< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تدليس الماشطة /حرمة تزيين الرجل بما يختص بالنساء و كذا العكس. ما هو الحکم فی وصل الشَّعر بالشَّعر؟

مقدّمه: وصل کردن موی دیگری به موی زن «وصل الشعر بالشعر» در روایات به چند صورت بیان شده است:

الف: در بعض روایات وصل الشعر مطلقا نهی شده است خواه موی انسان باشد خواه موی حیوان.

ب: در بعض روایات تفصیل داده شده به این که اگر وصل الشعر برای زینت در مقابل شوهر باشد جائز است و اگر برای غیر شوهر باشد جائز نیست.

ج: در بعض روایات وصل نمودن موی انسان نهی شده ولی وصل نمودن موی بز یا گوسفند به موی زن جائر شمرده شده است. در روایت عبد اللَّه بن حسن آمده است: «إِذَا كَانَ صُوفاً فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَعْراً فَلَا خَيْرَ»[1] یعنی وصل نمودن پشم حیوان به موی زن اشكال ندارد ولى اگر موی زن دیگر باشد، خيرى در آن نيست!»‌که این جمله ظهور در کراهت دارد و می تواند وجه جمع بین روایات مانعه و مجوزّه باشد.

د: در بعض دیگر از روایات مطلق زینت نمودن خصوصاً زینت زن در مقابل زوج خود جائز و بلکه مستحسن شمرده شده است که إطلاق آن شامل وصل الشعر بالشعر نیز می شود.

ذکر بعض روایاتی که ترغیب به مطلق زینت و یا زینت زن برای شوهر شده است:

1-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي شُعَيْبٍ الْمَحَامِلِيِّ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ. [2]

2-وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ  إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ يُحِبُّ أَنْ يَرَى أَثَرَ نِعَمِهِ عَلَى عَبْدِهِ.[3]

3-عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ أَحَبَّ أَنْ يَرَاهَا عَلَيْهِ لِأَنَّهُ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ.[4]

4-عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قَالَ أَبِي مَا تَقُولُ فِي اللِّبَاسِ الْحَسَنِ فَقُلْتُ بَلَغَنِي أَنَّ الْحَسَنَ ع كَانَ يَلْبَسُ وَ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع كَانَ يَأْخُذُ الثَّوْبَ الْجَدِيدَ فَيَأْمُرُ بِهِ فَيُغْمَسُ فِي الْمَاءِ فَقَالَ لِي الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَلْبَسُ الْجُبَّةَ الْخَزَّ بِخَمْسِمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ الْمِطْرَفَ الْخَزَّ بِخَمْسِينَ دِينَاراً فَيَشْتُوفِيهِ فَإِذَا خَرَجَ الشِّتَاءُ بَاعَهُ فَتَصَدَّقَ بِثَمَنِهِ وَتَلَا هَذِهِ الْآيَةَ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّٰهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبٰادِهِ وَ الطَّيِّبٰاتِ مِنَ الرِّزْقِ.[5]

5-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  لِعُبَيْدِ بْنِ زِيَادٍ إِظْهَارُ النِّعْمَةِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ صِيَانَتِهَا فَإِيَّاكَ أَنْ تُرَيَنَّ إِلَّا فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِكَ قَالَ فَمَا رُئِيَ عُبَيْدٌ إِلَّا فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِهِ حَتَّى مَاتَ.. [6]

6-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ

أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ  لِيَتَزَيَّنْ أَحَدُكُمْ لِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ كَمَا يَتَزَيَّنُ لِلْغَرِيبِ الَّذِي يُحِبُّ أَنْ يَرَاهُ فِي أَحْسَنِ الْهَيْئَةِ.[7]

7-الْحَسَنُ بْنُ الْفَضْلِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ كَانَ يَنْظُرُ فِي الْمِرْآةِ وَ يُرَجِّلُ جُمَّتَهُ وَ يَمْتَشِطُ وَ رُبَّمَا نَظَرَ فِي الْمَاءِ وَ سَوَّى جُمَّتَهُ فِيهِ وَ لَقَدْ كَانَ يَتَجَمَّلُ لِأَصْحَابِهِ فَضْلًا عَلَى تَجَمُّلِهِ لِأَهْلِهِ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذَا خَرَجَ إِلَى إِخْوَانِهِ أَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُمْ وَ يَتَجَمَّلَ.[8]

بیان أستاد أشرفی : به نظر ما از مجموع روایات وصل الشعر بالشعر با توجّه به روایاتی که ترغیب و تشویق در زینت شده خصوصاً روایاتی که ترغیب به زینت زوجین برای یکدیگر شده است، إستفاده می شود: که هر گونه زینت زن برای شوهرش جائز است چنان که مفاد بعض روایات جواز وصل الشعر بالشعر به جهت زینت در مقابل همسر است «خواه موی انسان باشد خواه موی حیوان» حتّی ممکن است بگوییم أمور پنج گانه ای که نهی شده است: 1- مسح الوجه بالخرقه. 2- نتف الشعر من الوجه.3- وشم: خالکوبی. 4-وشر: دندان را تیز نمودن و فأصله انداختن 5- وصل الشعر بالشعر، این موارد پنج گانه در مورد زوجه استثناء شده و جائز است و اما این که أستاد خویی ره فرموده اند اگر چیزی نهی شد فرقی بین زوجه و غیر زوجه ندارد ما این کلام را نمی پذیریم و ممکن است با توجّه به روایاتی که ترغیب به زینت کردن زوجه برای همسر شده است این موارد در مورد زوجه استثناء شده و جائز شمرده شده باشد.

و اما اگر وصل الشعر برای زینت در مقابل محارمی غیر از شوهر باشد در این صورت اگر از موی حیوان باشد بلا اشکال است چون در بعض روایات جائز شمرده شده و این روایات می تواند مقید روایات ناهیه باشد. و اگر از موی انسان باشد در این صورت روایات وارده حمل بر کراهت می شود.

در هر صورت موی قطع شده اگر چنانچه متعلّق به خود زن باشد مثل این که زنی سابق موهای خود را قطع نموده و در شب زفاف برای زینت بیشتر خود و جلوه زیبا در نزد شوهر، آن را وصل می نماید در این صورت وصل شعر قطعاً جائز است و وجهی برای منع ندارد چه آن که با فرض محرمیت از زمان سابق، تدلیس در عمل زن نیست بلکه آرایش و زیبا سازی برای همسر است.

ولی وصل نمودن موی زن دیگری که به شوهر این زن نامحرم است، بنابر نظر برخی از بزرگان جائز نیست و مستند آن حرمت نظر نمودن به مو و زینت نامحرم است چرا که شوهر این زن، نامحرم است نسبت به زنی که موی قطع شده او به موی همسرش وصل شده است، و از طرفی نگاه به موی نامحرم هم حرام است، البتّه معلوم نیست نگاه به موی قطع شده از زن نامحرم حرام باشد بلکه علی القاعده جائز است و اگر بر فرض قبول نمودیم که نظر به موی زن نامحرم مطلقا حرام است ولو این که قطع شده باشد در این صورت دیگر فرقی نیست بین این که مویِ قطع شده متصّل به موی زن دیگر شده باشد یا در کنار خیابان و یا سطل آشغال ریخته شده باشد در هر دو صورت رؤیت آن حرام است و وجهی برای تفصیل نیست.

خلاصه الکلام: در صورتی که وصل کردن موی زن به زن دیگر به جهت تدلیس باشد در این صورت قطعاً حرام است و اما اگر تدلیس در کار نباشد و وصل نمودن صِرف تزیین باشد همچون کلاه گیسی که برخی از زنان بر سر می گذارند این مورد مثل تزیین خود به وسیله آرایش است و مثل این است که مرد به آرایشگاه رفته و موهای خود را مرتب کند در این مورد لو خلی وطبعه زینت زن برای محارم خود موجبی برای حرمت نخواهد داشت و قدرمتیقّن از روایات مانعه وصل نمودن موی زن به موی زن دیگر برای زینت در مقابل غیر زوجه است «و روایات مانعه شامل وصل موی حیوان به موی زن دیگر نیز نمی شود خواه برای زینت در مقابل شوهر باشد یا در مقابل محارمی غیر از شوهر» و روایات اگر چه اکثراً ضعیف السند هستند ولی چون روایات در این خصوص در حد استفاضه می باشند بنابراین با توجّه به تسامح در أدلّه سنن، با فرض سرایت به موارد کراهت و روایت عبد الله بن حسن که فرمود: «إِذَا كَانَ صُوفاً فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ كَانَ شَعْراً فَلَا خَيْرَ فِيهِ» حمل به کراهت می شوند.

دو نکته:

1-بعضی از زینت هایی که زن انجام می دهد گاهی در نزد همسرش منفور و ناپسند است مثل این که بدنش را خالکوبی می کند و یا ابرویش را به طور کلّی برداشته و در جای آن خالکوبی «به إصطلاح امروزی تاتو» می کند آیا این موارد إجازه و رضایت شوهر لازم است؟ بعید نیست چنین زینت هایی «همچون:مسح الوجه بالخرقه ، خالکوبی، بین دندان ها فأصله انداختن ،وصل الشعر بالشعر» در صورتی که بدون إجازه و رضایت همسر و یا با منع همسر باشد، محل اشکال باشد اگر چه هر کسی إختیار و تسلط بر خودش را دارد ولی در مورد زن اگر شوهرش نهی از زینت خاصی کند که موجب کراهت و تنفر او است اینچنین زینتی برای زن جائز نیست چرا که ضد غرض شارع «که امر فرموده است به زینت زن در مقابل شوهر تا این که شوهر او متوجّه زینت زنان نامحرم نشده و به انحراف کشیده نشود» زینتی نموده که موجب نفرت همسر خود می شود.

ولی اگر زینتی منفور همسر نباشد جائز است بلکه در بعضی موارد استحباب شرعی دارد و همچنین زینتی که برای غیر زوجه باشد در صورتی که نامحرم نباشد اگر در مقام تدلیس نباشد اینچنین زینتی علی القاعده حرمتی ندارد به جهت ولایتی که هر کس بر بدن خودش دارد و نهایتا اگر زینت از نوع وصل الشعر بالشعر باشد چنین زینتی برای غیر همسر مکروه است. به قرینه قول امام  که فرمود: «لاخیر فیه» که ظهور در کراهت است.

2-مرحوم شیخ ره می فرماید: تدلیس آن است که فرد عیبی را مخفی نموده و غیر واقع را به صورت واقع نشان دهد تا امر بر خواستگار یا خریدار مشتبه شده و موجب رغبت در زن و یا کنیز شود و چنین تدلیسی به مجرّد رغبت مشتری و خواستگار حاصل می شود اگر چه طرف مقابل بداند که این تزیین و زیبایی واقعی و دائمی نبوده بلکه موقت بوده و به وسیله آرایش حاصل شده است.

قال الشیخ الانصاری ره: ثم إن التدليس بما ذكرنا انما يحصل بمجرّد رغبة الخاطب أو المشتري و ان علما أن هذا البياض و الصفاء ليس واقعيا، بل حدث بواسطة هذه الأمور فلايقال: إنها ليست بتدليس، لعدم خفاء اثرها على الناظر، و حينئذ فينبغي ان يعد من التدليس لبس المرأة، أو الأمة الثياب الحمر أو الخضر الموجبة لظهور بياض البدن و صفائه و اللّه العالم. انما یحصل بمجرّد الرغبه ... لیس واقعیا بل یحصل من التدلیس لبس.

اشکال مرحوم أستاد خویی ره: اگر کسی قصد فروش خانه خود و یا وسیله دیگری را داشته باشد به طور متعارف مقداری خانه یا وسیله خود را تزیین و نقاشی نموده تا این که بتواند خانه خود را به إجاره یا فروش به دیگری منتقل نماید و گاهی فرد اجناس مغازه خود را تمیز و زیبا و مرتب می کند در تمام این موارد اگر طرف مقابل هم می داند که فلان چیز تزیین شده است و صورت واقعی آن نیست این موارد تدلیس شمرده نشده وحرام نیست و اگر اینطور باشد که این موارد نیز تدلیس شمرده شود: «لا یستقر حجر علی حجر» زیرا همه مردم چیزی را که می خواهند در معرض فروش بگذارند تمیز نموده و از حالتِ وِساخت و کثافت خارج کرده و تزیین می کنند تا رغبت مردم در خرید بیشتر شود، در نتیجه فرمایش مرحوم شیخ ره صحیح نیست که فرمودند :«اگر فرد لباسی بپوشد که موجب جلب توجّه بدن فرد شود اگر چه طرف مقابل می داند که این زینت واقعی و دائمی نیست در این صورت نیز تدلیس صادق است» چرا که زینت اگر در نظر مردم روشن و معلوم باشد، تدلیس شمرده نمی شود.و همچنین است در مورد زنی که خود را آرایش نموده است اگر آرایش او امری ظاهر و آشکار باشد که متعارف مردم انجام می دهند و طرف مقابل هم می داند که این زیبایی که به واسطه آرایش حاصل شده واقعی نبوده بلکه عرضی بوده است در این صورت تدلیس شمرده نمی شود مگر این که به راستی موجب تدلیس بر خریدار یا خواستگار گردد.

در نتیجه می توانیم بگوییم هر عملی که در آن غش و تدلیس باشد و موجب شود امر بر دیگران مشتبه شود و مثلاً موجب شود کالا را گران تر، بخرند تدلیس شمرده شده و حرام است در غیر این صورت زینت نمودن فی نفسه هیچ گونه حرمتی ندارد.

و هکذا در موردی که فرد دندان های خود را زینت داده و تمیز یا تیز می کند و یا بین آن ها فأصله می اندازد در این موارد نیز حرمتی ندارد و بلکه در روایات به نظافت دندان ها ترغیب و تشویق شده است تا جایی که پیامبر اکرم  فرمودند:«لَوْ لَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ مَعَ كُلِّ صَلَاةٍ»و نهایتا روایات مذکوره در مثل فأصله انداختن بین دندان ها حمل بر کراهت میشود.

جراحی پلاستیک: جراحی پلاستیک دو قسم است:

تارة: فرد عمل جراحی و زیبایی را در بدن خود انجام داده و بعد از آن به صورت دائم باقی می ماند یعنی برگشت به حالت قبل نمی کند مثل این که فرد بینی انحرافی خود را با عمل جراحی راست کند که در این مورد تدلیس معنی ندارد زیرا تا آخر عمر صورت این فرد به همین شکل باقی می ماند و گاه دیده شده که صورت فردِ سوخته را جراحی نموده و به صورت اوّل بر می گردانند که در امثال این موارد تدلیس صادق نیست چرا که تا آخر عمر باقی خواهد ماند گر چه عیب در سابق وجود داشته باشد زیرا مَثَلِ این أمور مَثَلِ معالجه مریض است که قطعاً منعی ندارد.

تارة: جراحی بدن یا صورت به طور موقت بوده و بعد از مدّتی به حالت قبل بر می گردد، این جراحی موقت که ایجاد زیبایی موقت نموده است اگر موجب اشتباه و فریب طرف مقابل شود، تدلیس بر آن صادق بوده و حرام است.

سؤال: درست است که در بعضی مواقع جراحی باقی می ماند و قابل برگشت به حالت اوّل نیست مثلاً بینی عمل شده، بعد از عمل تا آخر عمر به صورت صاف باقی می ماند ولی این عیب به إحتمال قوی به فرزندان او منتقل می شود به تعبیر دیگر ژِن کج بودنِ بینی در نسل آینده زن ممکن است باقی بماند اگر چه در خود زن قابل برگشت نیست و اگر شوهر می دانست که

این عیب به فرزندانِ متولّد از این زن منتقل می شود هرگز با این زن ازدواج نمی کرد، آیا در این مورد تدلیس صادق نیست؟

جواب: در صورتی که فرض کنیم این اثر قطعاً منتقل به فرزندان وی می شود بعید نیست تدلیس صادق باشد و اما در غیر این صورت اگر قطع به انتقال عیب مذکور در فرزندان وی نداشته باشیم که معمولاً هم انتقال این عیوب به فرزندان قطعی نیست در چنین موردی تدلیس عرفا صادق نیست و در هر صورت تشخیص آن با عرف عام است.

حرمة تزيين الرجل بما يختص بالنساء و كذا العكس.

مسأله بعدی در مورد تشبّه و تزیّن مرد است به آنچه که مختص به تزیّن زنان است و هکذا تزیّن زن به آنچه که مختص تزیّن مردان است یعنی زن لباس مختص به مرد را بپوشد و بالعکس که بعضی آن را حرام دانسته اند.

یکی از پژوهشگران قمی در این موضوع مقاله ای نوشته است که در این مقاله اوّلین کسانی که قائل به حرمت تلبّس به لباس جنس مخالف شده اند را ذکر نموده و سپس أقوال مختلف را مورد تحقیق و بررسی قرار داده است، طبق این نوشتار اوّلین کسی که این مسأله را مطرح نموده محقّق اوّل ره در شرایع بوده است آنچه از عبارت مرحوم محقّق ره در شرایع إستفاده می شود این است که یکی از محرّمات تزیین مرد است به آنچه که بر او حرام است عین عبارت صاحب شرایع ره این است:

«منه تزيين الرجل بما يحرم عليه»و بعد از این بزرگوار اوّلین کسی که این کلام را به تزیین لباس های مختص به جنس مخالف توضیح و شرح نموده مرحوم شهید ثانی ره در مسالک بوده است این بزرگوار کلام مرحوم محقّق اوّل ره را تفسیر نموده اوّلاً به تزیین مرد به زینت های حرام برای او مثل إستفاده از ابریشم و طلا و ثانیاً زینت های مختص به زن مثل پوشیدن دامن، سپس مرحوم شهید ره اضافه نموده تلبّس و تزیین زن به زینت های مختص به مرد ،که این کلام در عبارت مرحوم صاحب شرایع ره ذکر نشده است سپس به تبع مرحوم شهید ثانی ره دیگر بزرگان همچون صاحب جواهر ره و صاحب مستند و شیخ انصاری ره مسأله را با این عنوان «حرمة تزيين الرجل بما يختص بالنساء و كذا العكس»مطرح نموده اند.

و عدّه ای بر حرمت پوشیدن لباس مختص زن برای مرد و بالعکس إدّعای إجماع نموده اند که البتّه این إجماع ثابت نیست چرا که این مسأله از زمان صاحب شرایع ره و بعد از وی تا زمان مرحوم شهید ثانی ره مطرح نشده است بر این اساس مرحوم مقدس اردبیلی ره إدّعای إجماع را نپذیرفته است چه آن که در کُتُب قدماء مطرح نشده بود و مرحوم محقّق اوّل ره هم صریحاً از تلبّس به لباس های مختص به جنس مخالف نامی نبرده است و لذا متأخرین از محقّق اوّل ره هم در شرح بر شرایع نامی از لباس های مختص به هر یک از زن و مرد و پوشیدن آن ها نبرده اند بلکه عبارت مرحوم محقّق ره را به إستفاده مرد و زینت دادن او به آنچه برای زن جائز بوده و برای مرد حرام است مانند حریر خالص و طلا تفسیر نموده اند، در نتیجه چون از زمان شهید ثانی ره در مسالک مسأله تزیین مرد به لباس های زن و بالعکس نامی برده شده، إدّعای إجماع بر حرمت غریب است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo