< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المرحله الثانیه هل یکون ماء المضاف رافعاً عن الخبث ام لا؟

اگر دو ظرف آب داشتیم که یکی متنجّس و دیگری طاهر بود چنانچه آب متنجّس در یک ظرف با آب طاهر در ظرف دیگر هم سطح باشد موجب سرایت نجاست به آب طاهر می شود و اما اگر آب قلیل طاهر در سطح بالا و شیء نجس یا متنجّس در قسمت پایین باشد و به طریقی به یکدیگر متّصل شوند مشهور فتوی داده اند که آب طاهر در سطح بالا متنجّس نمی شود و همچنین اگر آب مضاف پاک در سطح بالا و شیء نجس در سطح پایین باشد موجب نجاست آب مضاف در قسمت بالا نمی شود.

ما هو العله فی عدم نجاسة الماء المطلق او المضاف اذا کان جارياً من العالي إلى النّجس السافل؟در فرض مذکور نظرات فقهاء در علّت عدم تنجّس متفاوت است:

الف: مشهور فقهاء و مِن جمله مرحوم حکیم ره مستند این أمر را ارتکاز عرفی در قضیه تدافع آب می دانند به این معنی که اگر آب پاکی «مطلق باشد یا مضاف» با حالت تدافع وارد آب نجس دیگری شود فرقی نمی کند که از بالا با حالت فشار و تدافع وارد آب نجس شود یا از پایین با تدافع و به صورت فواره وارد آب نجس شود در هر دو صورت موجب برای تنجیس آب مضاف یا آب مطلقی که حالت تدافع دارد نمی شود اگر چه متّصل به یکدیگر شوند در نتیجه إختلاف سطح تاثیری ندارد بلکه مدار و معیار در حقیقت حالت تدافع است که معمولاً این حالت تدافع در آب سطح بالا وجود دارد و در ارتکاز عرفی آب دافع متأثّر از متنجّس از آب مدفوع الیه نمی شود اگر چه در نزد عرف یک آب محسوب شده و متّصل به یکدیگر هم باشند و به عکس اگر آب نجس با حالت تدافع وارد آب پاک شود موجب نجاست آب طاهر می شود خواه آب مدفوع الیه در قسمت پایین باشد خواه در قسمت بالا.[1]

ب: مرحوم أستاد خویی ره علّت عدم تنجّس را تعدّد آب در نظر عرف می دانند زیرا در حقیقت آبی که با حالت تدافع و از بالا وارد ظرف متنجّس شده غیر از آبی است که حالت سکون دارد و چون در نظر عرف این دو متعدّدند نجاست یکی موجب سرایت به دیگری نمی شود ومثل دو ظرف آب کنار هم بوده که این مجاورت منشأ برای سرایت نجاست احدهما به دیگری نمی شود از همین مورد است آب شط العرب که با حالت تدافع وارد خلیج فارس می شود که در نظر عرف دو آب محسوب می شوند در نتیجه چون آبی که حالت تدافع و شدت دارد با آب مدفوع الیه نزد عرف دو آب محسوب می شوند متأثّر از یکدیگر نمی شوند در هر حال أستاد خویی ره معیار اصلی در عدم نجاست را تعدّد از منظر عرف می دانند که یک مصداق از این تعدّد موردی است که یکی از دو ظرف آب با حالت تدافع وارد دیگری شود و در این صورت آب دافع پاک خواهد بود اگر چه آب مدفوع الیه نجس باشد.[2]

بیان أستاد أشرفی :

به نظر ما قول مشهور صحیح است که علّت عدم سرایت نجس را ارتکاز عرفی در عدم نجاست آبی می داند که با حالت تدافع داخل آب نجس شده در نتیجه آبی که با حالت تدافع داخل دیگری شود چون نزد عرف متأثّر مدفوع الیه نمی بیند، نجاست سرایت نمی کند، نه این که منشأ برای عدم نجاست صدق تعدّد آب باشد کما قال به سیّدنا الأستاد، شاهدی که بر رد کلام أستاد خویی ره می توان إقامه نمود این است:

اگر دو مخزن بزرگ آب کمتر از کرّ داشتیم که یکی از آن دو نجس و دیگری پاک است و بوسیله یک سوراخ کوچک متّصل به همدیگر شوند در این صورت اگر چه عند العرف دو آب محسوب می شوند لکن بلا شک نجاست از یکی به دیگری سرایت می کند طبق آن چه أستاد در مسأله أوّل عروه قائل شدند و حال آن که طبق نظر أستاد خویی ره مبنی بر صدق تعدّد نباید نجس شود ولی طبق نظر مشهور چون حالت تدافع تحقّق پیدا نکرده موجب برای تنجّس دیگری می شود از همین مورد نقض إستفاده می شود که ملاک در عدم إنتقال نجاست حالت تدافع است نه صدق تعدّد مائین.

مسأله: حمامی که دارای خزینه است و آب آن به حوضچه های داخل حمّام منتقل می شود اگر آب یکی از حوضچه ها نجس شود آیا آب خزینه که متّصل به حوضچه هاست نیز نجس می شود یا خیر؟

روایات در این زمینه دلالت دارد بر این که آب خزینه بوسیله تنجّس آب برخی از حوزچه ها متنجّس نمی شود بلکه آب خزینه مطهر است به طوری که اگر حوضچه ها نجس شوند بواسطه إتّصال به خزینه پاک می شوند بر این أساس اگر یهود و نصاری از این حوضچه ها إستفاده کنند آب خزینه به هیچ عنوان نجس نمی شود و در بین فقهاء بحث است که آب خزینه حمّام با فرض این که به حد کر نرسیده آیا إستثناء شده است از تنجّس آب قلیل به مجرّد إتّصال با نجس یا این که چنین آبی، آب جاری محسوب شده و از این جهت پاک است، سیاتی بحثه إن شاء اللّه تعالی.

قال السیّد الطباطبائی فی العروه:

مسألة2: الماء المطلق لا يخرج بالتصعيد عن إطلاقه؛ نعم، لو مزج معه غيره و صعّد كماء الورد، يصير مضافاً.[3]

مسألة 3: المضاف المصعد مضاف‌، مسألة 4: المطلق أو المضاف النجس يطهر بالتصعيد ‌لاستحالته بخارا ثمَّ ماء.‌

مرحوم صاحب عروه ره می فرماید: آب مطلق نجس اگر تبدیل به بخار شود از حالت إطلاق خارج نمی شود و به جهت استحاله پاک خواهد شد آب مضاف نیز با تبخیر از حالت مضاف خارج نمی شود.

ما الفرق بین الانقلاب و الاستحاله: فرق بین انقلاب و استحاله این است که در انقلاب تغییر ماهوی است مثلاً خلّ تبدیل به خمر می شود یا به عکس خمر تبدیل به خل می شود لکن استحاله تغییر وصفی است مثلاً آب تبدیل به بخار می شود.

خاطره: مرحوم آیة اللّه شاهرودی ره قضیه ای را از مرحوم شیخ أنصاری ره نقل نمودند: مردی مکرر به خزینه حمّام می رفت و برمی گشت وقتی مرحوم شیخ از علّت آن سؤال نمودند در جواب گفت: خزینه به جهت کر بودن یا إتّصال به کر پاک است لکن چون بخار آب ها متّصل زمین نجس است زمین متنجّس شده و با راه رفتن روی زمین پای من نیز نجس می شود از این جهت دوباره به خزینه بر می گردم تا طاهر شوم، مرحوم شیخ ره که دید بحث با او بی فائده است فرمودند این بخارها درست است که به کف زمین متّصل است ولی چون به خزینه هم متّصل است از این جهت پاک است مرد تا این استدلال را از مرحوم شیخ شنید خوشحال شده و کلام او را پذیرفت.

تا به اینجا طبق فتوای مرحوم سیّد ره آب متنجّس اگر بخار شود به جهت استحاله که خود یکی از مطهرات است پاک می شود بسیاری از فقهاء نیز این أمر را پذیرفته اند لکن گرد و خاک های متنجّس روی سطح زمین را إستثناء کرده اند که اگر تبدیل به غبار پراکنده در هوا شوند پاک نمی شوند حال سؤال این است که علّت این إختلاف در حکم بین آبی که بخار شده و خاکی که تبدیل به غبار شده چیست؟ و حال آن که در خاکی که تبدیل به غبار شده نیز استحاله واقع شده است؟

جواب: آب اگر تبدیل به بخار شود این أمر موجب برای استحاله است و از این جهت محکوم به طهارت است ولی در

تبدیل خاک به غبار استحاله ای محقّق نشده بلکه این غبار همان خاک های روی زمین هستند که تنها پراکنده و منتشر شده اند و استحاله ای محقّق نشده تا این که حکم به طهارت کنیم. و اگر چنین خاکی روی بدن هم بنشیند بدن متنجّس می شود. إشکال: جواب مذکور در خصوص غبار در مورد تبدیل آب به بخار نیز وارد است زیرا استحاله در آب بوسیله تبدیل به بخار با علم روز پذیرفته نیست چرا که از نظر علم فیزیک بخار همان آب است و تغییری در مولکول های آب حاصل نشده است بلکه تنها فاصله مولکولی آن زیاد و موجب پراکندگی در هوا شده است در نتیجه در بخار آب هم از نظر علم فیزیک استحاله ای محقّق نشده است چطور حکم به طهارت می شود؟ هذا أوّلاً.

ثانیا: برخی از فقهاء در إستفاده از روغن نجس گفته اند این روغن نباید برای إستفاده چراغ در زیر سقف إستفاده شود زیرا اگر در زیر سقف إستفاده شود نجاست آن متصاعد به سقف شده و موجب برای نجاست سقف می شود و این در حالی است که روغن نجس بوسیله سوزاندن و بخار شدن تبدیل به دود می شود و دود قطعا غیر روغن بوده و استحاله در آن واقع شده است حال اگر إجتناب از دود روغن نجس لازم باشد به طریق أوّلی إجتناب از بخار آب مطلق متنجّس لازم خواهد بود که از جهت علم روز در آن استحاله ای واقع نشده است در این مطلب باز هم بحث خواهیم کرد.

قال ره فی العروه: الماء المطلق لا يخرج بالتصعيد عن إطلاقه؛ نعم، لو مزج معه غيره و صعّد كماء الورد، يصير مضافاً.[4] ، المضاف المصعد مضاف‌.

ترجمه: آب مضاف بواسطه تبخیر از حالت مضاف خارج نمی شود اگر چه بواسطه استحاله پاک خواهد شد.

إطلاق این کلام شامل می شود موردی را که اگر آب نجس با چیزی مثل خاک مخلوط شود و تبدیل به آب مضاف شود سپس تبخیر شود آب تبخیر شده باز هم به حالت مضاف بودن خود باقیست اگر چه بواسطه استحاله پاک خواهد شد.

إشکال: این که صاحب عروه ره به صورت مطلق فرمودند اگر آب مضاف تبدیل به بخار شود به مضاف بودن خود باقی است این کلام در همه جا صحیح نیست زیرا اگر آب گل آلود تبخیر شود گل های آن ته نشین شده و تبدیل به آب زلال می شود در نتیجه آب مضافی که تشکیل شده از آب مطلق و خاک با تبخیر تبدیل به آب مطلق می شود و اما در مثل آب پرتقال اگر فرض شود که تمام اجزاء پرتقال بوسیله تبخیر به بخار تبدیل شده سپس به حالت أوّل در آید در این صورت مضاف خواهد بود در هر صورت به چه مناسبت قائل به طهارت آب بوسیله تبخیر شویم در حالتی که تمام اجزاء سابق آن موجود است؟

 


[1] . و الرجوع إلى العرف، الذي هو مقتضى الإطلاقات المقامية، يقتضي البناء على عدم السراية للنجاسة من السافل إلى العالي، فإنه المطابق لمرتكزاتهم. و مثله الكلام في سراية النجاسة من العالي إلى السافل مع تدافع السافل عليه كما في الفوارة. أما مع عدم التدافع من أحدهما إلى الآخر فلا إشكال في السراية من كل منهما إلى الآخر.لصدق الماء عليه عرفا، الذي هو المعيار في الإطلاق. مستمسك العروة الوثقى، ج‌1، ص: 115‌.
[2] . إن ما ذكرناه آنفاً من انفعال المضاف بملاقاة النجس يختص بما إذا عدّ المضاف بأسفله و أعلاه شيئاً واحداً عرفاً، كما إذا كان واقفاً و قد لاقى أحد طرفيه نجساً، فيحكم بنجاسة الجميع لأنّه شي‌ء واحد عرفاً. و أمّا إذا كان متعدداً بالنظر العرفي، كما إذا جرى المضاف من طرف إلى طرف بقوة و دفع و لاقى أسفله نجساً، فلا نحكم بنجاسة الطرف الأعلى منه لأن السافل منه حينئذٍ مغاير لعاليه عرفاً و أحدهما غير الآخر في نظره، موسوعة الإمام الخوئي، ج‌2، ص: 37‌.
[3] . الامام الخميني: إذا أخرجه الممزوج عن إطلاقه ‌الگلپايگاني: إذا كان بحيث يخرجه عن صدق الماء المطلق ‌الخوئي: في إطلاقه منع ظاهر، و المدار على الصدق العرفيّ، و منه تظهر حال المسألة الثالثة‌مكارم الشيرازي: بشرط صدق المضاف على المصعّد عرفاً‌العروة الوثقى مع التعليقات، ج‌1، ص: 18‌.
[4] . الامام الخميني: إذا أخرجه الممزوج عن إطلاقه ‌الگلپايگاني: إذا كان بحيث يخرجه عن صدق الماء المطلق ‌الخوئي: في إطلاقه منع ظاهر، و المدار على الصدق العرفيّ، و منه تظهر حال المسألة الثالثة‌مكارم الشيرازي: بشرط صدق المضاف على المصعّد عرفاً‌العروة الوثقى مع التعليقات، ج‌1، ص: 18.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo