< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمة تزيين الرجل بما يختص بالنساء و كذا العكس.

مقدّمه: بحث در مورد تشبّه و تزیّن مرد نسبت به زینت مختص به زنان است و هکذا تزیّن زن به آنچه که مختص تزیّن مردان است و اما تزیّن مرد مثل إستفاده از النگو و خلخال ولباس های زنانه و تزیّن زن مثل إستفاده از عمامه ،کمربند و لباس های مختص به مردان. قبلاً به عرض رسید آنچه از عبارت مرحوم محقّق ره در شرایع إستفاده می شود فقط این است که یکی از محرّمات تزیین نمودن مرد به آنچه که بر او حرام است عین عبارت صاحب شرایع ره این است:«منه تزيين الرجل بما يحرم عليه»یعنی تزین مرد به زینت هایی که برای او حرام است مثل زینت به انگشیر طلا، و از این عبارت إستفاده نمی شود که پوشیدن لباس زن برای مرد حرام است و در این معنی ظهور آشکاری ندارد و گفتیم این مسأله را قبل از صاحب شرایع ره از فقهاء متقدّمین کسی مطرح ننموده است و اوّلین کسی که حرمت لباس مختص به زنان را بر مرد از کلام صاحب شرایع ره برداشت نموده است شهید ثانی ره در مسالک بوده است عبارت مرحوم شهید ره در ذیل کلام محقّق ره این است: «ان المراد تزيينه بما يحرم عليه من زينة النساء»و حال آن که ظاهر کلام مرحوم محقّق ره حرمت تزین مرد است به آن چه که بر او حرام است مثل لبس ابریشم و طلا.

مرحوم شیخ ره موضوع را چنین مطرح نموده است: «حرمة تزيين الرجل بما يختص بالنساء و كذا العكس»تزیین مرد به آنچه مختص به تزین زنان است و همچنین تزیین زن به آنچه که مختص به تزیّن مردان است حرام است.

تنبیه: إستفاده مرد از آنچه که برای او حرام است در صورتی حرمت دارد که به صورت لبس و پوشیدن باشد نه مطلق تزیّن مثلاً آن چه که حرام است لبس ابریشم است نه زینت به ابریشم در نتیجه اگر کسی مقداری ابریشم بعنوان زینت، مثل نخِ ابریشمی در لباس همراه خود داشته باشد لبس صادق نبوده و بالتبع حرمتی هم ندارد و همچنین است همراه داشتن طلا در جیب مرد چرا که نسبت بین لبس و تزیین، عام و خاص من وجه است مثلاً اگر کسی شرت یا زیر پوشِ ابریشمی در زیر لباس خود بپوشد زینت محسوب نمی شود ولی لبس صادق است و بالتبع حرام است.و گاهی تزیین است ولی لبس نیست مثل إستفاده از نخ های ابریشمی در لباس که در این صورت چون لبس صادق نیست حرمتی را هم به همراه ندارد و گاهی هم لبس و هم زینت صادق است مثل این که کسی لباس ابریشمِ زینتی بپوشد تفصیل این مسأله در بحث لباس مصلی مطرح شده است.

آیا إستفاده از لباس های مختص به زنان برای مردان و بالعکس حرام است و آیا از روایات در مقام إستفاده حرمت می شود؟ بسیاری از فقهاء به استناد روایات قائل به حرمت شده اند.

بررسی روایات:

1-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  فِي حَدِيثٍ لَعَنَ اللَّهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلَ لَهُ وَ مَنْ تَوَلَّى غَيْرَ مَوَالِيهِ وَ مَنِ ادَّعَى نَسَباً لَا يُعْرَفُ وَ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ وَ مَنْ أَحْدَثَ حَدَثاً فِي الْإسلام أَوْ آوَى مُحْدِثاً وَ مَنْ قَتَلَ غَيْرَ قَاتِلِهِ أَوْ ضَرَبَ غَيْرَ ضَارِبِهِ.[1]

بررسی سند: مرحوم کلینی ره این روایت را به سه سند مختلف در کافی نقل نموده است در سلسله سند اوّل، محمدبن سالم است که تضعیف شده و در نقل دوّم محمد بن ابی القاسم نقل شده که او نیز مجهول است و در نقل سوّم علی بن ابراهیم عن ابیه عن احمد بن النضر آمده که این طریق «با فرض وثاقت احمدبن النصر» معتبر خواهد بود و در هر سه طریق حدیث منتهی به عمرو بن شمر می شود.

در مورد عمرو بن شمر مرحوم أستاد خویی ره به شهادت مرحوم نجاشی ره، قائل به عدم وثاقت وی شده است ولی برخی از بزرگان گفته اند: چون دو نفر از اجله أصحاب از او نقل حدیث کرده اند«1-سیف بن عمیره 2-احمد بن النضر الخزاز» این خود نشانه این است: عمرو بن شمر فرد معتبری بوده است که چنین بزرگانی از او نقل حدیث نموده اند لیکن این حرف چندان اساس معتبری ندارد.

2-وَبهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيٍّ  قَالَ: كُنْتُ مَعَ رَسُولُ اللَّهِ  جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ حَتَّى أَتَاهُ رَجُلٌ بِهِ تَأْنِيثٌ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فَرَدَّ  ثُمَّ أَكَبَّ رَسُولُ اللَّهِ  إِلَى الْأَرْضِ يَسْتَرْجِعُ ثُمَّ قَالَ مِثْلُ هَؤُلَاءِ فِي أُمَّتِي إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ مِثْلُ هَؤُلَاءِ فِي أُمَّةٍ إِلَّا عُذِّبَتْ قَبْلَ السَّاعَةِ.[2]

3- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ  أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا بِهِ تَأْنِيثٌ فِي مَسْجِدِ رَسُولُ اللَّهِ  فَقَالَ لَهُ اخْرُجْ مِنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ‌ يَا مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ  ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ  سَمِعْتُ رَسُولُ اللَّهِ  يَقُولُ لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ.[3]

بررسی سند: مرحوم نجاشی ره در مورد حسن بن علوان چنین فرموده است هو أوثق من أخیه که این خود دلالت بر توثیق وی

و برادرش حسین بن علوان دارد چرا که در ادبیات عرب گفته اند أفعل تفضیل دلالت دارد بر این که آن خصوصیّت و صفت

هم در مفضل و هم مفضل علیه وجود دارد ولی در مفضل قوی تر است در نتیجه از این عبارت إستفاده می شود که هر دو برادر موثّق هستند ولی حسن بن علوان موثّق تر است بر این اساس حسین بن علوان را مرحوم أستاد خویی ره توثیق نموده است ولی عمرو بن خالد در سلسله سند روایت مجهول بوده و توثیقی ندارد اگر چه برخی بزرگان مثل خود مرحوم أستاد خویی ره گفته اندچون ایشان در اسناد کامل الزیارات قرار گرفته است موثّق بوده و توثیق عامّه دارد و أستاد خویی ره نیز به تبع صاحب وسائل ره ایشان را ثقه می دانستد ولی بعداً که نظرشان برگشت، فرمودند فقط مشایخ خود ابن قولویه توثیق شده اند نه تمام رواتی که در کامل الزیارات ذکر شده است در نتیجه بنابر این مبنی روایت ضعیف السند است.

مرحوم ایروانی ره در حدیث نبوی « الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ»[4] تشبه مردان به زنان را به معنای أعمّ معنی نموده است یعنی روایت إطلاق دارد هم شامل تشبّه مردان به زنان و بالعکس در لباس می شود و هم شامل تمایل مردان به آنچه میل

غریضی زنان است و بالعکس می شود یعنی موردی که مرد تمایل به لواط و زن تمایل به مساحقه داشته باشد.

قال الایروانی ره فی حاشیته علی المکاسب: أن إطلاق التشبه يشمل التشبه في كل شي‌ء، و دعوى انصرافه الى التشبه فيما هو من مقتضيات طبع صاحبه، لا ما هو مختص به بالجعل كاللباس في حيز المنع، بل كون المساحقة من تشبه الأنثى بالمذكر ممنوع، بل التخنث أيضا ليس تشبها بالأنثى».

4-قال الصدوق ره فِي حَدِيثٍ:أَخْرِجُوهُمْ «الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ‌» مِنْ بُيُوتِكُمْ فَإِنَّهُمْ أَقْذَرُ شَيْ‌ءٍ. [5]

برخی از بزرگان گفته اند اگر چه بعض روایات از جهت سندی ضعیف است ولی با توجّه به تعدّد روایات فی الجمله ثابت می شود که أصل این مطلب از پیامبر اکرم  وارد شده است ولی بحث در تفسیر این معنی است و از طرفی خیلی شدید نهی شده است و تشبه به نساء را در ردیف قتل قرار داده و لعن شده است و این در حالی است که أحکام در إسلام مراتبی دارد که این لسان و شدّت و غلظت در نهی از روایات با تشبه به رجال در لباس سازگار نیست مگر کسانی که دائم تشبه می نمایند مثل مردان مطربی که در مجالس عیش و نوش لباس زنانه پوشده و خوانندگی می کنند.

بیان أستاد أشرفی :

در روایت مرسله صدوق ره به کسی که تشبه به زنان نموده إطلاق اقذر شیء «أی انجس شیء» شده است و در روایت اوّل نیز مورد لعن قرار گرفته و حتّی در ردیف بدعت گذار و قاتل ذکر شده است از سیاق این روایات و قرائن موجود إستفاده می شود که مراد از حرمت تشبه مردان به زنان و بلعکس تشبه در انوثیت و ذکوریت است یعنی میل جنسی که جنس مخالف دارد که در مورد مرد تمایل به لواط و در مورد زن تمایل به مساحقه است.

در نتیجه نمی توانیم از این روایات إستفاده کنیم که مراد از تشبه بالرجال تشابه در لباس است به طوری که اگر کسی در خانه به جهت نبود لباس، مثلاً لباس همسر خود را بپوشد و یا مرد در عزای امام حسین  به جهت تعزیه خوانی لباس زن و یا زن لباس مرد را بپوشد فعل حرامی را مرتکب شده است تا این شدّتی که در مذمت تشبه ذکر شده شامل او بشود، بلکه مراد از حرمت و منع از تشبه مرد به زنان کسانی هستند که حالت زنانگی به خود گرفته و متمایل به لواط اند و یا زنانی که به خود حالات مردانگی گرفته و میل به مساحقه دارند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo