< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء المطلق، التغییر الحسی بأوصاف النجس هل یوجب التنجّس الماء العاصم أم لا؟

خلاصه مباحث گذشته: صحبت در این بود که تغییر یکی از أوصاف ثلاثه آب عاصم به نجس موجب تنجّس آن خواهد شد بحث منتهی شد به این که آیا این تغییر باید محسوس به حواس خمسه ظاهری باشد یا این که تغییر تقدیری نیز در حکم به تنجّس آب عاصم کافی است.

چنان که قبلاً گفتیم منشأ إختلاف این است که آیا تغییر آب عاصم به أوصاف ثلاثه نجس در روایات به نحو موضوعیّت لحاظ شده تا این که تنها تغییر حسّی موجب برای تنجّس آب عاصم شود یا این که به نحو طریقیت لحاظ شده یعنی این تغییر نشانه و علامت بر کمیّت نجسی است که در آب عاصم وارد شده أعم از این که تغییر به حسب حسی و ظاهری دیده شود یا خیر، در این صورت تغییر حسی و ظاهری موضوعیت نداشته بلکه با تغییر تقدیری هم آب عاصم متنجّس خواهد شد.

بیان أستاد خویی ره در مسأله: مرحوم أستاد خویی ره در مسأله تفصیل داده اند به این صورت که اگر تغییرِ تقدیری تنها مستند به مانع باشد موجب برای تنجّس آب عاصم می شود زیرا در این صورت، فرض این است که مقتضی موجود و شرط نیز حاصل شده است و در واقع اجزاء نجس هم در آب موجود است اگر چه به جهت مانعی حساً رویت نمی شود و اما اگر تغییر تقدیری مستند به فقدان مقتضی یا فقدان شرط باشد این تغییر تقدیری موجب برای تنجّس آب عاصم نمی شود چرا که به مقتضای روایات، إنفعال آب عاصم، معلّق شده به حصول تغیّر در آن و با عدم وجود مقتضی یا عدم وجود شرط، نه تغیّر واقعی حاصل شده و نه تغیّر ظاهری و حسی تا این که محکوم به نجاست باشد.

إشکال أستاد أشرفی : به نظر ما در مورد فقدان شرط مشکل است بپذیریم که تغییر تقدیری کافی در تنجّس آب عاصم نیست تا بتوان حکم به طهارت نمود.

أستاد خویی ره در ادامه می فرماید: همچنان که در صورت عدم تغییر ظاهری مستند به وجود مانع، ملتزم به تنجّس آب عاصم شدیم همچنین در صورت عدم تغییر تقدیری آب عاصم بواسطه مانع، می توان ملتزم به عدم نجاست آب عاصم شویم به عنوان مثال اگر مقداری خون با مقداری رنگِ قرمز مخلوط شده سپس در آب عاصم ریخته شود و رنگ آن تغییر کند در این مورد اگر خون های موجود در آب عاصم به تنهایی ، موجب تغییر رنگ آب نمی شود مگر این که به همراه رنگِ قرمز در آب ریخته شود در اینجا نیز با عدم تغییر تقدیری، می توان حکم به طهارت آب عاصم نمود زیرا تغییر آب عاصم مستند به خصوص عین نجس نیست بلکه بخشی از این تغییر مستند به متنجّس است که گفتیم اینگونه تغییر مستند به متنجّس موجب نجاست آب عاصم نخواهد شد مگر آن که آب عاصم مضاف شود.

مسأله دهم: لو تغيّر الماء بما عدا الأوصاف المذكورة من أوصاف النجاسة، مثل الحرارة و البرودة، و الرقّة و الغلظة و الخفّة و

الثقل، لم ينجس ما لم يَصِر مضافاً.[1]

ترجمه: اگر آب عاصم به غیر أوصاف ثلاثه «رنگ، بو و طعم» تغییر پیدا کند، مثل تغییر به حرارت و برودت و رقّت و غلظت و خفّت و ثقل، این تغییرات موجب برای تنجّس آب عاصم نمی شود مادامى كه مضاف نشده باشد.

توضیح مطلب: تاره تغییر در آب عاصم به أوصاف ثلاثه نجس یعنی لون و طعم و بوی نجس حاصل می شود که در این صورت بلا شک به تصریح در روایات محکوم به نجاست است حال سؤال این است که اگر این تغییر در آب عاصم به غیر از أوصاف ثلاثه ایجاد شود آیا باز هم محکوم به نجاست است یا خیر؟ مثل تغییر به حرارت و برودت و رقّت و غلظت و خفّت و ثقل، به عنوان مثال اگر مقداری خون گرم یا غائط در آب کر ریخته شده و موجب تغییر در گرمای آب و یا سنگینی آب شود با فرض این که تغییری در أوصاف ثلاثه ایجاد نشده باشد آیا چنین تغییراتی نیز موجب برای تنجّس آب کر می شود یا خیر؟ صاحب عروه ره می فرماید چنین تغییراتی موجب برای تنجّس آب عاصم نمی شود.

بررسی روایات در مسأله:

در برخی روایات به صورت مطلق حکم به تنجّس آب عاصم در صورت تغییر آب به أوصاف نجس شده است، در این روایات ذکری از خصوص أوصاف ثلاثه نجس «بو، رنگ ولون» نشده است و اما در برخی دیگر روایات تنها در خصوص تغییر به أوصاف ثلاثه حکم به تنجّس شده است باید ببینیم مقتضای جمع بین روایات چیست؟ آیا می توان روایات مطلق را حمل به روایات مقید نماییم یا خیر؟

إن قلت: حمل مطلق بر مقید در اینجا صحیح نیست زیرا در یک دسته روایات تغییر به أوصاف ثلاثه نجس موجب برای تنجّس آب عاصم ذکر شده و در دسته دیگر روایات مطلق تغییر موجب برای تنجّس آب عاصم ذکر شده است واین دو دلیل مثبتین بوده و دلیل مقید نفی مطلق را نمی کند در نتیجه نمی توان حکم به تنجّس را منحصر به تغییر آب به أوصاف ثلاثه دانست.

قلت: مقتضای حصر به إلا در صحیحه إبن بزیع «مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ» بالمفهوم این است که تنجّس آب چاه تنها منوط به تغییر بو و رنگ آن است و تغییر به غیر این أوصاف موجب برای نجاست نمی شود در این روایت تنها تغییر به طعم و ریح موجب برای تنجّس ذکر شده است ولی ما در جمع بین روایات ثابت کردیم که تغییر به لون نیز موجب تنجّس می شود» و از طرفی آب چاه موضوعیت ندارد بلکه مراد مطلق آب عاصم است که تنها با تغییر أوصاف ثلاثه نجس، آب عاصم متنجّس خواهد شد علاوه بر این که در بین فقهاء کسی قائل به تفصیل بین آب چاه با دیگر آب های عاصم نشده است در نتیجه اگر انحصار به تغییر أوصاف ثلاثه آب را طبق روایت مذکور در مورد آب چاه بپذیریم در بقیه آب ها نیز به إجماع مرکّب ثابت می شود، به برخی از این روایات تیمناً اشاره می شود:

1. حيحة محمد بن إسماعيل بن بزيع: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنِ الرِّضَا قَالَ: مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ.[2]

2. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا  قَالَ: مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَ يَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً.[3]

3. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمَاءِ النَّقِيعِ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ فَقَالَ إِنْ تَغَيَّرَ الْمَاءُ فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تُغَيِّرْهُ أَبْوَالُهَا فَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ كَذَلِكَ الدَّمُ إِذَا سَالَ فِي الْمَاءِ وَ أَشْبَاهُهُ.[4]

بررسی سند: دو روایت ابن بزیع یکی به صورت مطلق تغیّر و دیگری به صورت مقید به ریح و طعم ذکر شده است لکن با توجه به این که راوی در هر دو روایت یکی «ابن بزیع» و مروی عنه آن نیز یکی است «حضرت رضا » در واقع یک روایت بوده که یکی به صورت مختصر و دیگری به صورت تفصیل ذکر شده است از این جهت نمی توان به إطلاق روایت أوّل ابن بزیع تمسّک نمود چرا که در حقیقت این روایت به صورت مقید ذکر شده و به جهت اختصار تغییر ریح و طعم در نسخه دیگر ذکر نشده است و اما روایت ابی بصیر چون ياسين ضریر در سند آن، توثیق نشده از این جهت روایت ضعیف السند است به علاوه در مقام جمع می توان گفت به طبع أوّلیه مطلق حمل بر مقید شده و با وجود تقیید از إطلاق رفع ید می شود خصوصا اگر مقید به صورت إستثناء متّصل ذکر شود چنان که در صحیحه إسماعيل بن بزيع چنین است.

إشکال مرحوم شهید صدر ره در تقیید روایات مطلقه به روایت ابن بزیع:

ملاک در صحّت تقیید احد الدلیلین بالآخر: در صورتی احد الدلیلین می تواند مقید دلیل دیگر شود که أوّلاً نسبت بین دو دلیل عموم و خصوص مطلق باشد و ثانیاً دلیل عام با دلیل خاص در ایجاب و سلب مختلف باشد و اما اگر نسبت بین دو دلیل، عام و خاص من وجه باشد و یا دلیل عام با دلیل خاص در ایجاب و سلب مختلف نباشد در هر دو صورت احد الدلیلین نمی تواند مقید دلیل دیگر باشد چرا که در صورت عدم إختلاف در ایجاب و سلب این دو دلیل مثبتین بوده و با هم تنافی ندارند تا این که احدهما بتواند دیگری را تقیید بزند مثل دو دلیل: «اکرم العلماء و اکرم العلماء العدول» که در این مثال نمی توان دلیل عام را مقید نموده و حکم به وجوب اکرام خصوص عالم عادل نماییم، بلکه نهایتاً دلیل دوّم حمل بر افضل افراد می شود و در ما نحن فیه هر دو دلیلی مثبتین بوده و نمی توان احدهما را به دیگری تقیید نمود.

جواب: إشکال مرحوم شهید ره در صورتی صحیح است که احد الدلیلین به صورت حصر ذکر نشده باشد لکن طبق بیان أستاد خویی ره چون صحیحه ابن بزیع به صورت حصر ذکر شده بالمفهوم دلالت دارد که تغییر به غیر این أوصاف موجب تنجّس نمی شود در نتیجه اگر چه منطوقاً هر دو دلیل مثبتین هستند لکن مفهوماً روایت بزیع به صورت قضیه سالبه است.

تقیید روایات به أوصاف ثلاثه نجس از جهت مناسبت حکم و موضوع.

مرحوم شهید صدر ره و صاحب جواهر ره در مسأله بیانی دارند که به نظر ما پسندیده است این دو بزرگوار از مناسبت حکم و موضوع إستفاده نموده اند که تنها تغییر به أوصاف ثلاثه خود نجس موجب برای تنجّس آب عاصم می شود زیرا تنجّس آب عاصم بواسطه تغییر، مستند به قذارتی است که در نجس وجود دارد و با تغییر آب عاصم به أوصاف ثلاثه نجس این قذارت منتقل به آب شده و از این جهت حکم به تنجّس آب شده است در نتیجه این تغییر شامل أوصاف خارج از مقتضای طبیعت نجس مثل تغییر به حرارت، برودت، رقت، غلظت و خفّت نمی شود.

قال الشهید الصدر ره فی البحوث: فمتى كانت حيثية الاستقذار و التغير واحدة حكم بالإنفعال. و هذا معنى أن حيثية الاستقذار ملحوظة حيثية تقييدية، بنحو يكون التغير مستندا الى النجس بما هو متحيث بتلك الحيثية.و منشأ هذا الاستظهار مناسبات الحكم و الموضوع الارتكازية.[5]

توضیح ذلک: وقتی ما موضوع را با حکم مترتّب بر آن می سنجیم گاهی قیدی از آن إستفاده می شود که این قید با حکم و موضوع آن مناسبت دارد اگر چه در لسان دلیل ذکر نشده باشد به عنوان مثال اگر مولی بگوید: «لا تضرب احدا» کلمه احد به إطلاق شامل مردگان هم می شود ولی مرده از إطلاق این دلیل با ملاحظه حکم قضیه یعنی ضرب، خارج است «زیرا معنی ندارد که مولی از ضرب مردگان نهی نموده باشد زیرا دردی متوجه مردگان نمی شود» از این جهت می توان از مناسبت حکم و موضوع،کلمه «أحد» را مقید به فرد زنده نمود.

و هکذا در ما نحن فیه، وقتی گفته می شود که ملاقات نجس با آب عاصم موجب برای تنجّس آن نمی شود مگر در صورتی که موجب تغییر آب عاصم به أوصاف نجس شود این تغییر اگر چه مقید به أوصاف ثلاثه نجس نشده است ولی می توان از مناسبت حکم و موضوع یعنی عنوان تغیّر و ملاحظه حکم آن که إنفعال و تنجّس آب باشد إستفاده نمود که تنها وجود أوصاف ثلاثه نجس در آب که ناشی از قذارت آب و تنفّر انسان است، موجب برای تنجّس آب می شود نه خصوصیّات دیگری که خارج از حقیقت نجس است مثل گرما و سرمایی که عرضی بوده و جزء خصوصیّات ذاتی نجس نیست چرا که قذارت موجود در نجس موجب شده که حکم به إنفعال آب عاصم در صورت تغییر به أوصاف ثلاثه نجس شود و از طرفی این قذارت تنها در اوصافی است که در طبیعت نجس وجود دارد نه أوصاف عارضی آن، در نتیجه هر تغییری نمی تواند موجب برای تنجّس آب عاصم شود.

به عبارت اخری: تغییری که مناسبت با خود نجس دارد موجب تنجّس است زیرا حکم تنجّس بی جهت روی عنوان تغیّر نرفته است بلکه علّت حکم به تنجّس در صورت تغییر، وجود این قذارات در آب است حال اگر ورود نجس در آب عاصم موجب شود که حجم آب بیشتر شود و یا تغییراتی مثل «حرارت و برودت، رقّت و غلظت و خفّت و ثقل» در آب ایجاد شود این تغییرات خاصیت قذارت از نجس را در آب ایجاد نمی کند تا این که حکم به تنجّس آب نماییم.

عجیب است که صاحب مدارک ره به مقتضای روایت ابن بزیع که تنها تغییر به طعم و بو را موجب برای تنجّس ذکر نموده در تنجّس آب عاصم بواسطه تغییر به لون، إشکال می کند ولی مع ذلک در اینجا مطلق تغییر را موجب برای تنجّس ذکر نموده است.

 


[1] بیان آیت الله مكارم الشيرازي: في هذه الصورة إذا كانت غلبة الوصف كاشفة عن غلبة النجاسة في أنظار العرف، كان الحكم بالطهارة مشكلًا جدّاً؛ لما عرفت سابقاً من أنّ المدار في أذهان العرف على غلبة النجاسة على الماء و قاهريّته، فلا يكون مطهّراً عندهم أيضاً؛ و الطهارة و المطهريّة أمران عرفيّان قبل أن يكونا شرعيّين‌. العروة الوثقی مع تعليقات، مكارم الشيرازي، ج1، ص34.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo