< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمه سبِّ المؤمن/ ما معنی السبّ/ ما الفرق بيّنه و بین الغیبه/ موارد الاستثناء من السبّ

بحث در مورد سبّ و فحش دادن به مؤمن است که بالأدلّه الاربعه حرام است به جهت این که سب ایذاء مؤمن مسبوب «شنونده سب» است و یکی از مصادیق واضح ظلم است و در أصل حرمت سبّ المؤمن فی الجمله در نظر شیعه و سنّی بحثی نیست و عجیب است که غزالی متعصبّ در احیاء العلوم لعن و سبّ شیعه را جائز دانسته همچنون لعن یهود و مجوس و خوارج ولی لعن یزید را جائز ندانسته است همان خبیثی که فرزند پیامبر اکرم  را به شهادت رساند و خاندان او را به اسارت برد و جسارات بسیاری به خاندان نبوت نموده تا جایی که در مجلس شراب آنان را وارد نمود و به سر مبارک حضرت جسارت نمود و این مردک لعن نمودن او جائز نیست انحراف تا چه مقدار خدا را شاکریم که ولایت و محبت خاندان عصمت و طهارت را به ما عنایت فرمود «الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا اللّه».

روایات در مورد حرمت سب مؤمن واضح است ولیکن در صحیحه عبد الرَّحمن بن الحجَّاج عبارتی ذکر شده که مرحوم شیخ ره در این روایت به تکاپو افتاده است در این روایت به حسب ظاهر عبارت و مرجع ضمائر چنین إستفاده می شود: کسی که ابتداء به فحش نموده گناهش بیشتر است از کسی که در مقابلِ بادی به فحش مجبور به فحش شده است و گناه بادی و طرف مقابل که به او ناسزا گفته بر عهده طرف مقابلش است مادامی که عذر خواهی نکند و این در حالی است که عبارت باید به عکس باشد یعنی گناه شنونده ناسزا در صورتی که او نیز فحش دهد باید به عهده کسی باشد که ابتداء به فحش نموده است زیرا بادی به فحش سبب شده برای دشنام دادن طرف مقابل و نباید گناه کسی که ابتداء به فحش نموده است به گردن طرف مقابل بیافتد و لذا مرحوم شیخ ره فرموده در مرجع ضمیر اغتشاش است و ممکن است راوی در نقل حدیث خطا نموده باشد.

بیان مرحوم ایروانی ره: ایشان جمله «وزره علی صاحبه» در روایتی که مرحوم شیخ ره نقل نموده را به صورت دیگری معنی نموده و فرموده کلمه علی در عبارت روایت علای حرفی نیست بلکه علای فعلی است به معنای برتری و در این صورت معنی این طور می شود: کسی که ابتداء به فحش نموده گناهش بیشتر است از کسی که در مقابل فحش بادی، مجبور به فحش دادن شده است.

بیان أستاد أشرفی

در مراجعه ای که داشتیم روایت این طور ذکر شده است: وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَعْتَذِرْ إِلَى الْمَظْلُومِ.[1] یعنی وزر بادی و شروع کننده به فحش و وزر طرف مقابل هر دو بر گردن فرد بادی است زیرا او سبب شده که دیگری فحش دهد و إحتمالاً نسخه

مرحوم شیخ ره اشتباه بوده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع فِي رَجُلَيْنِ يَتَسَابَّانِ قَالَ الْبَادِئُ مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَعْتَذِرْ إِلَى الْمَظْلُومِ.[2]

ذیل روایت مذکور به دو صورت در دو نسخه نقل شده است:مَا لَمْ يَعْتَذِرْ إِلَى الْمَظْلُومِ. مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ.که به هر دو صورت مطلب صحیح است:

الف: ما لم یعتذر الی المظلوم به این معنی که بادی بالفحش مادامی که عذر خواهی نکند دو گناه بر عهده او است که یکی بالمباشره و دیگری بالتسبیب که با عذر خواهی گناه وی مرتفع می شود.

ب: ما لم یتعدی المظلوم : به این معنی که وزر و وبال و گناه طرف مقابل نیز بر گردن بادی است زیرا او ابتداء کننده و شروع کننده بوده به شرطی که طرف مقابل زیاده روی در فحش دادن ننماید و از بادی بیشتر فحش نداده باشد که اگر زیاده روی نماید هر دو گناه بر گردن چنین شخصی نسبت به مقدار زائد بادی بالفحش خواهد شد.

ما معنی السبّ: سبّ و شتم در فارسی به یک معنی است یعنی فحش دادن و سب یعنی نسبت دادن چیزی به فرد که دلالت بر منقصت فرد کند به قصد ذلت و اهانت فرد مثل این که بگوید: رذل ، پست، نادان ... ولکن بعضی از سب ها علاوه بر حرمت تکلیفی موجب تعذیر یا حد شرعی نیز می شود مثل نسبت دادن لواط و زنا به دیگری و اما در صدق سبّ مواجهه مسبوب شرط نیست یعنی در صدق فحش لازم نیست طرف مقابل موجود بوده و حضور داشته باشد.ما فرق بین الغیبة و السبّ:برخی گفته اند نسبت غیبت با سب و فحش عام و خاص مِن وجه است چرا که در غیبت حضور فرد شرط نیست و بلکه شرط است که فرد حاضر نباشد تا این که غیبت إطلاق شود ولی سبّ أعمّ است از این که فرد حاضر باشد یا نباشد، و از طرفی در سب قصد اهانت و تنقیص شرط است ولی در غیبت ولو این که غیبت کننده قصد اهانت نداشته باشد اگر حرفی بزند که اگر جلوی فرد بزند ناراحت می شود غیبت محسوب می شود حال اگر کسی در غیاب کسی او را تنقیص کند و فحش دهد هم غیبت کرده و هم سب نموده است.

مرحوم ایروانی ره قائل است که نسبت بین این دو تباین است چرا که غیبت به صورت إخبار ولی فحش به صورت انشاء محقّق می شود.

اشکال مرحوم أستاد خویی ره: غیبت به صورت انشاء نیز ممکن است واقع شود همچنان که سب ممکن است به صورت جمله خبریه واقع شود در نتیجه از این جهت نمی توان نسبت بین این دو را تباین قرار داد.

موارد استثناء از حرمت سب:

الف: المتجاهر بالاثم: مرحوم شیخ ره از موارد استثناءِ سب، متجاهر بالاثم را ذکر نموده است چنان که در مورد غیبت گفته اند کسی که متجاهر به اثم است و مثلاً علناً ریش تراشی می کند در خصوص همان موردی که متجاهر به فسق است غیبت وی جائز است همچنین سب متجاهر بالاثم نیز در خصوص همان عملی که علناً انجام می دهد جائز است چه آن که متجاهر به اثم احترام و حرمتی ندارد و سب و غیبت وی جائز است.

ب: مُبدِع: یعنی کسی که بدعت گذار هست حال این فرد اگر کافر باشد که به جهت کفر حرمتی نداشته و سب و غیبت وی جائز است و اما اگر مسلمان باشد جواز سب در مورد او مستفاد از روایات است و نه تنها جائز است بلکه مستحسن است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلِ فِيهِمْ وَ الْوَقِيعَةِ وَ بَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإسلام وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُونَ مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّهُ لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ وَ يَرْفَعْ لَكُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِي الْآخِرَةِ. [3]

ترجمه: پیامبر اکرم  فرمودند: هنگامی که با اهل ریب و بدعت روبرو شدید از آنان اظهار برائت نموده و آنان را سب نمایید وآن قدر بر علیه آن ها صحبت کنید و عمل آنان را زشت شمارید و بهتان زنید تا این که در فساد إسلام طمع نورزند و مردم را از آنان برحذر دارید تا این بدعت های آنان را فرا نگیرند که اگر چنین کنید به سبب آن خداوند برای شما حسنات نوشته و موجب ترفیع درجات برای شما در آخرت خواهد شد.

أحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِبْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ الْعَمِّيِّ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِی فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ.[4]

ترجمه: پیامبر اکرم  فرمودند: چون بدعتها در امت من ظاهر شود پس بايد عالم علم خود را ظاهر گرداند يعنى و اگر چنین نکند لعنت خداوند بر او باد.

بیان أستاد أشرفی : فرد بدعت گذار و کسی که افتراء به خداوند متعال و پیامبر او می زند باید تضعیف شود در غیر این صورت مبادی دین متزلزل می شود و متاسفانه گاهی بعضی از أهل علم فتواهایی می دهند که أحدی نداده است و به این امر مباهات هم می کنند و این در حالی است که در این چهارده قرنی که از زمان نبی اکرم  می گذرد علمایی در حد اعلای از تقوی و بلکه در حد عصمت بوده اند و این أدلّه و روایات را دیده و فهمیده اند ولی فتوی نسبت به بعضی أمور نداده اند و حالا فتواهایی عجیب داده می شود و به دین خدا نسبت داده می شود که این أمور نیز داخل در بدعت است.

بعضی گفته اند بهتان در روایت به معنای مبهوت کردن بدعت گذار است نه بهتان و تهمت زدن به وی، ولکن ظاهر از روایت این است که مراد همان معنای ظاهری یعنی تهمت زدن است و جواز آن از جهت مصلحت اهمی بوده که در بین است. و اما فحش دادن أستاد نسبت به شاگرد و یا پدر نسبت به فرزند بعضی گفته اند جائز بوده و بلکه دلیل بر لطف و توجّه بیشتر نسبت به متعلم و یا فرزند است از این جهت که: اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ، فی حرمة هذا بحث سیاتی ان شاء الله.

قال الشیخ ره فی المکاسب: «المسألة التاسعة سبّ المؤمنين‌حرام في الجملة بالأدلّة الأربعة؛ لأنّه ظلم و إيذاء و إذلال.»إنّ المرجع في السبّ إلى العرف.و فسّره في جامع المقاصد بإسناد ما يقتضي نقصه إليه، مثل الوضيع و الناقص .و في كلام بعض آخر: أنّ السبّ و الشتم بمعنى واحد و في كلام ثالث: أنّ السبّ أن تصف الشخص بما هو إزراءٌ و نقص، فيدخل في النقص كلُّ ما يوجب الأذى، كالقذف و الحقير و الوضيع و الكلب و الكافر و المرتد، و التعبير بشي‌ء من بلاء اللّه تعالى‌كالأجذم و الأبرص. ثم الظاهر أنّه لا يعتبر في صدق السبّ مواجهة المسبوب. نعم، يعتبر فيه قصد الإهانة و النقص، فالنسبة بينه و بين الغيبة عموم من وجه و الظاهر تعدد العقاب في مادة الاجتماع؛ لأنّ مجرّد ذكر الشخص بما يكرهه لو سمعه و لو لا لقصد الإهانة غيبة محرمة، و الإهانة محرّم آخر.

ثم إنّه يستثني من «المؤمن» المظاهر بالفسق، لما سيجي‌ء في الغيبة: من أنّه لا حرمة له.و هل يعتبر في جواز سبّه كونه من باب النهي عن المنكر فيشترط بشروطه، أم لا؟ ظاهر النصوص و الفتاوى كما في الروضة الثاني، و الأحوط الاوّل.و يستثنى منه المبتدع أيضاً؛ لقوله  و سلم: «إذا رأيتم أهل البدع من بعدي فأظهروا البراءة منهم، و أكثروا من سبّهم و الوقيعة فيهم» و يمكن أن يستثني من ذلك ما إذا لم يتأثّر المسبوب عرفاً، بأن لا يوجب قول هذا القائل في حقّه مذلّة و لا نقصاً، كقول الوالد لولده‌أو السيّد لعبده عند مشاهدة ما يكرهه: «يا حمار»، و عند غيظه: «يا خبيث»، و نحو ذلك، سواء لم يتأثّر المقول فيه بذلك بأن لم يكرهه أصلا أم تأثّر به؛ بناءً على أنّ العبرة بحصول الذلّ و النقص فيه عرفاً.و يشكل الثاني بعموم أدلّة حرمة الإيذاء نعم، لو قال السيد ذلك في مقام التأديب جاز؛ لفحوى جواز الضرب.

و أمّا الوالد: فيمكن استفادة الجواز في حقه ممّا ورد من مثل قولهم عليهم السلام: «أنت و مالك لأبيك» ، فتأمّل.مضافاً إلى استمرار السيرة بذلك، إلّا أن يقال: إنّ استمرار السيرة إنّما هو مع عدم تأثّر السامع و تأذّيه بذلك.و من هنا يوهن التمسك بالسيرة في جواز سبّ المعلّم للمتعلّم؛ فإنّ السيرة إنّما نشأت في الأزمنة السابقة من عدم تألّم المتعلّم بشتم المعلّم لعدّ نفسه أدون من عبده، بل ربما كان يفتخر بالسب؛ لدلالته على كمال لطفه. و أمّا زماننا هذا الذي يتألّم المتعلّم فيه من المعلّم ممّا لم يتألّم به من شركائه في البحث من القول و الفعل، فحِلُّ إيذائه يحتاج إلى الدليل، و اللّه الهادي إلى سواء السبيل.[5]

 


[1] وسائل الشيعة / ج‌12 / 297 / 158 - باب تحريم سب المؤمن و عرضه و ماله و دمه ..... ص : 297.
[2] وسائل الشيعة / ج‌12 / 297 / 158 - باب تحريم سب المؤمن و عرضه و ماله و دمه ..... ص : 297.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo