< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

96/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التقیّه/ اقسام التقیّه

خلاصه مباحث گذشته: گفتیم تقیّه تنها در مذهب شیعه مطرح نیست بلکه بزرگان أهل سنّت نیز قائل به مشروعیت تقیّه هستند و طبق صریح آیات شریفه قرآن، خداوند برای حفظ جان و مال مسلمان ها و برای اقناع فرد متّقی منه، تقیّه را «که ابراز خلاف واقع است» تشریع و تجویز نموده است حال چون شیعیان از طرف سنّی ها و خلفاء جور پیوسته در معرض خطر و ضرر بوده اند «به شهادت تاریخ» به طوری که با شیعیان حتّی بدتر از کفّار رفتار می شده در مقابل آنان نیز بالاجبار تقیّه نموده اند چرا که در دین مبین إسلام تقیّه برای دفع خطر و ضرر مطلقا تشریع شده است خواه در مقابل جائرِ مسلمان، خواه در مقابل قطاع الطریق، خواه در مقابل کفّار و مشرکین باشد و أئمّه اطهار  بر آن تاکید داشته اند تا این که هم مذهب شیعه و هم شیعیان محفوظ بمانند بر خلاف عامّه که چون از طرف شیعیان نوعاً خطری متوجّه آنان نمی شده تنها در مقابل کفّار تقیّه می کردند.

تقسیمات تقیّه:1-تقیّه از جهت منشأ آن:

الف: تارةً تقیّه ناشی از خوف متقی منه است یعنی ظالمی فرد را وادار می کند بر گفتار و یا عملی که خلاف واقع و خلاف شرع مقدّس است.

ب: تارة تقیّه ناشی از مدارا است یعنی خوف و ضرری بالفعل در بین نیست بلکه فرد به جهت مدارا، برای تحبیب قلوب سنّی ها و اتّحاد کلمه، طبق سنّی ها عمل می کند تا این که در آینده ضرری متوجّه او یا دیگر مسلمان ها نشود، شبیه همین تقیّه ای که در ابتداء جنگ تحمیلی در ایران انجام گرفت چرا که بخشی از مرزها در إختیار سنّی ها بود و تقیّه إقتضاء می کرد إختلافات شیعه و سنّی کمتر مطرح شود تا این که مخالفین مستقّر در مرزها با دشمنان در جنگ هم دست نشوند و یا حداقل همکاری نکنند.

ج: تارةً تقیّه بجهت مطلوبیّت ذاتی آن است مثل کتمان علوم أئمّه اطهار  که گاه أئمّه اطهار  تاکید داشتند که بعضی از علوم و اسرار آنان کتمان شود و به شدّت از اضاعه آن نهی می نمودند به طوری که از نهی آنان إستفاده می شود که اگر فرد اسرار را فاش کند مرتکب فعل حرام و خلاف شرع شده است مرحوم امام ره این قسم از تقیّه را مطلوب بذاته می دانستند «یعنی فی نفسه نهی شده است نه صِرفاً برای حفظ جان از خطر» خواه خطری متوجّه فرد باشد یا نباشد، در روایتی امام صادق  در مجلسی به معلّی بن خنیس فرمودند چشمان خود را ببندد و سپس سؤال نمودند کجا هستی؟ عرض کرد در خانه در کوفه نزد فرزندانم، بعد از لحظاتی مجدّد سؤال نمودند: کجا هستی؟ عرض کرد الان در نزد شما در مدینه هستم، حضرت فرمودند مبادا چنین اسراری را با دیگران مطرح نمایی بعد از مدّتی معلّی بن خنیس برخی از اسرار را که معلوم نیست به چه جهت بود، فاش نمود و موجب کشته شدن وی گردید.

2- تقیّه در مقام افتاء و در مقام عمل.

الف: تارةً تقیّه در مقام إفتاء است یعنی گاه أئمّه اطهار  در صدور فتوی تقیّه نموده و بر خلاف واقع فتوی می دادند صاحب حدائق ره در کتاب حدائق دوازده مقدّمه آورده است که یکی از مقدّمات این است که خود أئمّه  گاه ایجاد إختلاف بین شیعه می نمودند مثلاً امام صادق  یک مسأله را به سه صورت مختلف جواب می دادند یعنی به هر فرد یک جواب می دادند که با جوابی که به سائل دیگر داده بودند متفاوت بود تا این که شیعیان در بین مردم شناخته نشوند و جانشان محفوظ بماند.

اگر امام  در مقام فتوی تقیّه نموده باشد و این مطلب نیز احراز شود چنین خبری حجّت نیست زیرا در إعتبار حدیث علاوه بر این که احراز وثوق به صدور معتبر است همچنین احراز جهت صدور نیز معتبر است یعنی باید احراز شود که امام  در مقام بیان حکم الله واقعی بوده است نه در مقام تقیّه که اگر چنین باشد حدیث از حجیّت ساقط است اگر چه قطع به صدور حدیث داشته باشیم، آری اگر در موردی شک کردیم که آیا حدیث به عنوان حکم الله واقعی صادر شده یا به جهت تقیّه؟ در صورت شک حمل به حکم الله واقعی نموده و أصل عدم تقیّه را جاری می کنیم.

ب: تارةً تقیّه در مقام عمل است یعنی به شخص خاصی دستور می دادند برای مدّتی بر خلاف واقع عمل نماید مثلاً می فرمودند برای حفظ جان خود مدّتی وضوی خود را بر طبق سنّی ها انجام بده،

إن قلت: حکمی که از امام  به صورت تقیّه صادر شده گاهی برای شخص خاص حجّت است که باید بر طبق آن عمل نماید و به صِرف این که فهمید حکم به جهت تقیّه بوده نمی تواند عمل تقیّه ای را در غیر ظرف تقیّه ادامه دهد مثل آنچه امام صادق  به داود بن زربی در زمان حکومت منصور دوانقی و یا موسی بن جعفر  به علی بن یقطین در زمان حضور در دربار هارون الرشید دستور دادند که مثل وضوی سنّی ها وضو بگیرند.در صورتی که این دو نفر به روش سنّی ها وضو می گرفتند.

قلت: وظیفه فرد در تمام آن مدّت معيّن که امام  به جهت مصلحت امربه تقیّه فرمودند عمل بر طبق تقیّه بوده است.

إن قلت: منصور دوانقی و یا هارون الرشید نهایتاً دو یا سه بار وضوی داود بن زروی و یا علی بن یقطین را مشاهده نمودند و لزومی نداشته که مثلاً شش ماه متوالی حتّی در خانه خود یا مکانی که آن ها مطلع نمی شدند وضوی تقیّه ای بگیرند.

قلت: رعایت تقیّه در تمام این مدّت لازم بوده برای این که به عنوان سجیه و رویه فرد محسوب شود تا کسی به آن ها هیچ گونه شک و تردیدی نکند.

3-تارةً تقیّه در أحکام است، و أخری در موضوعات و ثالثة در أمور اعتقادی است.

الف: تقیّه در احکام: گاه أئمّه  برای حفظ جان شیعیان خود حکمی را بر طبق نظر سنّی ها تقیّتاً بیان می نمودند که شرح آن به مناسبت تقسم قبلی «تقیّه در مقام افتاء» مشروحاً بیان گردید.

ب: تقیة در موضوعات: تقیّه در موضوعاتی که دخلی در حکم شرعی ندارد از دائره روایات تقیّه خارج است زیرا أدلّه تقیّه ناظر به أمور مرتبط با دین است از همین جهت در موضوعات خارجی که دخلی به أحکام دین ندارد تقیّه جاری نیست نهایت اگر فرد مضطرّ شود از باب ضرورت و إضطرار برای او جائز می شود مثلاً اگر کسی فردی را مجبور نمود که مایعی را که در نظر او آب است بیاشامد و فردِ مجبور میداند که مایع شراب است در این صورت قطعاً أدلّه تقیّه شامل این مورد نمی شود و نمی تواند به عنوان أنّه تقیتاً شرب الخمر نماید زیرا تقیّه در أحکام دینی بوده که مرتبط با شریعت است نه اشتباه در موضوع خارجی و البتّه اگر مجبور به خوردن شود از باب إضطرار می تواند مرتکب شود.

بله در موضوعاتی که مستحدثه است و دستور دین در تحقّق موضوع وجود دارد مثل تحقّق غروب که نزد ما به ذهاب حمره مشرقیه و نزد مخالفین به استتار قرص خورشید است حال اگر فرد شیعه در مجلسی دعوت شود که سنّی ها حضور دارند با استتار شمس در نزد او غروب شرعی محقّق نشده است ولکن در نزد سنّی ها محقّق شده است و اگر خواسته باشد طبق نظر خود روزه خود را با تأخیر باز کند یا نماز مغرب را با تأخیر بخواند جان او در خطر است در این مورد اگر چه منشأ إضطرار موضوع خارجی است ولی چون تحقّق موضوع «غروب» در شرع مقدس بیان شده است تقیّه شرعی در این موضوع خارجی جاری است.

دلیل ذلک: بازگشت این مورد به أحکام دین است چرا که سنّی ها إدّعا می کنند غروب شرعی در دین به استتار قرص است و در نظر امامیه غروب شرعی با ذهاب حمره مشرقیه است و چون بازگشت این موضوع به دین است اگر کسی برای حفظ جان خود مجبور شود خلاف حکم الهی با استتار شمس روزه خود را باز کند بر او تقیّه جائز است و یا وقوف در عرفات که سنّی ها قائلند اگر کور و یا فاسق خبر به رؤیت هلال بدهند، اوّل ماه ثابت است و حاکم عربستان هم بر طبق آن فتوی می دهد که مثلاً عرفات در فلان روز است ولی إثبات هلال ماه در نزد امامیه به وسیله اخبار فاسق و یا کور هیچ إعتباری ندارد که این مورد نیز بازگشتش به حکم الله است و تقیّه شرعی در این موضوع خارجی جاری است.

ج: تقیّه در اعتقادات: اما تقیّه در أمور اعتقادی مثل آنچه که برای عمار پیش آمد نمود و یا برای شیعیان در مقابل أهل سنّت پیش آمد می کند که در این صورت ابراز خلاف واقع و خلاف عقیده و حتّی فحش و برائت از أئمّه  در صورت إحتمال خطر جانی «که در ضمن مباحث قبل گذشت که تارة ترجیح با اظهار برائت از امیر المؤمنین  و تارة ترجیح به إختیار قتل است» جائز خواهد بود که در همین صورت تقیّه تنها در لفظ، و عمل جائز است و تقیّه در عقیده قلبی معنی ندارد و باید عقد القلب بر طبق واقع باشد و در أمور قلبی تقیّه راه ندارد زیرا هیچ موقع متّقی منه مطلع بر قلب فرد نیست و ضرورتی در برائت قلبی نیست چون آنچه در قلب می گذرد لا یعلمه الا الله و اگر فرد در قلب نیز برائت بجوید عمل حرام بلکه مرتکب کفر شده است. و الحمد للّه و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo