخیار، مجلسی، ج3، ص299»؛ و ذوات الارواح وغیر ذوات الارواح می شود «مهذب الاحکام، سبزواری، ج5، ص490».
[28] مجلة فقه أهل البیت، العدد7، ص82.«ثمّ إنّ تعليل النهي بكراهة رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم مردّد بين تقوية النهي- بأن يكون المقصود بيان الحرمة و أنّه ممّا حرّمه رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم- و بين تضعيف النهي؛ بأن يكون المقصود أنّ رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم جعله مكروهاً، وعليه فلايدلّ على الحرمة»
[29] معجم رجال الحدیث، خوئی، ج15، ص23-24..برای ملاحظه اقوال پیرامون او رجوع کنید: برخی وی را توثیق کرده اند
[30] خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج5، ص89-90.
[31] کتاب النکاح، شبیری زنجانی، ج11، ص4021.
[32] تنقیح مبانی العروة، تبریزی، کتاب الصوم، ص164.
[34] معجم رجال الحدیث، خوئی، ج4، ص359-360.برای ملاحظه اقوال پیرامون او رجوع کنید: برخی راه هایی برای إثبات وثاقت او مطرح کرده اند «؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج19، ص328.»
[35] خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج4، ص220.
[37] در توضیح فقره «من مثّل مثالاً» احتمالاتی ذکر شده است. 1. مربوط به تصویر ومجسمه سازی باشد. 2. مراد بدعت گذاری و ادخال در دین است. 3. کسی را که لایق امامت و اطاعت نیست را امام و پیشوای خود قرار دهند، یا آن که چیزی را بت و مثال خود قرار دهد، همچنان که در روایت از امام صادق  آمده: «أنّه قال: "مَن مثَّل مثالاً أو اقتنى كلبا فقد خرج من الاسلام، فقيل له: هلك إذا كثير من الناس، فقال: ليس حيث ذهبتم إني عنيت بقولي "مَن مثَّل مثالاً" مَن نصب ديناً غير دين الله، ودعا الناس إليه، وبقولي "من اقتنى كلبا" مبغضا لنا أهل البيت اقتناه وأطعمه وسقاه، من فعل ذلك فقد خرج من الاسلام».در تبیین مراد از «خروج از اسلام» در روایت احتمالاتی دارد. 1. از باب مبالغه برای دوری از این عمل است ولذا به معنای کثرت گناه می باشد. 2. مربوط به صورتی است که آن که فاعل آن را به قصد مخالفت با امام و به قصد حلال شمردن آن، انجام داده است. 3. مراد خروج حکمی از اسلام است که نسبت به مرتکب برخی از گناهان استعمال می شود، وهمچنان که آیه شریفه «وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعٰالَمِينَ» شاهد بر ادّعا می باشد.رجوع کنید: «من لایحضره الفقیه، للصدوق، ج1، ص191؛ الذکری للشهید الأوّل، ج2، ص41؛ مجمع الفائدة والبرهان، للأردبیلي، ج2، ص449؛ روضة المتقين، للمجلسي الأوّل، ج1، ص483-484:؛ بحارالأنوار، علامه مجلسي، ج79، ص18-19، ط. دار احیاء التراث.؛ هداية الطالب، للشهیدي، ج1، ص41؛ إرشاد الطالب، للتبریزي، ج1، ص122-123؛ الرسائل الفقهيّة، للنجومي، ص31-32»
[38] در وثاقت «محمّد بن سنان» و اعتبار احادیثش اختلاف شده است. برخی او را توثیق کرده اند وبه روایاتش عمل کرده اند، برخی او را توثیق کرده اند ولی در عین حال به روایاتش در تعارض با روایت دیگر اعتماد نکرده اند، برخی او را تضعیف کرده اند و در عمل به روایاتش توقّف کرده اند، برخی علت تضعیف او را رمی به غلو دانسته اند و روایات در فروع فقهی که ارتباطی با غلو ندارد را پذیرفته اند رجوع کنید: «خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج4، ص67-89؛ معجم رجال الحدیث، خوئی، ج17، ص160-172؛ بحوث في مبانی علم الرجال، شیخ سند، ص286-300؛ کتاب البیع، امام خمینی، ج2، ص450، ج3، ص603؛. کتاب النکاح، شبیری زنجانی، ج14، ص4719-4720»
[39] در وثاقت «ابوالجارود زیاد بن منذر» و عدولش از زیدیه به امامیه اختلاف شده است. «خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج5، ص412-420؛ معجم رجال الحدیث، ج8، ص332-338؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج9، ص311، وج28، ص448.»
[42] . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص267.: «لضعف سندها، بل لاببعد ظهور قوله: «عمل الصور» في عمل المجسّمة و انصرافه عن ترسيمها و نقشها». انوار الفقاهة، مکارم، ص167: «ولكن مع ذلك، السؤال عن شي‌ء يوم القيامة لا يدلّ على كونه حراما، فقد يسأل عن المكروهات، هذا مع إمكان أخذ القدر المتيقّن من الإطلاق، و هو المجسّم»
[43] در وثاقت «محمّد بن عیسی بن عبید یقطینی» و اعتماد به احادیثش اختلاف شده است، جمعی قائل به وثاقت او هستند، رجوع کنید: «خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج4، ص137-150؛ معجم رجال الحدیث، خوئی، ج18، ص116-126؛ موسوعة الإمام الخوئي، ج15، ص193-196؛ . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص74.»
[44] در وثاقت «قاسم بن یحیی بن راشد» اختلاف شده است، برخی قائل به وثاقت او هستند. رجوع کنید: «معجم رجال الحدیث، خوئی، ج15، ص67-69»، ولی برخی تضعیف او را ترجیح داده اند «موسوعة الإمام الخوئی، ج9، ص100 و170؛ ج10، ص44؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج15، ص180؛ دراسات في . المکاسب المحرمة، منتظری، ج2، ص562.»
[45] در وثاقت «حسن بن راشد مولی بنی عبّاس» اختلاف شده است، برخی وثاقت او را إثبات کرده اند «معجم رجال الحدیث، خوئی، ج5، ص312-313؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج21، ص409.»
[46] برخی این روایت را معتبر دانسته اند. «والأقوى أنّ اليقطيني موثّق؛ لعدم التفات النجاشي إلى ما ورد في قدحه، و قال: رأيت أصحابنا ينكرون هذا القول ويقولون: من مثل أبي جعفر العبيدي اليقطيني! و لقول فضل بن شاذان: ليس في أقران اليقطيني مثله، و كان الفضل يحبّه و يثني عليه و يمدحه، ولرواية الأجلّاء عنه. وهكذا لا وقع لتضعيف ابن الغضائري للقاسم بن يحيى، كما أفاد الوحيد البهبهاني؛ لعدم اعتبار تضعيفاته، خصوصاً مع عدم تضعيف المشايخ إيّاه، ورواية الأجلّاء عنه، سيّما مثل أحمد بن محمّد بن عيسى، و عليه فالرواية معتبرة». «مجلة فقه أهل البیت ، العدد7، ص77».
[48] وثاقت « عبدالله بن طلحه» ثابت نشده است. رجوع کنید: «معجم رجال الحدیث، خوئی، ج11، ص243؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج42، ص299.»
[49] درباره اعتبار کتاب «جعفر بن محمّد بن شریح حضرمی» نگاه کنید: کتاب جعفر بن محمّد بن شریح الحضرمی، چاپ شده در الاصول الستة عشر، چاپ دار الحدیث، مقدمه محقق؛ خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج1، ص75-76؛ دراسات في . المکاسب المحرمة، ج2، ص563.
[50] دراسات في . المکاسب المحرمة، ج2، ص563.: «أنّ السّحت أعمّ من الحرمة لإطلاقه في بعض الأخبار على ما لا يحرم قطعا كأجر الحجّام. وقد فسّروه بما يلزم صاحبه العار و يتأبّى عنه النفوس الكريمة. وقال ابن الأثير في النهاية: «إنّه يرد في الكلام على الحرام مرّة و على المكروه أخرى و يستدلّ عليه بالقرائن.» اللّهم إلّا أن يقال: إنّ ظاهره الحرمة، و حمله على الكراهة يحتاج إلى القرينة»
[58] شیخ طوسی در المبسوط، ج1، ص2. می فرمایند: «وکنت عملت علی قدیم الوقت کتاب النهاية»
[59] وعمل الأصنام و الصلبان و التّماثيل المجسّمة و الصّور و الشّطرنج و النّرد و سائر أنواع القمار حتّى لعب الصّبيان بالجوز، فالتّجارة فيها و التّصرّف و التكسّب بها حرام محظور. «النهاية في مجرّد الفقه والفتوی، ص363.»
[60] السرائر، ج2، ص563. «وأيضا فشيخنا أبو جعفر الطوسي قد رجع و سلّم المذهب بالكليّة في كتابه كتاب التبيان و رجع عمّا ذكره في نهايته و سائر كتبه لأنّ كتاب التبيان صنّفه بعد كتبه جميعها و استحكام علمه و سبره للأشياء و وقوفه عليها و تحقيقه لها»

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo