< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتابُ الطّهارة، أحکام الماء المطلق، التغییر الحسی بأوصاف النجس هل یوجب التنجّس الماء العاصم أم لا؟

قال السیّد ره فی العروه مسألةٌ 11: لا يعتبر في تنجّسه ان يكون التغير بوصف النجس بعينه فلو حدث فيه طعم أو لون أو ريح غير ما بالنجس كما لو اصفر الماء مثلاً بوقوع الدم تنجّس، و كذا لو حدث فيه بوقوع البول أو العذرة رائحة أخرى غير رائحتهما، فالمناط تغير أحد الأوصاف المذكورة بسبب النجاسة و ان كان من غير سنخ وصف النجس.[1]

ترجمه: در تنجّس آب عاصم لازم نیست كه حتماً تغيير به وصف خود نجس باشد بلکه اگر يكى از أوصاف ثلاثه آب عاصم به وصف حادثِ غیر مطابق با وصف نجس، تغيير پیدا كند، باز هم متنجّس خواهد شد، مثلاً اگر خون در آب واقع شده و موجب تغییر آب به رنگ زرد شود نه رنگ خون که قرمز است، در این صورت نیز آب نجس خواهد شد و هم چنين است هر گاه به سبب ريختن بول يا عذره در آب بويى غير بوى آن دو حادث شود در نتیجه ملاک در تنجّس آب عاصم، تغيير يكى از أوصاف آن به سبب ملاقات با نجس است اگر چه آن صفات از غير سنخ نجس باشند.

فرق بین مسأله دهم و یازدهم: در مسأله دهم بحث در این بود که اگر آب عاصم به غیر از أوصاف ثلاثه نجس «لون و ریح و طعم» تغییر پیدا کند آیا موجب تنجّس آب می شود یا خیر، یعنی تغییر بواسطه أوصاف خود نجس باشد ولی غیر از أوصاف ثلاثه آن مثلاً آب عاصم تغییر پیدا کند به وصف برودت یا حرارت که از أوصاف عارضی خود نجس است، لکن در مسأله یازدهم بحث در این است که اگر آب عاصم تغییر پیدا کند به چیزی که از أوصاف نجس نیست بلکه صِرفاً از ملاقات نجس با آن حاصل شده است مثلاً خون قبل از ورود در آب بواسطه مجاورت با غیر، رنگ یا بویی را به خود گرفته سپس آن خون در آب ریخته شده و موجب تغییر آب به غیر أوصاف نجس بشود سؤال این است که آیا چنین تغییری نیز موجب تنجّس آب عاصم می شود یا خیر؟

برخی به إستناد روایاتی که مطلق تغییر را موجب برای تنجّس آب عاصم ذکر نموده، قائل شده اند که چنین تغییری نیز موجب تنجّس آب عاصم می شود زیرا در این دسته روایات تغییر به صورت مطلق ذکر شده و مقید نشده که تغییر مستند به خود نجس باشد در نتیجه شامل می شود تغییری را که با ملاقات نجس ایجاد شده باشد ولو این که مغایر با صفات نجس باشد.

إن قلت: در برخی روایات خصوص تغییر به أوصاف ثلاثه نجس موجب تنجّس آب عاصم ذکر شده در نتیجه روایاتی که مطلق تغییر را موجب برای تنجّس ذکر نموده مقید به این روایات می شود.

قلت: در صورتی احد الدلیلین مقید دلیل دیگر واقع می شود که أوّلاً نسبت بین دو دلیل عام و خاص مطلق باشد و ثانیاً دلیل عام با دلیل خاص در ایجاب و سلب مختلف باشند و اما اگر نسبت بین دو دلیل، عام و خاص من وجه باشد یا دلیل عام با دلیل خاص در ایجاب و سلب مختلف نباشند در هر دو صورت احد الدلیلین نمی تواند مقید دلیل دیگر باشد از این جهت در ما نحن فیه حمل مطلق بر مقید صحیح نیست زیرا در یک دسته از روایت تغییر به أوصاف ثلاثه موجب برای تنجّس ذکر شده و در دسته دیگر مطلق تغییر موجب برای تنجّس ذکر شده است و چون این دو دسته روایات مثبتین بوده و هر یک نفی دیگری را نمی کند احد الدلیلین نمی تواند دلیل دیگر را مقید کند و اما روایاتی که مطلق تغییر را موجب تنجّس ذکر نموده است:

عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنِ الرِّضَا  قَالَ: مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ.[2]

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمَاءِ النَّقِيعِ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ فَقَالَ إِنْ تَغَيَّرَ الْمَاءُ فَلَا تَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تُغَيِّرْهُ أَبْوَالُهَا فَتَوَضَّأْ مِنْهُ وَ كَذَلِكَ الدَّمُ إِذَا سَالَ فِي الْمَاءِ وَ أَشْبَاهُهُ.[3]

مفاد روایت: در این روایت مطلق تغییر در آب چاه موجب برای تنجّس و عدم جواز وضو با آن آب ذکر شده است.

جواب أستاد أشرفی : مقتضای حصر به إلا در روایت اسماعیل بن بزیع «مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُفْسِدُهُ شَيْ‌ءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ» چنان که أستاد خویی ره فرمودند، این است که تنجّس آب چاه تنها منوط به تغییر أوصاف ثلاثه آن است و بالمفهوم دلالت دارد که تغییر به غیر أوصاف ثلاثه، موجب تنجّس نمی شود اگر چه در این روایت تنها تغییر به طعم و ریح ذکر شده ولی ما در جمع بین روایات ثابت کردیم که تغییر به رنگ نیز موجب از برای تنجّس آب عاصم است در نتیجه این روایت می تواند مقید روایاتی باشد که مطلق تغییر را موجب برای تنجّس ذکر نموده است.

مرحوم شهید صدر ره می فرماید: دو روایت ابن بزیع یکی به صورت مطلق و دیگری به صورت مقید ذکر شده است لکن با توجه به این که راوی در هر دو روایت یکی «ابن بزیع» و مروی عنه آن نیز یکی است «حضرت رضا » در واقع یک روایت بوده که در یک نسخه به صورت مختصر و در دیگری به صورت تفصیل ذکر شده است از این جهت نمی توان تمسّک به إطلاق روایت ابن بزیع نمود.

مناقشه مرحوم شهید صدر ره در إطلاق روایت ابی بصیر:[4]

‌مرحوم شهید صدر ره در إطلاق روایت ابی بصیر مناقشه نموده و در مقام تعلیل می فرماید: «لأن موردها السؤال عن الماء تبول

فيه الدواب لا عن الماء يقع فيه بول الدواب».

توضیح ذلک: مورد سؤال در روایت ابی بصیر آبی است که حیوانات در آن بول کرده اند: «سُئِلَ عَنِ الْمَاءِ النَّقِيعِ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ» در این فرض «تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ» عادتاً إتّفاق نمی افتد که حیوانات در آب مباشرتاً بول کرده و موجب تغییر آب به غیر أوصاف نجس شده باشد زیرا اگر هم بنا باشد تغییر ایجاد شود تغییر بواسطه أوصاف خود نجس است در نتیجه مراد تغییری است که ناشی از خود بول باشد نه تغییر از جهات دیگر، آری اگر سؤال از بولی می بود که قبلاً در جایی جمع شده سپس در آب ریخته شده است «الماء الذی يقع فيه بول الدواب» در این فرض إحتمال داشت که بول در مجاورت با أشیاء دیگر، تغییری در آن ایجاد شده که هنگام ریختن در آب، موجب تغییر آب کر به غیر أوصاف نجس شود لکن چون این فرض خارج از مورد سؤال راوی بوده نمی توان به إطلاق روایت تمسّک نمود و اما روایت دیگری که به إطلاق آن تمسّک شده است:

عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالْمَيْتَةِ فِي الْمَاءِ قَالَ يَتَوَضَّأُ مِنَ النَّاحِيَةِ الَّتِي لَيْسَ فِيهَا الْمَيْتَةُ.[5]

مفاد روایت: در روایت مذکور إمام  در جواب سؤال از آبی که میته در آن افتاده، می فرماید: باید از طرفی که میته در آن طرف واقع نشده وضو گرفت نه از طرفی که میته در آن طرف واقع شده است به مقتضای این روایت إجتناب از طرفی که میته در آن طرف افتاده مطلقاً لازم است خواه تغییر در آن طرف بواسطه أوصاف خود نجس باشد یا از جهات دیگری بواسطه ورود نجس در آب ایجاد شده باشد «بِأیِّ وَجهٍ کان».

جواب أستاد أشرفی :

در روایت مذکور أمر شده به وضو از طرفی که مردار در آن واقع نشده است لکن سؤال می کنیم که طبیعت میته چه تغییری را در آب ایجاد می کند؟ لامحاله تغییر در آب به أوصاف خود نجس است «به مقتضای مناسبت حکم و موضوع» در نتیجه روایت دلالت دارد بر إجتناب از خصوص تغییری که به أوصاف خود نجس ایجاد شده باشد نه هر تغییری و از هر جهت.

بیان صاحب جواهر ره در مقتضای مناسبت حکم و موضوع:

مرحوم صاحب جواهر ره از مناسبت حکم و موضوع إستفاده نموده اند که تنها تغییر به أوصاف ثلاثه خود نجس، موجب برای تنجّس آب عاصم می شود زیرا تنجّس آب عاصم بواسطه تغییر، مستند به قذارتی است که نجس دارد و با تغییر آب عاصم به أوصاف ثلاثه نجس این قذارت منتقل به آب شده و از این جهت حکم به تنجّس آب شده است در نتیجه این تغییر شامل أوصاف خارج از طبیعت نجس مثل تغییر به حرارت، برودت، رقت، غلظت و خفّت نمی شود زیرا إمام  درحکم به إجتناب از آب متغیّر در حقیقت ارجاع به أمر عرفی داده اند چرا که بشر از نجس به جهت قذارتی که دارد إجتناب می کند و این که إمام  أمر به إجتناب از آب متغیّر به نجس نموده ، از این جهت بوده که با تغییر به أوصاف نجس این قذارت که أمر عرفی است به آب نیز منتقل می شود حال چون این قذارت، در آبی که به غیر أوصاف نجس تغییر کرده عرفاً وجود ندارد در نتیجه موجب تنجّس آب نمی شود.

بیان مرحوم حکیم ره در صور متصور تغییر: مرحوم حکیم ره می فرماید تغییر آب عاصم به سه صورت متصور است: الف: تاره خود اجزاء نجس و به تعبیر دیگر عین نجاست در آب عاصم وجود دارد ب: و اخری تغییر آب عاصم بوسیله وجود أوصاف ثلاثه خود نجس است ج: و ثالثه تغییر آب عاصم بواسطه ملاقات با نجس ولی به غیر أوصاف نجس است.

مرحوم صاحب جواهر ره مورد أوّل و مورد دوّم را موجب برای تنجّس آب عاصم می دانند زیرا چنین تغییری در آب مستقذر

نزد عرف است ولی صورت سوّم که تغییر بواسطه أوصاف خود نجس نیست اگر چه بواسطه ملاقات با نجس حاصل شده است ولی چون نزد عرف اسقذاری ندارد در نتیجه موجب برای تنجّس نمی شود به عنوان مثال اگر زاج سفید رنگ فرضاً خاصیتی دارد که اگر با آب ترکیب شود سیاه می شود حال اگر زاج متنجّس را در آب بریزند و چنین تغییری در آب حاصل شود با توجه به این که این تغییر نزد عرف استقذاری ندارد موجب تنجّس آب عاصم نخواهد شد.

مرحوم عاملی ره می فرماید: این کلام با إطلاق روایات سازگار نیست زیرا تغییر در روایت إطلاق دارد چه این تغییر به أوصاف خود نجس باشد چه به غیر أوصاف نجس و مستند به وقوع نجس در آب باشد ولو این که تغییر از ترکیب نجس با شیء دیگر حادث شده باشد.

قال ره: و الدليل على الثالث إجمالا و أوّلا هو المطلقات الواردة في الباب بلفظ غيّر و غيره و أشكل عليها بالانصراف و لكن يجاب عنه بأنه بدوي.و ثانيا الغريزة و ثالثا الروايات الواردة في موارد خاصة من التغييرات. [6]

بیان أستاد خویی ره: تغییر آب عاصم به دو صورت حاصل می شود:[7]

تاره تغییر بوسیله انتشار اجزاء نجس در آب است خواه عین نجس در آب باشد خواه صفات نجس یعنی تغییری به أوصاف ثلاثه نجس ایجاد شود که خود نشانه وجود اجزاء نجس در آب است و يسمى ذلك بالتغير بالانتشار، و بالتركب المزجي.

و اخری تغییر، بوسیله انتشار اجزاء نجس در آب نیست بلکه به جهت تاثیر احدهما در دیگری است یعنی تغییر به جهت ترکیب نجس با آب یا شیء دیگر بوسیله فعل و إنفعالات شیمیایی حاصل شده است مثل این که آب روشن را در آب سفید رنگی بریزند و از ترکیب این دو آب به جهت خصوصیّتی که در آن دو وجود دارد رنگی ایجاد شود که مخالف با خصوصیّات نجس است و این تغییر تنها از ترکیب بین آن دو حاصل شده باشد مثل تاثیری که از ترکیب نوره با آب حاصل می شود زیرا هر یک از آب و نوره بنفسه فاقد حرارت است ولی از ترکیب این دو حرارت ایجاد می شود و این تاثیری که از ترکیب أشیاء

حاصل می شود خارج از خصوصیّات هر یک از دو شیء است و این تاثیر ممکن است مشابه صفات نجس نباشد.

أستاد خویی ره می فرماید: این تغییرات شیمیایی «یصدق انه یفسده النجس» زیرا بالاخره این تغییر بوسیله ملاقات با نجس ایجاد شده اگر چه این تغییر مستند به خود نجس نباشد بلکه مستند به تغییرات شیمیایی ترکیب بین أشیاء باشد ولی صاحب جواهر ره با این أمر مخالفت نموده است.

جواب أستاد أشرفی : در تغییر بواسطه ترکیب أشیاء تغییر مستند به صفات موجود در خود نجس نیست بلکه تغییر تنها مستند به ترکیب و فعل و إنفعالات شیمیایی است و مناسبت حکم و موضوع اقتضاء دارد که تنها تغییری موجب تنجّس شود که مستند به خود أوصاف نجس باشد زیرا در این صورت قذارتی که منشأ برای وجوب إجتناب از نجس شده، منتقل به آب شده است ولی در تغییر بوسیله ترکیب بعض الأشیاء مع بعض، نزد عرف قذارتی در بین نیست تا این که منشأ برای حکم به تنجّس شود.

إشکال صاحب مصباح الاصول محقّق همدانی ره به صاحب جواهر ره:

حرف شما صحیح است که تغییر در روایات انصراف دارد به أوصاف خود نجس لکن این انصراف بدوی است مثلاً اگر مولی بگوید: «اکرم العالم» ظهور أوّلیه و بدوی این کلام خصوص علماء معمّم هستند ولی با دقت می فهمیم آن چه مطلوب است تجلیل و احترام از مطلق أهل علم است و حکم اکرام إختصاص به معمّمین ندارد در ما نحن فیه نیز چنین است یعنی اگر چه انصراف أوّلیه از عنوان تغییر، تغییر به أوصاف خود نجس است ولی بعد از دقت در کلام فهمیده می شود که مطلق تغییر موجب برای نهی شده است زیرا اگر این انصراف تنها به خاطر خاصیت قذارت عرفی آن باشد لازمه اش این است که بتوانیم در جایی که چنین استقذاری نزد عرف نیست اصاله الطّهارة جاری کنیم و بگوییم حتی آبی که تغییر به أوصاف ثلاثه پیدا کرده اگر نزد عرف استقذار نداشته باشد محکوم به طهارت است و لا یقول به احد.

 


[1] . العروة الوثقى «للسيد اليزدي»، ج‌1، ص: 31‌.
[7] . قال المحقّق الخویی ره: التغير بالنجس في غير أوصافه، لايعتبر في تنجّسه أن يكون التغير بوصف النجس بعينه لأن التغيرقسمان:للتغير قسمان: 1. تغير يحصل بانتشار النجس في الماء بريحه، أو طعمه، أو لونه و يسمى ذلك بالتغير بالانتشار، و بالتركب المزجي، و هو يوجب اتصاف الماء بأوصاف النجس بلا نقص، أو بمرتبة نازلة من أوصافه، لانتشارها و توسعها في الماء، فوقوع الدم في الماء يوجب تلونه إما بالحمرة التي هي لون الدم بعينه. و إما بالصفرة التي هي مرتبة نازلة من الحمرة، لأجل كثرة الماء.2. و تغير يحصل بالتأثير، بأن تحدث عند ملاقاة النجس للماء صفة لم تكن ثابتة في الماء، و لا فيما لاقاه قبل ملاقاتهما، و انما يحصل بتأثير أحدهما في الآخر، كما في ملاقاة النورة للماء، فان كلا منهما فاقد للحرارة في نفسه، و لكن إذا لاقى أحد هما الآخر تحدث منهما الحرارة، و يسمى ذلك بالتغير بالتأثير من دون انتشار النجس في الماء، و الكلام في أن التغير بالتأثير هل هو كالتغير بالانتشار؟تبتنى هذه المسألة على دعوى انصراف الاخبار الى التغير بالانتشار كما ذكره صاحب الجواهر «قده» و ادعى عدم شمول الاخبار للتغير بالتأثير.و يدفعها: انه لا منشأ لهذا الانصراف لإطلاق الأخبار، و لا سيما صحيحة ابن بزيع، لأن قوله فيها «إلا ان يتغير» يعم التغيّر بالانتشار و التغير بالتأثير.و أما ما في ذيلها من قوله حتى يذهب .. فهو انما يقتضي أن يكون الإعتبار بالتغير بأوصاف نفس النجس كما قدمناه. و لا دلالة له على إعتبار خصوص التغير بالانتشار حيث أن قوله حتى يذهب .. بلحاظ ان الغالب في الآبار هو التغير بالانتشار لوقوع الميتة فيها أو غيرها من النجاسات و يعبر عما تغير بالميتة بما فيه النتن، و الرائحة و أما غير الآبار فالتغير فيه لا يختص بالانتشار. التنقيح في شرح العروة الوثقی، الخوئي، السيدأبوالقاسم ج1، ص94.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo