< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر/ هل یشترط اتّحاد الافق فی ثبوت الهلال؟

بررسی مبنای مرحوم استاد خویی ره در این که اتحاد افق در رؤیت هلال معتبر نمی باشد:

با توجه به روایات متعدّد و مذکور در مسأله که مدار در اثبات ماه شرعی را رؤیت قرار داده است و از طرفی در هیچ یک از روایت (علی کثرته فی المسأله) حتیّ در یک روایت هم اشاره ای نشده به این که اگر آفاق مختلف باشند، رؤیت یک محل برای محل دیگر کفایت نمی کند و موجب اثبات ماه در بلد دیگر نمی شود و اتحاد افق را در اثبات ماه شرط ننموده است ،از همه این امور معلوم می شود که اتحاد افق در اثبات ماه بوسیله رؤیت شرط نمی باشد.

حکم طلوع و غروب خورشید در مکان های مختلف:

البته در مورد اختلاف طلوع و غروب خورشید که نسبت به مکان های مختلف متفاوت می باشد تذکر داده اند بر این که (علیک مشرقک و مغربک) یعنی معیار در اعمالی که متوقف بر طلوع و غروب خورشید است ،طلوع و غروب بلد رؤیت می باشد و فرموده اند که فرد باید طلوع و غروب خودش را لحاظ نماید ولی در مورد طلوع و غروب ماه در مورد اتفاق و اختلاف آفاق هیچ بیان و اشاره ای از امامان معصوم علیه السلام ولو در ضمن مسئله دیگر نرسیده است.

و این درحالی است که بلا شک أئمه علیهم السلام اطلاع و علم کافی در سیر حرکتی ماه و منازل ماه را داشته اند و اگر غروب و طلوع ماه نیز در مورد اثبات ماه برای هر بلدی بنفسه مطرح بود و اختلاف آفاق برای ثبوت هلال مختلف می بود در روایات متذکر آن می شدند در نتیجه با توجه به سکوت أئمه علیهم السلام و عدم تعرض درآن و عام البلوی بودن مسأله معلوم می شود که تعدد افاق در اثبات هلال ماه شرط نمی باشد.

اشکال: این سکوت امام علیه السلام در مورد این که ماه ثابت نمی شود در صورت اختلاف آفاق ،دلالت داردکه معیار رؤیت بوده و به شک نباید اعتنا کنید و این بدان معنی است که رؤیت در یک بلد برای همه بلاد کافی نیست و هر بلدی افق خودش ورؤیت خودش برای او معتبر است و این سکوت از تذکر در این مطلب نه تنها مبنای شما را ثابت نمی کند بلکه عکس مبنای شما را افاده می دهد.

و اما اشکال مهم و اساسی که بر مرحوم استاد خویی ره وارد نموده اند:

اگر بنا شد هنگامی که ماه از تحت الشعاع خارج شد و به مجرد رؤیت هلال در یک بلد هلال ماه برای همه بلاد ثابت باشد لازمه اش این است که در نیم کره دیگر نیز که روز هم می باشد ماه ثابت شده است وحال آن که به حسب عادات عرب و مستفاد از روایات مبدأ در شبانه روز شب می باشد و شب ملحق به روز بعد است بر این اساس لازمه اتحاد افق و اثبات ماه برای تمام کره زمین این است که در آن نیم کرۀ دیگرِ زمین که روز می باشد عیدثابت بوده و مقدم برشب عید شده باشد و شب عید برای آن ها شب بعد باشد (زیرا فرض این است که ماه برای آنها در روز ثابت شده نه در شب قبل) و حال آن که مبدأ برای شبانه روز شب بوده می باشد، ثانیا مستلزم این است که قائل به تبعّض در یک شب واحد شویم و این مخالف با سیره متشّرعه است.

توضیح ذلک:

اگر فرض کنیم ماه برای یک شهری در اول غروب رؤیت شد و بعضی از شهرها که افقشان متفاوت از این شهر است دو یا سه ساعت از غروبشان گذشته باشد و از آن موقع شب آن ها آغاز شده است حال این دو یا سه ساعتی که از شب آن ها گذشته لا محاله باید متعلق به شب قبل باشد و لازمۀ قول شما این است که دو ساعت ازیک شب متعلق به روز قبل و مقداری از آن متعلق به روز بعد باشد به تعبیر دیگر دو ساعت از یک شب متعلق به ماه شعبان و بقیه آن متعلق به ماه مبارک رمضان بوده باشد و این امر موجب تبعّض در شب می شود.

جواب استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته: ما از اشکال مذکور دو جواب می دهیم:

جواب نقضی:

در دو شهری که افق آن ها با هم متحد و از بلاد متقارب می باشند لا شک در این که اختلافِ زمانی در غروبِ خورشید را دارند حال اگر در یک بلد ماه رؤیت شود به نظر شما برای بلد دیگر که افقش یکی می باشد نیز ماه ثابت می شود و لازمه این مطلب نیز تبعّض در ساعات یک شبانه روز می باشد حال هر جوابی که از این اشکال دادید جواب ما از اشکال مطرح شده توسطِ شما می باشد، حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد.

جواب حلی :

هر طوری که شما تنظیم کنید این مشکل وجود دارد و البته جای اشکالی ندارد و چه اشکالی دارد که در یک بلد شب مثلا از هفت شب و دیگری از هشت شب محاسبه شود و درست است که عرب إبتداء محاسبه در شبانه روز را از شب قرار می دادند ولی لازم نیست که اول ماه برای هر بلدی اول غروب باشد و این مطلب وحی منزلِ لا یتغّیر نمی باشد و چه اشکالی دارد برای کسی که اول ماهش از روز ثابت شده (مثلِ بنگلادش) اول شبانه روزش را از آن ساعت محاسبه نماییم و این که شروع شبانه روز را از غروب حساب می کردند یک امر قراردادی بوده و واقعیت امر تکوینی را که حرکت ماه و شروع ماه قمری باشد را به هم نمی زند و چطور در حرکت زمین تنظیم کنیم که اول غروب برای همه یکسان باشد می گوییم چه استحاله ای دارد و این لازمه طبیعی می باشد.

مسأله بعدی: رؤيت با چشم مسلّح‌ یا با چشم طبيعى؟

در مسئله تحقّق هلال ،بحث دیگری مطرح است و آن اين كه آيا ميزان تحقّق ماه قمرى، آن است كه كرۀ ماه در مسير گردش خود، به درجه‌اى از ظهور و بروز برسد كه و لو با چشم مسلح‌ به شكل هلال، قابل رؤيت باشد؛ يا ميزان، آن است كه هلال با چشم طبيعى قابل رؤيت باشد و امكان رويت آن به كمك دستگاههاى جديد و با چشم مسلّح، كافى نيست؟ آیا رؤیت ماه با تلسکوپ و وسائل دیگر (با چشم مسلح) کافی در ثبوت ماه است یانه ؟عده ای گفته اند که در رؤیت با تلسکوپ نیز حقیقتاً رؤیت صادق است و مثل این است که کسی با عینک ماه را رؤیت کند.

جواب استاد آیة الله اشرفی دامت برکاته:

همچنان که می گویند شریعت بر مبنای مبانی عرفی تنظیم شده است مثلاً شستن عرفی در وضو ملاک است در ما نحن فیه نیز مسأله عرفی بوده که همان رؤیت با چشم غیر مسلح باشد و در زمان ائمه علیهم السلام نیز همین رؤیت عرفی مطرح بوده و روایات در محل بحث هم ناظر به همین رؤیت عرفی ( چشم غیر مسلح ) بوده است.

ظاهر روایات این است که شرط تحقّق ماه، رؤيت هلال با چشم طبيعى است، و آنچه در تحقّق ماه قمرى اعتبار دارد، فقط رؤيت است، (يا شهادت حسّى دو شاهد كه آن را با چشم عادى ديده باشند) نه اين كه از روى قواعد نجومى، به وجود آن پى برده يا از بلند بودن هلال در شب بعد، كشف كنند كه در شب قبل نيز وجود داشته است، از اينجا معلوم مى‌شود كه رؤيت با چشم مسلّح و به استناد دستگاه ها و دوربين هاى جديد، مانند تلسكوپ، بى آن كه با چشم عادى قابل رؤيت باشد، اعتبار ندارد

درنتیجه صِرف علم به حركت ماه از نقطۀ تقارن با خورشيد و خروج آن از محاق، مادام كه به شكل هلال قابل رویت نباشد، براى تحقّق ماه قمرى كافى نيست؛ هرچند اين حركت ماه با محاسبه و به كمك دستگاههاى پيشرفته، ثابت شده باشد.براى اين كه ميزان حلول ماه قمرى، تحقّق هلال است و كرۀ ماه، هرگاه در گردش خود به اين حالت برسد، هلال ناميده مى‌شود. ماههاى قمرى با رؤيت هلال هايشان براى مردم محقّق مى‌شود، نه به صرف حركت كرۀ ماه و گردش جديد آن، طبق موازين علمى.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo