< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، الماء المضاف، هل تنجّس ماء المضاف اذا ألقی فی الکر فخرج عن الإطلاق ام لا؟

خلاصه مباحث گذشته: بحث به اینجا رسید که اگر مایع متنجّس مضاف را در آب عاصم بریزیم آیا این آب طاهر بوده و به حالت اعتصام خود باقیست یا خیر؟

اگر مایع مضاف متنجّس را در آب جاری بریزیم بلا شک آب جاری به عاصمیت و طهارت خود باقی بوده و رافع حدث و خبث خواهد بود با فرض این که مایع مضاف در آب جاری مستهلک شده و وجودش کالمعدوم است و هکذا آب چاه که دارای منبع بوده و پیوسته در حال جوشش است گفتیم دلیل آن روایاتی است که در این باب وارد شده است از جمله:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا  قَالَ: مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً.[1]

آب کر نیز طبق روایات با إستهلاک نجس یا متنجّس در آن به حالت عاصمیت باقی است از جمله این روایات:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  وَ سُئِلَ عَنِ الْمَاءِ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ وَ تَلَغُ فِيهِ الْكِلَابُ وَ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ قَالَ إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ.[2]

عَنْ حَمَّادٍ يَعْنِي ابْنَ عِيسَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ[3] .

عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تَشْرَبْ مِنْ سُؤْرِ الْكَلْبِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ حَوْضاً كَبِيراً يُسْتَقَى مِنْهُ. [4]

بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ يَعْنِي ابْنَ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْغَدِيرُ فِيهِ مَاءٌ مُجْتَمِعٌ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ وَ تَلَغُ فِيهِ الْكِلَابُ وَ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ قَالَ إِذَا كَانَ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ الْحَدِيثَ. [5]

از این روایات و روایات مختلف دیگر إستفاده می شود که اگر مایع مضاف متنجّس و یا شیء نجس مثل بول در آب معتصمی همچون کر ریخته شده و در آن مستهلک شود، آب کر به عاصمیّت خود باقی خواهد ماند مگر این که بو یا طعم نجاست را به خود بگیرد که در این صورت منفعل و متنجّس می شود و از طرفی این قانون عدم تنجّس در جایی است که آب کر مطلق بوده و به حالت إطلاق خود باقی باشد ولی اگر تبدیل به آب مضاف شود اگر چه به مقدار ده کر هم باشد به مجرّد ملاقات با نجس متنجّس خواهد شد گر چه شیء نجس مستهلک در آب مضاف شود با توجه به این قانون و قاعده کلی، حکم فروعی که فقهاء در مسأله ما نحن فیه ذکر نموده اند واضح خواهد شد بر این أساس کلام صاحب عروه ره را بررسی می کنیم:

قال السیّد ره فی المسألة السابعه: إذا ألقي المضاف النجس في الكر ‌فخرج عن الإطلاق إلى الإضافة تنجّس إن صار مضافا قبل الاستهلاك و إن حصل الاستهلاك و الإضافة دفعه لا يخلو الحكم بعدم تنجّسه عن وجه لكنه مشكل.‌

مرحوم صاحب عروه ره می فرماید: اگر آب مضاف متنجّس در آب کر ریخته شودچنان چه مایع مضاف متنجّس به قدری باشد که آب مطلق تبدیل به آب مضاف شود در این مورد سه صورت متصور است و بحث فعلی ما در صورت سوم است: یعنی موردی که اضافه و إستهلاک هم زمان حاصل شود إبتداءاً بیان سه صورت:

ایشان می فرماید اگر آب عاصم قبل از إستهلاک تبدیل به مضاف شود در این صورت مجموع مایع متنجّس خواهد شد و اما اگر مایع مضاف متنجّس أوّل در آب کر مستهلک شود سپس تبدیل به مضاف شود آن مایع پاک خواهد بود حکم این دو وجه طبق قاعده مذکوره واضح است و اما صورت سوم که إستهلاک و اضافه همزمان حاصل شود در این مورد صاحب عروه می فرماید: طهارت خالی از وجه نیست «لا يخلو الحكم بعدم تنجّسه عن وجه لكنه مشكل» در مقابل مرحوم نائینی ره این فرض را مستحیل می شمارد.

وجه استحاله فرض سوم در کلام مرحوم نائینی ره:

معنای إستهلاک در آب کر آن است که مایع مضاف متنجّس وجودش کالعدم و فانی در مستهلک فیه شده است لازمه این کلام این است که مضاف تبدیل به آب مطلق شده باشد حال اگر همزمان اضافه هم حاصل شده باشد لازمه اش آن است که مضاف مستهلک در آب کر نشده زیرا اگر مستهلک می شد دیگر به حالت اضافه در نمی آمد به عباره اخری: اگر آب مضاف مستهلک در آب مطلق شود معنایش این است که غلبه با آب مطلق بوده است و اگر آب مطلق مضاف شود معنایش این است که غلبه با آب مضاف بوده است از این جهت محال است که در آن واحد هم آب مضاف مستهلک در آب مطلق شده باشد و هم اضافه محقّق شده باشد.

قاعده کلی:از آن چه گفتیم واضح می شود که إستهلاک بازگشتش به فنای مستهلک در مستهلک فیه و به منزله استحاله است و همانطور که در استحاله صورت نوعیه از بین می رود در إستهلاک هم صورت نوعیه از نظر عرف از بین رفته و فانی در مستهلک فیه شده است در نتیجه اگر مایع مضاف متنجّس، مستهلک در آب کر شود نجاست منتفی شده و آب کر به طهارت خود باقی است و به عکس اگر آب کر در مایع مضاف متنجّس مستهلک شود در این صورت محکوم به نجاست و اضافه خواهد بود از طرفی چون إستهلاک در یک آن قطعاً محقّق نمی شود بلکه به مرور زمان اجزاء مایع مضاف نجس منتشر در مجموع آب کر می شود این أمر اقتضا دارد آب مضاف إبتدا در بخشی از آب کر به حالت مضاف و نجاست در آید سپس و به مرور زمان مستهلک در مجموع آب شود طبق این قاعده آثاری مترتّب است أثر أوّل در ضمن یکی از فروع مسأله بیان می شود:

فرعٌ: اگر فرض شود که آب مطلق دقیقاً به مقدار کر باشد یعنی 1200رطل نه بیشتر از آن، حال اگر مایع مضاف نجس یا نجاستی مثل بول یا خون، در این مقدار آب کر ریخته شود چون مستهلک شدن نجس در مجموع کر علی القاعده نیاز به صرف زمان دارد وفوراً تمام اجزاء مضاف متنجّس در آب کر مستهلک نمی شود این آب کر قطعا مطهر نخواهد بود بلکه نجس می شود.

توضیح ذلک: چنان که گفتیم طبق قاعده، إستهلاک أمر تدریجی است و زمانی محقّق می شود که تمام اجزاء آب مضاف با آب کر مخلوط شود در نتیجه در لحظه أوّل که شیء نجس با مقدار کمی از آب کر ملاقات کرده و هنوز در مجموع آب کر مستهلک نشده این مقدار از آب کر تبدیل به مایع مضاف متنجّس شده است زیرا فرض این است که هنوز إستهلاک کلی محقّق نشده تا این که مطهر مایع متنجّس باشد، از طرفی مقدار باقیمانده آب هم با کسر مقدار آبی که نجس در بین آن است، به مقدار کر نبوده و نمی تواند مطهر مایع مضاف باشد، به تعبیر دیگر بخشی از آب کر که اطراف متنجّس بوده و هنوز مضاف متنجّس در آن مستهلک نشده این بخش طاهر نیست و بخش دیگر آب هم چون کمتر از کر است نمی تواند مطهر مایع مضاف باشد هذا یکون علی القاعده کما قال به سیّدنا الأستاد الخویی ره.

إشکال أستاد أشرفی به بیان مرحوم أستاد خویی ره:

آری اگر إستهلاک را مدار در طهارت در ما نحن فیه بدانیم کلام شما صحیح است و می توان گفت به دقت عقلی إبتدا بخشی از آب کر با مایع نجس ملاقات کرده و چون إستهلاک در مجموع کر به مرور محقّق می شود این بخش از آب کر به جهت عدم تحقّق إستهلاک در مجموع کر در لحظه أوّل ملاقات، مضاف و متنجّس شده است باقیمانده آب هم چون کمتر از کر است در نتیجه مطهر مایع متنجّس نخواهد بود بلکه با ملاقات متنجّس منفعل می شود و در این فرض که آب دقیقا به مقدار آب کر است چون إستهلاک نجس در مجموع آب کر صادق نیست«و إستهلاک در بخشی از آب کر حاصل شده» در نتیجه مطهر نمی باشد.

ولکن چنان که قبلاً هم گفتیم إستهلاک در هیچ یک از روایات به عنوان مطهر ذکر نشده است در نتیجه ما هستیم و روایات و آن چه در روایات باب، ذکر شده این است که آب کر به مجرّد ملاقات با نجس منفعل نمی شود «إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ»[6] حال اگر مایع مضاف متنجّس داخل در آب کر شود طبق تعبّد شرعی آب کر منفعل و متنجّس نمی شود بلکه به طهارت خود باقیست الا بتغییر اوصافه الثلاثه و این دقت های عقلی که مرحوم أستاد در مسأله فرمودند پذیرفته نیست چرا که در روایات تصریح شده که اگر آب به مقدار کر باشد منفعل نمی شود و این که ما خواسته باشیم مورد روایات را در حکم به عدم إنفعال آب کر، حمل کنیم به موردی که مقدار آب بیشتر از کر و به مقداری بوده که اگر بخشی از نجس با آن ملاقات کند و تبدیل به مضاف شود بقیه آب باید به اندازه کر باقی بماند تا مطهر باشد ، حمل روایات بر این موارد خاص و این دقت های عقلی در مسأله پذیرفته نیست.

 


[3] وسائل الشيعة / ج‌1 / 158 / 9 - باب عدم نجاسة الكر من الماء الراكد بملاقاة النجاسة بدون التغيير ..... ص : 158.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo