< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلقیح مصنوعى.

بررسی حکم تزویج صاحب اسپرم یا صاحب تخمک با فرزندی که از لقاح مصنوعی متولد شده است.

مقدمه: قرار دادن نطفه مرد اجنبی در رحم زن اجنبیه بدون مقاربت اصطلاحی قطعاً حرام است و بحث از آن گذشت، بحث فعلی در مورد حکم وضعی مساله است یعنی از نظر شرعی احکام ثابت برای ولد مثل توارث و حرمت تزویج، آیا بین صاحب اسپرم و صاحب تخمک و بین چنین فرزندی جاری است یا خیر؟ آیا مرد صاحب اسپرم می تواند با چنین فرزندی اگر دختر باشد ازدواج کند و یا زن صاحب تخمک می تواند با چنین فرزندی اگر پسر باشد ازدواج کند یا خیر؟ مساله شدیداً محل اختلاف است مرحوم حکیم ره در برخی از عبارات خود می فرماید:

تلقیح مصنوعی اگر بوسیله نطفه مرد اجنبی باشد در این صورت ولد ملحق به مادر است ولی از جهت پدر نه ملحق به شوهر زن و نه ملحق به مرد اجنبی است و همچنین اگر تلقیح مصنوعی بوسیله نطفه شوهر زن در خارج رحم انجام پذیرید یعنی نطفه شوهر در خارج رحم پرورش داده شده سپس به رحم زن منتقل شود در این صورت نیز فرزند اگر چه از جهت مادر ملحق به صاحب حمل است ولی فرزند ملحق به صاحب اسپرم نبوده و هیچ یک از احکام پدر و فرزند بین آن دو جاری نیست و همچنان که بین فرزند متولد از زنا و صاحب نطفه به مقتضای روایت «الولد للفراش و للعاهر الحجر» مسلماً نسبتی نیست ما نحن فیه نیز ملحق به فرزند متولد از زنا بوده در نتیجه هیچ یک از احکام پدر و فرزند بین آن دو جاری نمی شود حال اگر فرزند دختر و از نطفه مرد اجنبی باشد مرد اجنبی می تواند با او ازدواج کند ولی اگر از شوهر این زن باشد ازدواج با او جائز نیست چرا که ربیبه وی محسوب می شود.

مرحوم حکیم ره در مستمسک ذیل مساله 47 در فصل «المحرمات بالمصاحرة» در حکم تزویج با فرزند زنا می فرماید:

اگر کسی با دختر متولد از زنا ازدواج کند علی القاعده می تواند با خواهر او نیز ازدواج کند زیرا به مقتضای دلیل «الولد للفراش و للعاهر الحجر» بین این فرزند با صاحب نطفه نسبتی در واقع وجود ندارد «فَإنَّ الظاهرَ مِنهُ أنَّهُ وارد في مَقامِ بَيانِ الحكمِ الواقعي مِن نَفيِ النَّسَبِ عَنِ العاهِرِ واقعاً» از این جهت نسبتی با خواهر خود نیز ندارد و جمع بین این دو خواهر برای مرد جائز خواهد بود ولی در انتها این مطلب را نپذیرفته و می فرماید: از بعض روایات و نیز مذاق شرع مقدس استفاده می شود که ممنوعیت ازدواج صِرف تعبد شرعی نیست بلکه امر عرفی ممضاة عند الشارع است و عرف جمع بین دو خواهر را «ولو این که یکی از آن دو یا هر دوی آنان متولد از زنا باشند» مستنکر شمرده و بین این دو، حکم خواهر را جاری می کند، چنان که در روایات در مقام رد نظریه ازدواج فرزندان حضرت آدم با یکدیگر تعلیل به استنکار عرفی شده است در نتیجه مساله تحریم و ممنوعیت ازدواج با کسانی همچون پدر و مادر و خواهر و برادر از احکام عرفی است نه صِرف تعبد شرعی.

به عبارة اخری: درست است که از ظاهر بعضى از روايات «الولد للفراش و للعاهر الحجر» استفاده مى‌شود كه انتساب در باب زنا واقعاً منتفى است يعنى شارع مقدس از اولادى كه بواسطه زنا متولد شده نفى ولديت نموده و او را ملحق به پدر ندانسته است و اگر ما بوديم اين روايات، بايد قائل مى‌شديم كه ولد الزنا، احكام ولد را ندارد و می توان با او ازدواج نمود و لذا در اين مسأله كه دو خواهر هر دو از زنا متولد شده‌اند و يا اين كه تنها يكى از آن ها بواسطه زنا متولد شده است به فرض این که ملحق به زنا باشند حكم حرمت جمع بين اختين، مترتب نمى‌شود. و لكن ما بواسطه استنکار عرفی مذکور و به ضمیمه ادله ديگرى كه وجود دارد مى‌توانيم ثابت كنيم كه ولد الزنا و به طریق اولی ولدی که از لقاح مصنوعی متولد شده، در ممنوعیت نکاح، حکم ولد شخصى را داشته و احكام ولد بر او مترتب می شود.

قال السید الحکیم ره: لكن المستفاد من بعض الروايات، و من مذاق الشرع الأقدس: أن حرمة النكاح و الوطء تابعة للنسب العرفي، فلاحظ ما ورد في الاستنكار لان يكون أولاد آدم قد تزوجوا أخواتهم. و أن تحريم النكاح من الأحكام الإنسانية، لا من الأحكام الشرعية تعبداً. [1]

این قاعده استنکار عرفی در مورد فرزند متولد از لقاح مصنوعی نیز جاری است یعنی اگر هم بپذیریم که اصل تلقیح مصنوعی فعل حرامی بوده و فرزند متولد از این راه به منزله متولد از زنا است ولی نمی توانیم حکم به جواز تزویج صاحب اسپرم با چنین فرزندی را نماییم و همچنین جائز نیست ازدواج صاحب تخمک با این فرزند چرا که ازدواج در این مورد نیز خلاف ارتکاز متشرعه و مستنکر نزد عرف است از این جهت ازدواج این فرزند با صاحب نطفه و صاحب تخمک جائز نخواهد بود.

و اگر هم حکم عدم توارث را بین این فرزند و بین صاحب تخمک یا صاحب اسپرم بپذیریم ناچاریم که حکم به عدم تزویج فرزند با صاحب تخمک یا صاحب اسپرم و یا فرزندان آن دو نماییم چرا که حرمت تزویج در این موارد نیز مستنکر نزد عرف شمرده شده و از طرفی عدم جواز ازدواج با کسانی مثل پدر و مادر، خاله و دایی، عمه و عمو، خواهر و برادر، امر تعبدی صرف نیست بلکه نسب امر عرفی است و دلیل بر ردع آن به جز در مورد عدم توارث و آن هم در خصوص زنا از شارع ثابت نشده است در نتیجه باید احکام وضعی ازدواج را پذیرفت به جهت استنکار عرفی که ممضاة من الشارع است.

و اما این که در مساله استیلاد و ازدواج فرزندان حضرت آدم نقل شده که هابیل با خواهر خود که در شکم با قابیل دو قلو به دنیا آمده بودند، ازدواج کرد و به عکس قابیل با خواهر دیگر خود که در شکم با هابیل دو قلو به دنیا آمده بودند ازدواج کرده نسل بشریت از این راه شکل گرفت، در مقابل این امر در برخی روایات به شدت انکار شده که هابیل و قابیل با خواهران خود ازدواج کرده باشند بلکه چنین کاری مستنکر نزد عرف حتی در بین حیوانات شمرده شده است تا جایی که نقل شده حیوانی که با خواهر خود سهواً جمع شده بود بعد از اطلاع بر این امر، آلت خود را از شدت ناراحتی با دهان قطع کرد و مُرد.

آیا ازدواج هابیل و قابیل با خواهران خود با توجه به اختلاف روایات در این مساله صحیح است یا خیر؟

ازدواج خواهر و برادر در همه ادیان الهی قطعا حرام بوده و جائز نیست و اما روایاتی که بر جواز تزویج فرزندان حضرت آدم با خواهران خود دلالت دارد، به دو صورت جواب داده شده است برخی از فقهاء این روایات را حمل بر تقیه نموده اند و برخی دیگر از فقهاء در جواب این دسته روایات گفته اند حکم تزویج خواهر با برادر تعبدی بوده و مانعی نیست که در عصر حضرت آدم حلال و در عصر پیغمبر اکرم با ورود نص حرام شمرده شده باشد.

بررسی روایات:

روایات در این زمینه به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ای از روایات دلالت دارد بر عدم جواز چنین امری مطلقا ولو در مورد فرزندان حضرت آدم در این روایات ازدواج با خواهر امر مستنکر نزد عرف شمرده شده است و دسته دیگر از روایات بر وقوع و حلیت این امر در زمان حضرت آدم و عدم حلیت آن بعد آن زمان، دلالت دارد:

اما دسته اول روایات:

فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَمَّارٍ عَنِ ابْنِ تَوْبَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ كَيْفَ بَدْءُ النَّسْلِ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ ع فَإِنَّ عِنْدَنَا أناس [أُنَاساً يَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى آدَمَ أَنْ يُزَوِّجَ بَنَاتِهِ مِنْ بَنِيهِ وَ إِنَّ هَذَا الْخَلْقَ كُلَّهُ أَصْلُهُ مِنَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَى عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً يَقُولُ مَنْ يَقُولُ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ أَصْلَ صَفْوَةِ خَلْقِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ مِنْ حَرَامٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنَ الْقُدْرَةِ مَا يَخْلُقُهُمْ مِنَ الْحَلَالِ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ عَلَى الْحَلَالِ وَ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الطَّيِّبِ وَ اللَّهِ لَقَدْ نُبِّئْتُ أَنَّ بَعْضَ الْبَهَائِمِ تَنَكَّرَتْ لَهُ أُخْتُهُ فَلَمَّا نَزَا عَلَيْهَا وَ نَزَلَ كُشِفَ لَهُ عَنْهَا وَ عَلِمَ أَنَّهَا أُخْتُهُ أَخْرَجَ غُرْمُولَهُ ثُمَّ قَبَضَ عَلَيْهِ بِأَسْنَانِهِ ثُمَّ قَلَعَهُ ثُمَّ خَرَّ مَيِّتاً...[2]

حَسَنُ بْنُ سُلَيْمَانَ الْحِلِّيُّ تِلْمِيذُ الشَّهِيدِ الْأَوَّلِ فِي كِتَابِ الْمُحْتَضَرِ، نَقْلًا مِنْ كِتَابِ الشِّفَاءِ وَ الْجِلَاءِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آدَمَ أَبِي الْبَشَرِ أَ كَانَ زَوَّجَ ابْنَتَهُ مِنِ ابْنِهِ فَقَالَ مَعَاذَ اللَّهِ لَوْ فَعَلَ ذَلِكَ آدَمُ لَمَا رَغِبَ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ‌ ص وَ مَا كَانَ آدَمُ إِلَّا عَلَى دِينِ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَ هَذَا الْخَلْقُ مِنْ وُلْدِ مَنْ هُمْ وَ لَمْ يَكُنْ إِلَّا آدَمُ وَ حَوَّاءُ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ يٰا أَيُّهَا النّٰاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا وَ بَثَّ مِنْهُمٰا رِجٰالًا كَثِيراً وَ نِسٰاءً فَأَخْبِرْنَا أَنَّ هَذَا الْخَلْقَ مِنْ آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَقَالَ صَدَقَ اللَّهُ وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ وَ أَنَا عَلَى ذَلِكَ مِنَ الشَّاهِدِينَ.

فَقُلْتُ فَفَسِّرْ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَهْبَطَ آدَمَ وَ حَوَّاءَ إِلَى الْأَرْضِ وَ جَمَعَ بَيْنَهُمَا وَلَدَتْ حَوَّاءُ بِنْتاً فَسَمَّاهَا عَنَاقاً فَكَانَتْ أَوَّلَ مَنْ بَغَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهَا ذِئْباً كَالْفِيلِ وَ نَسْراً كَالْحِمَارِ فَقَتَلَاهَا ثُمَّ وُلِدَ لَهُ أَثَرَ عَنَاقَ قَابِيلُ بْنُ آدَمَ فَلَمَّا أَدْرَكَ قَابِيلُ مَا يُدْرِكُ الرَّجُلُ أَظْهَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ جِنِّيَّةً مِنْ وُلْدِ الْجَانِّ يُقَالُ لَهَا جُهَانَةُ فِي صُورَةِ الْإِنْسِيَّةِ فَلَمَّا رَآهَا قَابِيلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى آدَمَ أَنْ زَوِّجْ جُهَانَةَ مِنْ قَابِيلَ فَزَوَّجَهَا مِنْ قَابِيلَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ هَابِيلُ فَلَمَّا أَدْرَكَ هَابِيلُ مَا يُدْرِكُ الرَّجُلُ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَى آدَمَ حَوْرَاءَ وَ اسْمُهَا تُرْكُ الْحَوْرَاءِ فَلَمَّا رَآهَا هَابِيلُ وَمِقَهَا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى آدَمَ أَنْ زَوِّجْ تُرْكاً مِنْ هَابِيلَ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَكَانَتْ تُرْكُ الْحَوْرَاءِ زَوْجَةَ هَابِيلَ بْنِ آدَمَ.[3]

في تفسير العياشي عن سليمان بن خالد قال: قلت لابي عبد الله جعلت فداك ان الناس يزعمون ان آدم زوج ابنته من ابنه؟ فقال ابو عبد الله قد قال الناس في ذلك و لكن يا سليمان‌ اما علمت‌ ان‌ رسول الله قال: لو علمت ان آدم زوج ابنته من ابنه لزوجت زينب من القاسم و ما كانت لأرغب عن دين آدم‌.[4]

تفسير العياشي عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ لِي مَا يَقُولُ النَّاسُ فِي‌ تَزْوِيجِ‌ آدَمَ‌ وُلْدَهُ‌ قَالَ قُلْتُ يَقُولُونَ إِنَّ حَوَّاءَ كَانَتْ تَلِدُ لآِدَمَ فِي كُلِّ بَطْنٍ غُلَاماً وَ جَارِيَةً فَتَزَوَّجَ الْغُلَامُ الْجَارِيَةَ الَّتِي مِنَ الْبَطْنِ الْآخَرِ الثَّانِي وَ تَزَوَّجَ الْجَارِيَةَ الْغُلَامُ الَّذِي مِنَ الْبَطْنِ الْآخَرِ الثَّانِي حَتَّى تَوَالَدُوا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَيْسَ هَذَا كَذَاكَ وَلَكِنَّهُ لَمَّا وَلَدَ آدَمُ هِبَةَ اللَّهِ وَ كَبُرَ سَأَلَ اللَّهَ أَنْ يُزَوِّجَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ مِنَ الْجَنَّةِ فَزَوَّجَهَا إِيَّاهُ فَوُلِدَ لَهُ أَرْبَعَةُ بَنِينَ ثُمَّ وُلِدَ لآِدَمَ ابْنٌ آخَرُ فَلَمَّا كَبُرَ أَمَرَهُ فَتَزَوَّجَ إِلَى الْجَانِّ فَوُلِدَ لَهُ أَرْبَعُ بَنَاتٍ فَتَزَوَّجَ بَنُو هَذَا بَنَاتِ هَذَا فَمَا كَانَ مِنْ جَمَالٍ فَمِنْ قِبَلِ الْحَوْرَاءِ وَ مَا كَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ قِبَلِ آدَمَ وَ مَا كَانَ مِنْ خِفَّةٍ فَمِنْ قِبَلِ الْجَانِّ فَلَمَّا تَوَالَدُوا صَعِدَتِ الْحَوْرَاءُ إِلَى السَّمَاءِ. [5]

علل الشرائع أَبِي عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ أَبَانٍ عَنِ ابْنِ أُورَمَةَ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ دَاوُدَ الْيَعْقُوبِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُقَاتِلٍ عَمَّنْ سَمِعَ زُرَارَةَ يَقُولُ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَدْءِ النَّسْلِ مِنْ آدَمَ عَلَى نَبِيِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ كَيْفَ كَانَ وَ عَنْ بَدْءِ النَّسْلِ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ فَإِنَّ أُنَاساً عِنْدَنَا يَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى آدَمَ أَنْ يُزَوِّجَ بَنَاتِهِ بَنِيهِ وَ إِنَّ هَذَا الْخَلْقَ كُلَّهُ أَصْلُهُ مِنَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً ...أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ الْقَلَمَ فَجَرَى عَلَى اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ بِمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَبْلَ خَلْقِ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ وَ أَنَّ كُتُبَ اللَّهِ كُلَّهَا فِيمَا جَرَى فِيهِ الْقَلَمُ فِي كُلِّهَا تَحْرِيمُ الْإِخْوَةِ مَعَ مَا حُرِّمَ...

این دسته روایات عمدتاً به جهت ارسال ضعیف السند بوده و دلالت دارند بر انکار تزویج هابیل و قابیل با خواهران خود و بلکه تحریم ازدواج خواهر و برادر مطلقا در هر زمان، در مقابل از برخی روایات استفاده می شود که این امر نسبت به فرزندان حضرت آدم مشروع بوده لکن در عصر پیغمبر اکرم تحریم شده است:

دسته دوم روایات:

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يُحَدِّثُ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ قَالَ لَمَّا تَابَ اللَّهُ عَلَى آدَمَ وَاقَعَ حَوَّاءَ وَ لَمْ يَكُنْ غَشِيَهَا مُنْذُ خُلِقَ وَ خُلِقَتْ إِلَّا فِي الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ...فَوُلِدَ لِآدَمَ مِنْ حَوَّاءَ عِشْرُونَ ذَكَراً وَ عِشْرُونَ أُنْثَى فَوُلِدَ لَهُ فِي كُلِّ بَطْنٍ ذَكَرٌ وَ أُنْثَى فَأَوَّلُ بَطْنٍ وَلَدَتْ حَوَّاءُ هَابِيلُ وَ مَعَهُ جَارِيَةٌ يُقَالُ لَهَا إِقْلِيمَا قَالَ وَ وَلَدَتْ فِي الْبَطْنِ الثَّانِي قَابِيلَ وَ مَعَهُ جَارِيَةً يُقَالُ لَهَا لَوْزَا وَ كَانَتْ لَوْزَا ...قَالَ ثُمَّ حَرَّمَ اللَّهُ نِكَاحَ الْأَخَوَاتِ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ فَقَالَ لَهُ الْقُرَشِيُّ فَأَوْلَدَاهُمَا؟ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ الْقُرَشِيُّ فَهَذَا فِعْلُ الْمَجُوسِ الْيَوْمَ قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ إِنَّ الْمَجُوسَ إِنَّمَا فَعَلُوا ذَلِكَ بَعْدَ التَّحْرِيمِ مِنَ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ لَا تُنْكِرْ هَذَا إِنَّمَا هِيَ الشَّرَائِعُ جَرَتْ أَ لَيْسَ اللَّهُ قَدْ خَلَقَ زَوْجَةَ آدَمَ مِنْهُ؟ ثُمَّ أَحَلَّهَا لَهُ فَكَانَ ذَلِكَ شَرِيعَةً مِنْ شَرَائِعِهِمْ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ التَّحْرِيمَ بَعْدَ ذَلِكَ‌.[6]

‌ عن البزنطي قال سألت الرضا عن الناس: كيف تناسلوا من آدم ؟ فقال: حملت حوّاء، هابيل و اختاً له فى بطنٍ، ثم حملت فى البطن الثاني قابيل واختاً له فى بطن، فزوّج هابيل التي مع قابيل وتزوّج قابيل التي مع هابيل ثم حدث التحريم بعد ذلك.[7]

آیا ممکن است تزویج خواهر با برادر در یک زمان مشروع و در زمان دیگر نامشروع باشد؟

مرحوم استاد خویی می فرمودند: مانعی ندارد که در گذشته یعنی در زمان حضرت آدم و حوّا چنین عملی جائز بوده و بعد آن تحریم شده باشد.

بیان استاد اشرفی دامت برکاته: با توجه به تعارض روایات در این زمینه انصافاً نمی توانیم بطور جزم بگوییم که تزویج برادر با خواهر در ابتداء خلقت یعنی عصر حضرت آدم امری حلال بوده و در ادیان بعد مثل دین مقدس اسلام حرام شمرده شده است که با این بیان حکم جواز در یک زمان یا حرمت تزویج در زمان دیگر، امر تشریعی محض بوده است همچنان که در طرف دیگر نیز نمی توانیم بطور جزم بگوییم ممنوعیت تزویج برادر با خواهر یا فرزند با والدین به جهت خاصیت ذاتی آن بوده و بر خلاف فطرت انسانی است از این جهت از ابتدا خلقت حرام و نامشروع بوده است.

و اما استنکار عرفی تزویج برادر و خواهر که در روایات به منزله تعلیل ذکر شده و حتی این استنکار به حیوانات هم توسعه داده شده است، این روایات یا حمل به تقیه می شود و یا می توان گفت مع الوصفی که امر مستنکری نزد عرف است ولی مانعی ندارد که خداوند متعال با قدرت مطلقه خود، این عرق و سجیه انسانی را در یک برهه از زمان مثلاً در عصر پیامبران متأخر و من جمله عصر پیامبر اکرم در وجود انسان ایجاد کرده و به مقتضای آن حکم به تحریم تزویج نموده باشد و در یک برهه از زمان مثل زمان حضرت آدم این عرق و سجیه انسانی را برداشته و به مقتضای آن حکم به حلیت نموده باشد با این بیان منعی نیست که بگوییم تزویج خواهر و برادر در عصر حضرت آدم حلال بوده و بعداً حرام شده است.

در نتیجه چنان که آیت الله محسنی نیز قائل شده، چون تزویج خواهر با برادر، یا والدین با فرزند در تمام ادیان الهی امر مستنکری شمرده شده است از این رو بچه متولد از زنا اگر چه طبق روایات ارث نمی برد ولی این عدم توارث دلیل بر جواز نکاح با مادر و پدر عرفی او نخواهد بود حال با پذیرش این مطلب لا محاله بچه ای هم که بوسیله لقاح مصنوعی از رحم زن اجنبیه متولد شده ولو این که فرضاً به طور قطع ملحق به فرزند متولد از زنا باشد و بتوانیم در حکم توارث آن دو تشکیک نماییم ولی نمی توانیم حکم به جواز تزویج این فرزند با پدر و مادر عرفی او «صاحب اسپرم یا صاحب تخمک» نماییم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo