< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

95/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونة ظالمين/ نوع چهارم از مکاسب محرّمه/ مکاسب محرّمه

سخن در إعانه ظالم در امور مباح بود، روایات متعددّی از این صورت نیز نهی کرده اند، امروز به بررسی این روایات می پردازیم، که آیا این روایات دلالت بر حرمت إعانه ظالم در امر مباح «قسم سوّم» می کند یا خیر، به خصوص کثیری از فقهاء این نوع إعانه را جائز دانسته اند.

بررسی روايت صفوان بن يحيی:

در روایت صفوان که متن آن در جلسه قبل خوانده شد حضرت موسی بن جعفر  کرایه دادن شتر به هارون الرشید برای سفر حجّ یا عمره را به خاطر آن که صفوان دوست داشت که ظالم زنده باشد تا پولش را بدهد، مبغوض و منهی دانستند.[1]

در جواب از این روایت نکاتی گفته شده است: شیخ انصاری به قرینه «ما أحبّ» روایت را حمل بر کراهت کرده اند.[2]

أستاد خوئی[3] می فرمایند: قطعاً در زمان ائمه معاملات مباح با ظالمین واعوان ظلمه صورت می گرفته، مثل آن که اعوان ظلمه برای تهیه معاش خودشان با شیعیان معامله می کردند، و با توجه به این سیره قطعیّه متشرعه بر معامله با ظالمین در مباحات، باید روایات ناهیه از معامله مباح با ظالم را تاویل و توجیه کنیم.

أستاد خمینی[4] به صحیحه حلبی استدلال می کنند عمل صفوان را از جهت تکلیفی صحیح و جائز می دانند.

عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عَنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ، وَ هُوَ فِي دِيوَانِ هَؤُلَاءِ، وَهُوَ يُحِبُّ آلَ مُحَمَّدٍ  وَ يَخْرُجُ مَعَ هَؤُلَاءِ‌ فِي بَعْثِهِمْ فَيُقْتَلُ تَحْتَ رَايَتِهِمْ قَالَ يَبْعَثُهُ اللَّهُ عَلَى نِيَّتِهِ قَالَ وَسَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مِسْكِينٍ خَدَمَهُمْ رَجَاءَ أَنْ يُصِيبَ مَعَهُمْ شَيْئاً فَيُغْنِيَهُ اللَّهُ بِهِ فَمَاتَ فِي بَعْثِهِمْ، قَالَ: هُوَ بِمَنْزِلَةِ الْأَجِيرِ؛ إِنَّهُ إِنَّمَا يُعْطِي اللَّهُ الْعِبَادَ عَلَى نِيَّاتِهِمْ».[5]

حضرت در این روایت مناط را نیّت شخص می داند، در ذیل آن و صرف اجیر شدن شخص برای ظلمه برای گذراندن زندگی روز مره اش حرام نمی داند، لذا به حکم این روایت، عمل صفوان در اجاره شترهایش به هارون را می توان از جهت تکلیفی جائز دانست.

مطلبی که باید دقت داشت مسئله نیّات افراد در انجام اعمال است بسیاری حدیث «إنّما الأعمال بالنيّات ولکل امرئ ما نوی»[6] را متواتر دانستند البتّه شهید ثانی می گویند راوی خبر از رسول الله  یک فرد است، ولی در طبقات بعدی روایت به حدّ تواتر رسیده است[7] چنانچه این مطلب که معیار در اعمال انسان نیّات اوست از نصوص دیگر نیز إستفاده می شود: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلىٰ شٰاكِلَتِهِ»[8] ، «إنّما یحشر الناس علی نیاتهم».[9]

نیّت افراد در اتّصاف عمل به حلّیت و حرمت دخیل است، کسی که به قصد کمک به ظالم و تقویت شوکت او برای ظالم پُل یا مسجد بسازد عملش حرام است، ولی اگر به قصد کسب روزی و با غض نظر از جهت ظلم او برای ظالم کار مباح انجام بدهد، عملش حلال می باشد.

حال با توجه به 1» صحیحه حلبّی و2» سیره عقلاء 3» ومدخلیت نیّت افراد در اتّصاف عمل به حليّت وحرمت می توان مسئله إعانه ظالم در امور مباح را تحلیل و توجیه نمود.

توضیح بیشتر: حضرت در ابتدا فرمودند: تمام کارهای تو حسن و نیکو است مگر یکی از کارهای تو روشن است که عدم حسن و نیکو نبودن یک عمل از اعمال صفوان لزوما به معنای حرمت عمل او نیست گویا این تعبیر حضرت به صفوان از باب «حسنات الأبرار سیئات المقربین» می باشد، چه آن که صفوان شخصیتی بزرگی بوده و از أصحاب إجماع بوده مضافا به آن که حضرت تصریح به حرمت عمل او نکردند، غایه الأمر فرمودند: کار ناشایست تو آن است که دوست داری هارون زنده باشد تا بتوانی پول کرایه شترها را از او بگیری، آنچه که در این کلام باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که مسلّم است که حبّ بقاء ظالم برای ادامه ظلمش حرام می باشد، امّا مجرّد حبّ بقاء شخصِِ ظالم را برای أخذ حقّ خودش در معامله ای که ذاتا مباح باشد حرام نیست.[10] بنابراین، نمی توان از این روایت حرمت إستفاده کرد.

بررسی روايت ابن عذافر:

امّا نسبت به روایت ابن عذافر که متن آن در جلسه قبل مطرح شد ـ[11] باید بگوئیم چنان که مرحوم أستاد خوئی استظهار کرده اند : ظاهراً شغل پدر محمّد «عذافر» به صورتی بوده که همیشه با ابا ایوب و ربیع مرتبط بوده و به خاطر این مراوده همیشگی و دائمی، حضرت او را نهی کردند و از عذاب خداوند ترساندند امّا در صورتی که شخصی یک مرتبه یا دو مرتبه با ظالم یا اعوان ظالم معامله در امور مباحات انجام بدهد، عملش حرام نمی باشد.[12]

بررسی روايت ابن أبي يعفور:

امّا نسبت به روایت ابن أبي یعفور که متن آن در جلسه قبل مطرح شد ـ[13] باید بگوئیم: به قرینه فقره «ما أحب لا ولا مدّة قلم» می توان ادّعا کرد که مراد حضرت، نهی از کمک کردن به ظالم در جهت ظلم آنها می باشد وإحتمال دارد علّت نهی حضرت به خاطر خوف از آن بوده که شخص محتاج به مرور زمان مرتکب خلاف و ظلم بشود و به تدریج شخص از اعوان و سینه چاکان آنها شود، ولذا فرمودند: من حاضر به انجام چنین کارهایی نیستم مضافا به آن که إحتمال دارد علت نهی حضرت، تقویت شوکت آنها بوده به این امور باید اضافه کرد که:: شاید نهی به خاطر آن بوده که حکّام و سلاطین از اعطاء خراج ومقاسمه که حقّ امام می باشد خود داری می کردند، ولذا حضرتش نهی کرده اند.[14]

بررسی روايت يونس بن يعقوب:

امّا نسبت به روایت بونس بن یعقوب که در جلسه 21/9/95 مطرح شد باید گفت: رسم خلفاء و سلاطین آن بوده که برای جانب داری عوام از آنان وتقویت شوکتشان، اقدام به تاسیس مسجد می کردند، چتنانچه بنی امیه در اسپانیا وسلاطین عثمانی

در استانبول مساجدی را بنا کردند لذا إحتمال دارد نهی از إعانه ظالم در ساخت مسجد به دین جهت بوده باشد.[15]

نتيجه: در مجمموع باید گفت: آنچه که حرام است آن است که 1» شخص از اعوان ظلمه بشود و در دیوان آنها قرار بگیرد، 2» یا کاری کند که موجب تقویت و اعتلاء و شوکت آنها بشود، 3» یا کمک او در راستای ظلم ظالم باشد.

امّا در صورتی که شخص عمل یا معامله مباحی را برای آنها انجام دهد، عملش حرام نخواهد بود. و گفتیم که سیره متشرعه بر جواز معامله مباح با ظالم است، چنانچه بیان کردیم که مقابله با ظالم در امر مباح به نیّت گذراندن امور معاشش نه به نیّت کمک به ظلم یا تقویت ظالم مانعی ندارد.

تتمه: دیدیم که بسیاری از نظر فقهاء إعانه ظالم در امر مباح جائز می باشد، ولی مرحوم صاحب حدائق[16] به مقتضای آیه « وَ لٰا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّٰارُ»[17] و روایات وارده در مسئله که در جلسات قبل مطرح شد معتقد شده اند که احوط آن است که از إعانه در امور مباحه اجتناب شود ولی ما گفتیم که أستاد خوئی ادعای وجود سیره متشرعه بر إعانه ظالم در مباحات وجود دارد، وبالاخره بعید است بگوئیم یک بنّا یا کارگر یا قصّاب یا بقّال که چند روزی برای امرار معاش یا چند معامله ای برای تحصیل سود با ظالمی یا یکی از اعوان ظلمه انجام بدهد، وعمل او حرام باشد با این که ابداً نیّت تقویت ارکان ظالمین یا شوکت آن ها را ابداً ندارد.

 


[6] الامالی، شیخ طوسی، ص618، ح10.
[7] الرعایة في علم الدراية، شهید ثانی، ص67-68.
[9] کتاب المحاسن، برقی، ج1، ص262، ح325.
[10] ارشاد الطالب، تبریزی، ج ؛ . المکاسب المحرمة، خمینی روح الله، ج2، ص.
[12] . مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص428.
[14] . مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص428.
[15] . مصباح الفقاهة، خوئی، ج1، ص429.
[16] الحدائق الناظرة، بحرانی، ج18، ص118.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo