< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر/ هل یشترط اتّحاد الافق فی ثبوت الهلال؟/ بررسی مبنای محقق خوئی ره.

مقدمه توسط استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته :

مسلماً حالت محاق در ماه برای سراسر زمین یکسان است و در یک زمان می باشد و وقتی نیز از حالت محاق خارج می شود و آن هنگامی است که به هفت درجه و یا بیشتر و یا کمتر برسد(عَلی خِلافٍ) بطوری که در تحت الشعاع نور خورشید قرارگرفته و قابل رؤیت برای یک بلدی باشد ماه برای همه ثابت می باشد در نتيجۀ رؤيت هلال در هر نقطه‌اى اتفاق افتاده باشد، امارۀ بر خروج ماه از محاق و آغاز ماه قمرىِ جديد براى همۀ ساكنان زمين می باشد نه فقط براى شهرى كه هلال در آن رؤيت شده است و شهرهاى هم افق با آن.

ثبوت ماه قمری تنها بستگی به حرکت ماه و خروج ماه از حالت محاق دارد، آن هم در درجه ای که قابل رؤیت باشد و از طرفی این امر ،یک امر آسمانی بوده و ارتباطی با حرکت و موقعیت وضعی زمین ندارد بر خلاف اوقات طلوع و غروب خورشیدکه بستگی به حرکت زمین به دور خورشید دارد در نتیجه با اولین رؤیت در هر بلدی که باشد اول ماه برای تمامی بلاد ثابت می باشد و صحیح نیست مقایسه طلوع و غروب ماه با طلوع و غروب خورشیدکه به حسب آفاقِ متفاوت ،مختلف می شود.

بررسی اشکالات مطرح شده به مرحوم استاد خوئی ره:

1- از اول عمر دنیا برنامه اعراب بر این بوده که شب را مبدأ قرار داده و شب را مقدم بر روز می نمودند و بیست و چهار ساعت شبانه روزِ ایام را از شب محاسبه می نمودند و البته در شرع مقدس نیز اینچنین بوده است که مثلاً به اعتبار روز عرفه و روز جمعه که اصل در فضیلت بوده شب آن ها را نیز فضیلت می دادند شاهد بر این مطلب آیه شریفه و روایت ذیل است:

عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الدِّهْقَانِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام إِنَّ الْمُغِيرِيَّةَ يَزْعُمُونَ أَنَّ هَذَا الْيَوْمَ لِهَذِهِ اللَّيْلَةِ الْمُسْتَقْبِلَةِ فَقَالَ كَذَبُوا هَذَا الْيَوْمُ لِلَّيْلَةِ الْمَاضِيَةِ إِنَّ أَهْلَ بَطْنِ نَخْلَةَ حَيْثُ رَأَوُا الْهِلَالَ قَالُوا قَدْ دَخَلَ الشَّهْرُ الْحَرَامُ .[1]

ولی در آیه مبارکه می فرماید :

«قال الله تعالی: لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلاَ اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ».[2]

یعنی شب بر روز سبقت نمی گیرد و مقدم نیست که نتیجه اش این است که روز ملاک بوده ومقدم می باشد.

جواب توسط استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته: البته چون زمین در حال حرکت است تقدم و تأخری در بین نمی باشد و واو در آیه شریفه صِرف عاطفه است و مسأله تقدم و تاخر در کار نمی باشد ولی از نظر اعتبارات شرعی شب قبل را ملحق به روز بعد قرار داده اند.

(ادامه اشکال): در نتیجه هر شبی ،شبِ برای روز بعد است نه شبِ برای روز قبل، و حساب شبانه روز نیز از شب محاسبه شده، و باید در محاسبه رؤیت هلال نیز اینچنین باشد حال اشکال این است که : بنا بر مبنای مرحوم استاد خویی ره لازم می آید که در بعضی از شهرها روز مبدأ برای ساعات شبانه روزی باشد.

توضیح ذلک: اگر در اول غروب خورشید در نقطه ای از جهان ماه دیده شود لازمه قول شما این است که در بلادی که همان ساعت وهمان وقت روز باشد اول ماه ثابت و محسوب شده و مبدأ ماه در آنجا از روز شروع شده باشد و یا اگر هلال در روز ثابت شد روز را باید مبد قرار دهیم زیرا شب اول ماه که برای این شهر ثابت نشده و مبدأ آن ها از روز بوده در نتیجه شروع شبانه روز برای آن ها از روز بوده است و بعد از اتمام روز ،شب برای آن روز حاصل می شود گویا روز تابع شب برای آن ها خواهد بود و این امر با مطالب مذکور صحیح نمی باشد چنانکه با روایت عمر بن یزید نیز منطبق نمی باشد

2- اگرماه در اول غروب ، مثلا ساعت7 بعد از ظهر در مشهد رؤیت شد بنا برمبنای شما، اول ماه مبارک رمضان شروع شده و در سراسر دنیا ماه ثابت می شود حال شهرهایی که قبل از ما بودند و چند ساعت از شب آن ها گذشته است مثلا در ساعت رؤیت در مشهد که ساعت 7 بوده برای آن ها ساعت 9یا10 شب می باشد که بخشی از شب را گذرانده اند( مثلا یکی دو ساعت از غروبشان گذشته است) سؤال و اشکال این است که اول ماه برای آن ها از ساعت 9یا10 شب آغاز شد و این دو یا سه ساعتی که از شب آن ها گذشته لا محاله باید متعلق به شب قبل باشد و لازمۀ قول شما این است که دو ساعت از یک شب متعلق به روز قبل و مقداری از آن متعلق به روز بعد باشد به تعبیر دیگر دو ساعت از یک شب متعلق به ماه شعبان و بقیه آن متعلق به ماه مبارک رمضان بوده باشد و این امر موجب تبعّض در شب می شود(ولا یقول به اٌحد).

جواب استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته :

جواب نقضی: در دو شهری که افق آن ها متحد و از بلاد متقارب در عرض باشند مثل مشهد وسرخس ،لا شک در این که اختلافِ زمانی در غروبِ خورشید را دارند حال اگر در یک بلد ماه رؤیت شود به نظر شما برای بلد دیگر که افقش قریب به یک ساعت قبل باشد نیز اول ماه ثابت می شود و لا اشکال فیه و لازمه این مطلب تبعّض در ساعات یک شب این بلد می باشد زیرا مثلا اگر در مشهد ساعت 7 شب زمان غروب است و ماه رؤیت شد در نتیجه برای سرخس هم که علی الفرض قریب به افق مشهد است ومثلا 25 دقیقه یا حتیّ10 دقیقه از غروبشان گذشته است ماه ثابت شود لا محاله باید این 25 یا10دقیقه ای که ازغروبشان گذشته متعلق به شب ماه قبل باشد و لازمه قول شما نیز این است که چند دقیقه و یا چند ساعت از یک شب متعلق به روز قبل و مقداری متعلق به روز بعد باشد یعنی چند دقیقه از یک شب متعلق به ماه شعبان و بقیه آن متعلق به ماه مبارک رمضان بوده باشد و این موجب تبعّض در شب می شود حال (الکلام هو الکلام) اگر زمان غروب در یک بلدِ قریب به هم افقِ با بلد دیگر متفاوت است درشهرهای دور دست هم متفاوت است هر جوابی که از این اشکال دادید جواب ما از اشکال مطرح شده شما نیز می باشد، حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد.

جواب حلی: هرطوری که شما تنظیم کنید این مشکل وجود دارد ولی در حقیقت جای اشکال نیست، چه اشکالی دارد که در یک بلد شب اول ماه آن مثلا از7شب و دیگری از 8 شب محاسبه شود و درست است که عرب إبتداء محاسبه شبانه روز را از شب قرار می دادند ولی لازم نیست که اول ماه برای هر بلدی اول غروب باشد و این مطلب وحی منزلِ لا یتغّیر نمی باشد و چه اشکالی دارد برای کسی که اول ماهش از روز ثابت شده (مثلِ بنگلادش) اول شبانه روزش را از آن ساعت محاسبه نماییم واساساً چطور درحرکت زمین تنظیم کنیم که اول غروب برای همه یکسان باشد بنابراین می گوییم چه استحاله ای دارد بلکه این لازمه طبیعی می باشد.

حال سؤال این است که: کسانی که در روز، اول ماه برای آن ها ثابت شده وظیفه آن ها چیست ؟

جواب: از جهت حکمی که مسأله واضح است مثلاً اگر کسی اول روز متوجه شد که ماه رمضان داخل شده است و مفطری نیز انجام نداده واجب است روزه بگیرند و اگر بعد از ظهر متذکر شد وقت نیت نیست و روزه

نگیرند و البته بعداً قضاء آن را بجای آورد.

اشکال: و اما اشکال ما به شما این است که با اطلاقات روایات چه می کنید؟ که شامل بلاد دور نیز می شود و بر فرضی که بگوییم بلادی که إخبار به رؤیت ماه می نمودند ، معمولا با فاصله مثلا 50یا100کیلومتری از بلاد دیگر که ماه رؤیت نشده بوده اند و اگر این امر هیچ مانع از تمسک به اطلاق در روایات نمی شود در مازاد آن نیز همین طور خواهد بود.

بیان استاد محقّق خويى ره در منهاج الصالحين:

ماه هاى قمرى بر اساس وضعيت گردش ماه و قرار گرفتن آن در وضع خاصى نسبت به خورشيد آغاز مى‌شود. كرۀ ماه در پايان دورۀ گردش طبيعى خود، تحت الشعاع خورشيد قرار مى‌گيرد و به اصطلاح در محاق مى‌افتد. ماه در حالت محاق، در هيچ نقطه‌ى از زمين، امكان رؤيت ندارد و پس از خروج از حالت محاق و ممكن شدن رؤيت آن، ماه قمرى پايان مى‌يابد و ماه قمرى جديد آغاز مى‌شود. واضح است كه خروج ماه از اين وضعيت،آغاز ماه قمرى جديد براى همۀ نقاط كرۀ زمين است با همۀ اختلافى كه در افق دارند، نه براى بعضى از نقاط آن؛ هر چند هلال دربعضى ازنقاط رؤيت شود و در برخى ديگر رؤيت نشود. رؤيت نشدن ماه در برخى از نقاط، به واسطۀ مانع خارجى،مانند شعاع خورشيد ياارتفاعات زمين يا از اين قبيل موانع است ربطى به عدم خروج ماه از محاق ندارد؛ زيرا مسلّم است كه خروج ماه از محاق، تعدّد ندارد، بلكه يك خروج بيشتر نيست كه تحققّ يافته است و متعدّد دانستن آن به تعدّد نقاط مختلف زمين، معقول نيست و اين، بر خلاف طلوع خورشيد است كه به تعداد نقاط مختلف زمين، طلوعهاى متعدّد دارد و هر نقطه‌اى طلوع ويژۀ خود را داراست.

درپرتو اين بيان، آشكار مى‌شود كه قياس اين پديدۀ طبيعى با طلوع و غروب خورشيد، قياسى مع الفارق است. دليل اين سخن، آن است كه مقتضاى طبيعىِ كروى بودن زمين، آن است كه هر نقطه‌اى از آن، مشرق و مغرب [زمان طلوع و زمان غروب] خاص خود داشته باشد و ممكن نيست همه كرۀ زمين، يك مشرق و يك مغرب داشته باشد. بر خلاف پديدۀ طبيعى خروج ماه از منطقه تحت الشعاع خورشيد كه به واسطه عدم ارتباط آن با نقاط مختلف زمين، ممكن نيست به تعدّد نقاط زمين، متعدّد باشد.

نتيجه اين تحليل، آن است كه رؤيت هلال در هر نقطه‌اى اتفاق افتاده باشد، امارۀ قطعى بر خروج ماه از محاق و آغاز ماه قمرىِ جديد براى همه ساكنان زمين است، نه فقط براى شهرى كه هلال در آن رؤيت شده است و شهرهاى هم افق با آن.از اينجا معلوم مى‌شود كه گرايش مشهور به معتبر بودن وحدت افق، مبتنى بر اين پندار است كه رابطۀ خروج كرۀ ما از تحت الشعاع خورشيد با نقاط كرۀ زمين، همانند رابطه طلوع و غروب خورشيد با زمين است. اما همان گونه كه گفتيم، خروج ماه از تحت الشعاع خورشيد،ربطى به نقطه معينى از زمين نداردو وضع آن نسبت به وجود يا عدم كرۀ زمين،يكسان است

قال محقق الخوئی ره: و يدلنا على ذلك أمران: (الأول): أن الشهور القمرية إنما تبدأ على أساس وضع سير القمر و اتخاذه موضعا خاصا من الشمس في دورته الطبيعية، و في نهاية الدورة يدخل تحت شعاع الشمس، و في هذه الحالة (حالة المحاق) لا يمكن رؤيته في أية بقعة من بقاع الأرض، و بعد خروجه عن حالة المحاق و التمكن من رؤيته ينتهي شهر قمري، و يبدأ شهر قمري جديد.و من الواضح، أن خروج القمر من هذا الوضع هو بداية شهر قمري جديد لجميع بقاع الأرض على اختلاف مشارقها و مغاربها، لا لبقة دون أخرى، و إن كان القمر مرئيا في بعضها دون الآخر، و ذلك لمانع خارجي كشعاع الشمس، أو حيلولة بقاع الأرض أو ما شاكل ذلك، فإنه لا يرتبط بعدم خروجه من المحاق، ضرورة أنه ليس لخروجه منه أفراد عديدة بل هو فرد واحد متحقق في الكون لا يعقل تعدده بتعدد البقاع.

و هذا بخلاف طلوع الشمس فإنه يتعدد بتعدد البقاع المختلفة فيكون لكل بقعة طلوع خاص بها.و على ضوء هذا البيان فقد اتضح أن قياس هذه الظاهرة الكونية بمسألة طلوع الشمس و غروبها قياس مع الفارق، و ذلك لأن الأرض بمقتضى كرويتها يكون بطبيعة الحال لكل بقعة منها مشرق خاص و مغرب كذلك، فلا يمكن أن يكون للأرض كلها مشرق واحد و لا مغرب كذلك و هذا بخلاف هذه الظاهرة الكونية أي خروج القمر عن منطقة شعاع الشمس فإنه لعدم ارتباطه ببقاع الأرض و عدم صلته بها لا يمكن أن يتعدد بتعددها.

نتيجة ذلك: أن رؤية الهلال في بلد ما أمارة قطعية على خروج القمر عن الوضع المذكور الذي يتخذه من الشمس في نهاية دورته و أنه بداية لشهر قمري جديد لأهل الأرض جميعا لا لخصوص البلد الذي يرى فيه و ما يتفق معه في الأفق.و من هنا يظهر: أن ذهاب المشهور إلى اعتبار اتحاد البلدان في الأفق مبني على تخيل ان ارتباط خروج القمر عن تحت الشعاع ببقاع الأرض كارتباط طلوع الشمس و غروبها بها، إلا أنه لا صلة- كما عرفت- لخروج القمرعنه ببقعة معينة دون أخرى فإن حاله مع وجود الكرة الأرضية وعدمها سواء.(الثاني): النصوص الدالة على ذلك،[3]

 


[1] موسوعه الامام الخوئی ج22ص359. قال به المحقق الخوئی: هي ضعيفة السند بدهقان الذي اسمه عبد اللّه كما في الوسائل، أو عبيد اللّه كما في روضة الكافي و كيفما كان، فهو مجهول.
[3] منهاج الصالحین، الامام الخوئی ج1ص281.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo