< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

95/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مستثنیات غیبت/ غیبت/ نوع چهارم از مکاسب محرّمة/ مکاسب محرّمه

غيبت مظلوم از ظالم:

سخن در جواز غیبت مظلوم از ظلمهای ظالم بود، به برخی از آیات برای جواز غیبت مظلوم إستدلال شده که به بررسی آنها می پردازیم.

آيه اوّل: «لٰا يُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلّٰا مَنْ ظُلِمَ وَ كٰانَ اللّٰهُ سَمِيعاً عَلِيماً».[1]

تقریب إستدلال به آیه آن است که اگر استثناء را متصل بدانیم و استثناء از «جهر به سوء» بدانیم، در این صورت مفاد آیه آن است که خدای متعال جهر به سوء را دوست ندارد مگر کسی که مظلوم شده که حق دارد جهر به ظلم بکند، و برای او جهر به سوء جائز است، و با توجّه به آن که إطلاق جهر به سوء، شامل شتم و فحش، دعای به بدی و غیبت می شود در تفسیر قمی چنین آمده: «أي لا يحبّ أن يجهر الرجل بالظلم و السوء و يظلم إلّا من ظُلم، فأطلق له أن يعارضه بالظلم».[2]

مرحوم أستاد خمینی[3] إحتمال داده اند که استثناء در آیه شریفه منقطع بوده، مثل «جائنی القوم الّا الحمار»؛ چه آن که ارتباطی بین «مظلوم» با «جهر به سوء» نیست،تا بتوان مظلوم «من ظلم» را از گفتار ناپسند «الجهر بالسوء» استثناء کرد.

بنابراین إحتمال، نمی توان حکم مستثنی را مطلقا إثبات کنیم و معتقد شویم که هر جهر به سوئی جائز می باشد در استثناء منقطع نمی توان إثبات کرد که مستثنی چه حکمی دارد، لذا نمی توان به مستثنی اخذ کرد و حکم به جواز جهر به سوء «غیبت» کرد.

مرحوم إمام می فرمایند: ابن جنی استثناء را منقطع دانسته. ابن عباس «من ظلم» را به صیغه معلوم قرائت کرده که طبق این إحتمال استثناء منقطع خواهد بود، و معنا چنین خواهد بود که: من ظلم لایخفی امره علی الله و هو السمیع العلیم.

در ادامه مرحوم إمام می فرمایند: آیه شریفه در عقد المستثنی اگرچه استثناء متصل باشد، ولی إطلاق ندارد؛ چه آن که تقدیر آیه می شود «لایحبّ الله الجهر بالسوء من القول من أحدٍ إلّا من ظلم». بنابراین، آیه شریفه فقط دلالت می کند که جهر به سوء برای مظلوم جائز است، امّا این که شامل هر نوع جهر به سوء و نزد هر کسی ـ از جمله غیبت بشود ـ بشود، دلالتی بر این مطلب ندارد؛ چه آن که در این صورت معنای آیه چنین است؛ «لاتکرم أحداً إلّا زیداً» که دلالت بر إطلاق در کیفیّت اکرام ندارد.

در برابر مرحوم أستاد خوئی[4] معتقدند که آیه شریفه إطلاق دارد، و مظلوم می تواند جهر به قول سوء بکند، چه ظالم مرتدع از ظلم خود بشود یا نشود، چه ذکر نزد حاکم باشد یا فرد دیگر.

نظر أستاد اشرفی: کلام مرحوم إمام در این آیه بعید به نظر می رسد، چه آن که ظاهر آیه شریفه به خصوص با ملاحظه روایت علی بن ابراهیم، آن است که استثناء از «الجهر بالسوء» است نه از «کلّ أحد»، لذا آیه شریفه از نظر جواز جهر بالسوء نزد افراد إطلاق دارد، بلکه حتّی بعضی تجویز شتم ظالم را هم گفته اند جائز است؛ زیرا آیه شریفه إطلاق دارد، بنابراین، ادعای عدم إطلاق آیه شریفه صحیح نیست.

آيه دوّم: «وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولٰئِكَ مٰا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النّٰاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ».[5]

مرحوم إمام[6] معتقدند دلالت این آیه بر مقصود از آیه پیشین صریح تر و شاملتر است، چه «انتصار» را به «طلب نصر» معنا کنیم یا به «انتقام از ظالم» تفسیر کنیم؛ چنان که به هر دو معنی در لغت تفسیر شده است.

امّا بنا بر تفسیر «انتصار» به «طلب نصر» می توان به إطلاق جواز طلب نصرت از هر آن که امید یاری دارد، إستدلال کرد، چه آن شخص والی باشد یا شخص دیگر، ظالم متجاهر باشد یا غیر متجاهر، شنونده عالم به عیب ظالم باشد یا جاهل باشد.امّا بنا بر تفسیر «انتصار»به «انتقام از ظالم» به خاطر آن که: جواز انتقام از ظالم مستلزم جواز انتصار از غیر است، چه آن که بسیار کم إتّفاق می افتد که مظلوم بتواند به تنهایی و بدون کمک از دیگری انتقام از ظالم بگیرد، و طبع انتصار مظلوم از شخص دیگر آن است که مساوی و کارهای بد ظالم را برای دیگری نقل کند. بنابراین، مقتضای إطلاق انتصار آن است که کمک از دیگری بگیرد و این نکته ملازم با غیبت کردن از ظالم می باشد.

أستاد خوئی[7] معتقدند که این دو آیه سوره شوری[8] مربوط به جواز اعتداء و انتقام از ظالم می باشد، ولذا ایشان ـ به تبع محقّق اردبیلی ـ آیات سوره شوری را از قبیل آیه شریفه «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ»[9] دانسته اند.

نظر أستاد اشرفی: کلام مرحوم أستاد خمینی در این آیه صحیح به نظر می رسد و ادعای إطلاق این آیه شریفه صحیح می باشد منتهی در خصوص مقام انتصار، چنانچه مرحوم شیخ انصاری به این آیه شریف إستدلال کرده اند.

 


[2] تفسیر القمی، ج1، ص157.
[3] . المکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص427، ط. موسسه نشر آثار.
[4] مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص342، ط 7 جلدی.
[6] لمکاسب المحرمة، امام خمینی، ج1، ص429، ط. موسسه نشر آثار.
[7] مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص343، ط 7 جلدی.
[8] سوره شوری، آیه 39-41: «وَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ * وَ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ * وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولٰئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ * إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo