< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر/ هل یشترط اتّحاد الافق فی ثبوت الهلال؟

بررسی مبنای محقق خوئی ره در مسأله

استاد خوئی ره برای مدعای خود استدلال به روایاتی نموده که مورد بررسی واقع می شود:

    1. صحیحه هشام: بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام أَنَّهُ قَالَ: فِيمَنْ صَامَ تِسْعَةً وَ عِشْرِينَ قَالَ إِنْ كَانَتْ لَهُ بَيِّنَةٌ عَادِلَةٌ عَلَى أَهْلِ مِصْرٍ أَنَّهُمْ صَامُوا ثَلَاثِينَ عَلَى رُؤْيَةٍ قَضَى يَوْماً.[1]

ترجمه: راوی از امام علیه السلام سؤال نمود در مورد کسی که بیست و نه روز از ماه مبارک رمضان را روزه گرفته است، حضرت فرمودند: اگر او را گواهان عادل باشد كه گواهى دهند بر اهل بلدى كه آنان سى روزتمام را بر اساس رؤیت هلال روزه داشته‌اند او نیز باید روزه یک روز دیگر را قضا كند.

مفاد روایت : کلمه اهلِ مصر از دو حال خارج نیست:

اگر مراد کشور مصر باشد که در غرب عربستان واقع شده است امام علیه السلام می فرماید: اهل شهر مصر اگر شهادت دادند که یک روز قبل از مکه یا مدینه و یا عراق ماه را رؤیت نموده اند اهل مکه یا مدینه یا عراق نیز باید قضاء نموده و روزه بگیرند در نتیجه اگر در بلاد غربی (مثل مصر نسبت به عربستان و عراق که بلد غربی می باشد) ماه را رؤیت نمودند برای بلاد شرقی نیز ماه ثابت شده و باید روزی که به عنوان یوم الشک افطار نموده اند را قضاء نمایند حال اگرمراد شهر مصر باشد که برای اثبات مبنای مرحوم خوئی ره بسیارخوب است زیرا مخالفین قائلند اگر در بلاد غربی که افقشان با ما متفاوت است ماه رؤیت شود برای بلاد شرقی ماه ثابت نمی باشد.

و اما اگر مراد از مصر مطلق شهرها باشد مولی در مقام بیان بوده و بطور مطلق فرموده با رؤیت هلال در شهر دیگر باید روزه را قضاء نمایند ظاهر دلیل و اطلاقش این است که در هر شهری که باشند اول ماه برای آن ها با إخبار بلد دیگر ثابت است خواه بلدی که ماه در آن رؤیت شده در شمال یا در جنوب و یا درشرق و یا حتیّ در غرب آن بلد باشد ،خواه بلد نزدیک باشد خواه بلد دور، خواه متفق الافق باشد خواه افقشان مختلف باشد در تمام این فروض برای مردم آن بلد نیز ماه ثابت بوده و واجب است نمازشان را قضاء نمایند، در نتیجه معنی روایت این می شود که رؤیت در یک بلد موجب إثبات در بلاد دیگر نیز می شود و امام علیه السلام تفصیلی هم ندادند و سؤال هم ننمودند به این که آیا عرض جغرافیایی آن بلدِ رؤیت با بلد دیگر یکی بوده است یانه ؟ و آیا آن بلد رؤیت نزدیک بلد دیگر بوده است یا نه؟ و بلکه بطور مطلق فرمودند اگر آن ها بر اساس رؤیت روزه گرفته اند بر شما نیز قضاء روزه واجب است.

2-صحیحه ابی بصیر:حَمَّادٍ عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُقْضَى مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ لَا تَقْضِهِ إِلَّا أَنْ يُثْبِتَ شَاهِدَانِ عَدْلَانِ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ الصَّلَاةِ مَتَى كَانَ رَأْسُ الشَّهْرِ وَ قَالَ عَلَيْهِ السّلام لَا تَصُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ الَّذِي يُقْضَى إِلَّا أَنْ يَقْضِيَ أَهْلُ الْأَمْصَارِ فَإِنْ فَعَلُوا فَصُمْهُ. [2]

ترجمه: ابوبصير دربارۀ روزى از ماه رمضان كه بايد قضا شود، از امام صادق (علیه السلام ) سؤال نمود. امام علیه السلام فرمودند: قضا مكن، مگر آن كه دو شاهد عادل از همۀ اهل نماز شهادت دهند كه كدام روز، آغاز ماه بوده است. سپس در ادامه فرمودند : روزى را كه قضا شده، روزه مگير، مگر آن كه اهالى بلاد قضاى آن روز را به جاآورندکه اگر چنين كردند، تو نيز روزه بگير.

مفاد روایت:

دلالت و اطلاق روایت هم در جمله اول (إِلَّا أَنْ يُثْبِتَ شَاهِدَانِ عَدْلَانِ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ الصَّلَاةِ ) وهم در جمله دوم (إِلَّا أَنْ يَقْضِيَ أَهْلُ الْأَمْصَارِ)واضح است که فرمود اگر دو شاهد عادل از جمیع بلادی که اهل نماز هستند (اعم از بلاد قریبه و بعیده خواه هم افق باشند خواه در افق با شما اختلاف دارند...)شهادت دادند به این که آغاز ماه در چه زمان بوده شما نیز باید قضاء نمایید .

3-صحیحه اسحاق بن عمار: وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام عَنْ هِلَالِ رَمَضَانَ يُغَمُّ عَلَيْنَا فِي تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ عَلَيْهِ السّلام لَا تَصُمْهُ إِلَّا أَنْ تَرَاهُ فَإِنْ شَهِدَ أَهْلُ بَلَدٍ آخَرَ أَنَّهُمْ رَأَوْهُ فَاقْضِهِ وَ إِذَا رَأَيْتَهُ مِنْ وَسَطِ النَّهَارِ فَأَتِمَّ صَوْمَهُ إِلَى اللَّيْلِ.[3]

ترجمه: اسحاق بن عمار می گوید از امام صادق (علیه السلام) درمورد هلال ماه رمضان كه در بيست و نهم ماه

شعبان از ما پوشيده است، سؤال نمودم.حضرت فرمودند: روزه مگير مگر آن كه هلال را ببينى. پس اگر يكى از اهالى بلدى ديگر شهادت داد( یعنی شایع شد رؤیت هلال در بلاد دیگر) كه آن ها ماه را ديده‌اند روزه اى را كه نگرفته اى قضا كن.

مفاد روایت:

امام علیه السلام در فرض مسأله (شهادت به رؤیت در بلاد دیگر) فرمودند: روزه را قضاء کن که مقتضای اطلاق کلام این است که: خواه بلدی که ماه در آن دیده شده در شمال یا در جنوب و یا درشرق و یا غرب آن بلد باشد خواه بلد نزدیک باشد خواه دور، خواه متفق الافق باشند خواه افقشان مختلف باشند در تمام این فروض برای مردم آن بلد نیز با شهادت بر رؤیت هلال در بلاد دیگر ،ماه ثابت بوده و وجوب قضاء دارد.

4- موثقه عبد الرحمن: وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام عَنْ هِلَالِ رَمَضَانَ يُغَمُّ عَلَيْنَا فِي تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَا تَصُمْ إِلَّا أَنْ تَرَاهُ فَإِنْ شَهِدَ أَهْلُ بَلَدٍ آخَرَ فَاقْضِهِ.[4]

5- عَنْ سَمَاعَةَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْيَوْمِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ يُخْتَلَفُ فِيهِ- قَالَ إِذَا اجْتَمَعَ أَهْلُ مِصْرٍ عَلَى صِيَامِهِ لِلرُّؤْيَةِ فَاقْضِهِ إِذَا كَانَ أَهْلُ الْمِصْرِ خَمْسَمِائَةِ إِنْسَانٍ.[5]

اشکالات و تشکیک در اطلاق روایات:

دو روایت اسحاق بن عمار و عبد الرحمن ناظر به این جهت است که اگر ماه بواسطه غمام (ابرهای زود گذر) رؤیت نشد یعنی مانع از رؤیت توسط ابر بود و منشا شک ،وجود ابر بودکه نتوانستید ماه را ببینید در این مورد بواسطه شهادت بلاد دیگر قضاء کنید (که اگر این ابرها نمی بود امکان رؤیت ماه می بود) در نتیجه روایت مذکور فقط از این جهت در مقام بیان می باشد و اطلاق نیز دارد و در مقام بیان قرب و بُعد بلاد نمی باشد بطوری که در بلاد دیگر (ولو این که دور باشند و هوا هم صاف باشد و منشا عدم رؤیت هم امور دیگری باشد) در تمام

این فروض با رؤیت بلاد دیگر برای آن ها نیز ماه ثابت باشد ولو این که از بلاد بعیده و یا در نیم کره دیگر باشند

از این جهت در مقام بیان نیست تا اثبات نظریه استاد خویی ره شود.

جواب استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته:

مقدّمه: در اصول بحث آن گذشت که اگر مولی از یک حیث در مقام بیان بود ولکن از یک حیث دیگر در مقام بیان نبود درآن جهت که در مقام بیان بوده است تمسک به اطلاق می کنیم و از آن جهت که در مقام بیان نبوده است تمسک به اطلاق صحیح نمی شود.

و اما اگرشک کردیم در این که آیا مولی در مقام بیان بوده است یا نه ؟ اصل این است که در مقام بیان بوده و صحیح است که تمسک به اطلاق نماییم ولی اگر از یم جهت در مقام بیان بوده واز جهت دیگر مشکوک باشد تمسک به اطلاق گفته اند، صحیح نیست .

حال مستشکل می گوید منشأ سؤال و جواب غیم (أبر) بوده است و نمی دانیم در این که بلد بعید و قریب نیز دخلِ در حکم به وجوب قضاء داشته است یا نه ؟ و یا حداقل شک داریم در این که آیا از حیث قرب و بعد بلد هم در مقام بیان بوده است یانه؟ در این صورت نمی توانیم به اطلاق تمسک نماییم.

جواب:

اولًا: اگر شک کردیم در این که امام علیه السلام از یک حیث در مقام بیان بوده است یا نه ؟ طبق قاعده می توانیم تمسک به اطلاق نماییم ، هذا اولاً و به فرض تشکیک در تمسک به اطلاق را نپذیریم می گوییم:

ثانیا: درفرض سؤال، اگر بلد خیلی نزدیک باشد راوی عاقل اصلاً سؤال نمی کند که در این بلد یا قریه که ماه به جهت ابر دیده نشده آیا در بلد و یا روستای نزدیک آن اگر ماه رؤیت شد برای ما نیز ماه ثابت می شود یا نه؟

حکم این مسأله در نزد عرف واضح بوده و جای سؤال ندارد، مثل این که کسی چشمش کم نور بوده و ماه را ندیده و دیگری پر نور بوده و ماه را رؤیت نموده است آیا عرفا منشا برای سؤال می شود که فردی که چشمش کم نور بوده سؤال کند: آیا روزه بگیرد یا نه؟

در نتیجه اطلاق در روایت ثابت است و کمال کم لطفی است که مورد روایت را خصوص مانعِ غیم و آن هم در بلاد نزدیک بدانیم مثل گلبهار و مشهد و ظاهرا بلدی مورد سؤال بوده که از بلاد بعیده بوده و در نزد عرف حکم واضح نبوده است و لذا منشا سؤال راوی شده است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo