درس خارج فقه استاد اشرفی
97/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتابُ الطّهارة، تعیینُ الحد للكرّ بحسب المساحة.
قال السیّد ره فی العروة: المسألة الثانیة: الكر بحسب الوزن ألف و مائتا رطل بالعراقي و بالمساحة ثلاثة وأربعون شبرا إلا ثمن شبر.مرحوم صاحب وسائل ره در باب نهم و دهم از ابواب ماء المطلق تعداد زیادی از روایات را در خصوص آب کر ذکر نموده این روایات خود به پنج دسته تقسیم می شوند:
دسته أوّل: روایاتی که دلالت دارد بر این که آب چنانچه به مقدار کر باشد با ملاقات نجس منفعل نمی شود در این دسته روایات تنها حکم آب کر بیان شده ولی مقدار کر بیان نشده است، از مفهوم این دسته روایات إستفاده می شود که آب قلیل با ملاقات نجس منفعل می شود «إذا لم یَبلُغ الماءُ قَدرَ کُرٍّ یُنَجِّسهُ النَّجِس» این دسته از روایات با روایاتی که مقدار کر در آن تعیین شده تعارضی ندارد.
دسته دوّم: روایاتی که در آن حکم آب کر بیان شده ولی حد آب کر معيّن نشده است از این روایات إستفاده می شود که مورد سؤال و جواب، مقدار آبی بوده که بیش از حد کر بوده است مثل این که راوی سؤال نمود از آب در بیابان که در آن بول شده است، حضرت سؤال نمودند که حجم آب چه مقدار بوده است راوی عرض نمود آب تا زیر زانو را فرا گرفته است، حضرت در جواب فرمودند: چنین آبی با ملاقات نجس منفعل نمی شود مگر به تغییر أحد أوصاف ثلاثه نجس، از این روایات إستفاده می شود که این مقدار آب جمع شده تا زیر زانو در بیابان، قطعاً برابر کر بوده است در برخی دیگر از روایات حد آب کر معيّن شده است که این روایات خود به سه دسته تقسیم می شود:
دسته أوّل: روایاتی که در آن حد آب کر به میزإن قلتین بیان شده است قلیتین تفسیر شده به ظرفی که حجم آن به اندازه چند مشک آب بوده است و گاه تفسیر شده به سطل های بزرگی که به وسیله حیوانات با آن سطل ها از چاه آب می کشیدند که این مقدار از آب قطعا به مقدار کر بوده است البته روایاتی که از آن تعبیر به قلتین شده مطابق با نظر و فتوای أهل تسنّن است از این جهت برخی گفته اند این روایات تقیّتاً صادر شده است.
دسته دوّم: روایاتی که در آن حد آب کر به حسب وزن معيّن شده است مثل 1200 رطل چنان که در مرسله ابن ابی عمیر ذکر شده و یا 600 رطل که در صحیحه محمد بن مسلم بیان شده است که در جلسات قبل بین این دو روایت را جمع نموده و گفتیم با توجه به قاعده اصولی 1200 رطل در مرسله ابن ابی عمیر حمل به رطل عراقی و 600 رطل در صحیحه محمد بن مسلم حمل به رطل مکی می شود که دقیقاً معادل دو برابر رطل عراقی است وبا این بیان بین دو روایت را جمع نمودیم.
دسته سوّم: روایاتی که در آن حد آب کر به حسب مساحت بیان شده است لکن روایات در این بخش در کمال إختلاف است: الف: در برخی روایات کر از نظر حجم 27 وجب ذکر شده چرا که فرمود: «ذِرَاعَانِ عُمْقُهُ فِي ذِرَاعٍ وَ شِبْرٍ سَعَتُهُ» در این روایت سعه که مراد از آن قطر آب است 1.5 ذراع ذکر شده که معادل سه وجب است و چون قطر یکسان فرض شده تنها با مساحت دایره سازگار است از این جهت شعاع آن 5/1 وجب می شود چرا که شعاع نصف قطر است و مساحت دایره عبارت است از مجزور شعاع «شعاع ضرب در شعاع »که 2.25 می شود ضرب در عدد پی یعنی 3.14 لکن چون در عرف به این مقدار از کسر «14» اعتنا نمی شود در محاسبه این مقدار حذف می شود در نتیجه حاصل ضرب 2.25 در 3 را که 6.75 می شود در عمق آب که ذراعان یعنی چهار وجب باشد ضرب نموده نتیجه 27 وجب می شود.
ب: در برخی روایات کر از نظر حجم حدود 42 وجب ذکر شده چرا که فرمود: «ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٌ عُمْقُهَا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٍ عَرْضِهَا» یعنی 3.5*3.5*3.5 که مجموعاً 42 وجب و هفت هشتم از وجب می شود.
ج: در برخی روایات 36 ذکر شده که حاصل ضرب 3*3*4 وجب باشد حال سؤال این است که آیا می توان بین این سه دسته روایات اخیر که از نظر مساحت مختلف ذکر شده جمع نماییم یا خیر؟ و در صورت عدم امکان جمع، ترجیح با کدام دسته از روایات است؟
وجه إختلاف روایات در تعیین کر به حسب مساحت: برخی گفته اند این إختلاف به جهت رعایت جانب إحتیاط بوده است یعنی اقل کر به مقدار 27 وجب بوده و ذکر زائد بر این مقدار در روایات به جهت إحتیاط در حصول قطعی آب کر بوده است لذا در برخی روایات 36 وجب و در برخی دیگر تا 42 وجب و اندی نیز ذکر شده است در هر صورت میزان اصلی در حد کر وزن کر بوده که برابر با 1200 رطل عراقی است و همه روایات در جهت مساحت، اماره بر 1200 رطل بوده است و ذکر مساحت مازاد در روایات به جهت رعایت إحتیاط بوده است نه این که مقدار کر حقیقتاً إختلاف داشته است.
مرحوم محقّق ره در این جمع خدشه نموده و معتقد است که طبق صحیحه ابی بصیر مقدار کر به حسب مساحت 36 وجب است قبل از بررسی اقوال چند روایت تیمناً ذکر می شود:
1. عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَيْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ يُشْرَبَ وَلَا يُشْرَبُ سُؤْرُ الْكَلْبِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ
2. حَوْضاً كَبِيراً يُسْتَسْقَى مِنْهُ.[1]
2. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْمَاءِ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْءٌ؟ فَقَالَ كُرٌّ قُلْتُ وَ مَا الْكُرُّ؟ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ.[2]
بررسی سند: در برخی از نسخه ها در سند حدیث، احمد بن محمد بن یحیی آمده که توثیق نشده است لکن طبق نسخه کافی که بجای محمد بن یحیی، محمد بن یحیی عطار ذکر شده موثق است و اما احمد بن محمد که مراد همان احمد بن محمد عیسی باشد توثیق شده است و اما ابن سنان مردّد است بین محمد بن سنان که توثیق نشده و بین عبد الله بن سنان که توثیق شده است مرحوم فیض ره در وافی می نویسد که اگر در سند حدیث تصریح به محمد بن سنان شود، مراد همان محمد بن سنان بوده که غیر موثق است ولی اگر ابن سنان مطلق ذکر شود مراد عبد الله سنان است که توثیق شده است و در ما نحن فیه چون ابن سنان مطلق ذکر شده مراد همان عبد الله سنان است که توثیق شده است.
بیان أستاد أشرفی : این إحتمال در روایت مذکور بعید است زیرا عبد الله بن سنان از اصحاب إمام صادق است ولی برقی از اصحاب إمام رضا است و با توجه به فاصله زیاد بین این دو بزرگوار بعید است که از عبد الله بن سنان برقی نقل حدیث نموده باشد چرا که عبد الله بن سنان در طبقه پنجم و برقی در طبقه هفتم واقع شده است و عادتاً طبقه هفتم نمی تواند از طبقه پنجم نقل حدیث کرده باشد در نتیجه به حسب قواعد علم رجال «مقایسه راوی با مرویٌ عنه» ابن سنان که از برقی نقل حدیث نموده با محمد بن سنان غیر موثق سازگار است اگر چه صاحب وسائل ره به نقل از مرحوم شیخ طوسی ره از هر دو نفر یعنی عبد الله بن سنان و ابن سنان مطلق حدیث مذکور را نقل نموده است:
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ.
وَ رَوَاهُ أَيْضاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍعَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ مِثْلَهُ.
لکن به نظر أستاد خویی ره با عبد الله بن سنان سازگار است و ظاهراً شیخ طوسی ره در نقل خود از عبد الله بن سنان به جهت کثرت تالیف های خود خصوصا روایاتی که در تهذیب متعرض آن شده اشتباه نموده است.گذری کوتاه به زندگی نامه شیخ طوسی ره: به حقیقت جای تعجب است که این مرد بزرگ چقدر عمر با برکتی داشته است ایشان از طوس حرکت کرده و در بغداد از محضر شیخ مفید ره و سپس سیّد مرتضی ره بهره برده است و به دستور شیخ مفید ره تهذیب را که شرح مقنعه مفید بوده نوشته است، این بزرگوار موسس حوزه علمیه نجف بوده و حق زیادی بر گردن همه طلاب علوم دینی دارد و یکی از حقوق مسلم ایشان بر طلاب رفتن سر قبر این بزرگوار است که در مسیر وادی السلام به طرف باب طوسی واقع شده است ایشان جزء أوّلین مفسرین قرآن بوده و در تفسیر خود به نام التبیان با این که فارسی زبان بوده طوری مباحث تفسیری و لغوی را بحث نموده که جای بسی تعجب است و فوق زمخشری تضلّع در لغت عرب داشته است، و اما در علم رجال جزء أوّلین رجالیین بوده که از حدود 2500 نفر از اصحاب أئمّه در کتاب خود شرح نموده است،کتاب عده ایشان در مقابل سنی ها به رشته تحریر در آمده است در عصر خود موفق گردید که در همه فنون إسلامی کتاب تالیف نماید که متاسفانه برخی از این کتب را در کرخ ضمن آتش زدن قریب به 4000کتب، سوزاندند و گویا هر ساعت عمر این بزرگ مرد در مقابل یک ماه عمر دیگران برکت داشته است.
مرحوم أستاد خویی ره در معجم الرجال خود می نویسد که محمد بن سنان نیز مردّد بین دو نفر است یکی برادر محمد بن سنان معروف به برادر عبد الله است که توثیق نشده و دیگری محمد بن سنان زاهری است که توثیق شده است و بعید نیست که مراد از ابن سنان در این سند همان محمد بن سنان زاهری موثق باشد.بررسی دلالت: در این روایت مقدار کر به حسب مساحت سه وجب در سه وجب در طول و عرض ذکر شده است ولی تعیین نشده که عمق آن چه مقدار است آیا عمق آن به مقدار سه وجب است تا مجموع آن به مقدار 27 وجب باشد یا این
که عمق آن چهار وجب است که موافق قول 36 وجب باشد از این جهت روایت اجمال دارد.برخی گفته اند در محاسبه مساحت دایره رسم بوده است که اگر طول و عرض به یک اندازه باشد و عمق آن قاعدتاً به همین مقدار است با اتکاء به ذکر مقدار طول و عرض در کلام، مقدار عمق ذکر نمی شود و ذکر طول و عرض قرینه بر مقدار عمق است صاحب حدائق از محدث استرابادی شبیه این را نقل نموده در ما نحن فیه نیز اینچنین است چرا که هر یک از طول و عرض به میزان سه وجب ذکر شده و ذکری از عمق نشده است و این خود قرینه است بر این که عمق آب نیز باید به همین مقدار باشد چنان که در حدیث نبوی به اتکاء قرینه جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ بخش سوّم که نماز باشد به عنوان ثالث ذکر نشده است که عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: حُبِّبَ إِلَيَّ مِنْ دُنْيَاكُمُ النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ.[3]
بیان أستاد خویی ره: معمولاً اجسام دارای سه بعد است و چون در حدیث در مقام بیان حجم جسم بوده مقصود از سه وجب در سه وجب طول و عرض بوده است در بیان عمق إکتفا به ذکر طول و عرض نموده است.
3. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي
عَبْدِ اللَّهِ الْمَاءُ الَّذِي لَا يُنَجِّسُهُ شَيْءٌ قَالَ ذِرَاعَانِ عُمْقُهُ فِي ذِرَاعٍ وَ شِبْرٍ سَعَتُهُ.[4]
قال صاحب الوسائل ره فی تفسیر هذا الحدیث: أَقُولُ: الْمُرَادُ بِالسَّعَةِ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَ الطُّولِ وَ الْعَرْضِ فَفِيهِ إعتبار أَرْبَعَةِ أَشْبَارٍ فِي الْعُمْقِ وَ ثَلَاثَةٍ فِي الطُّولِ وَ ثَلَاثَةٍ فِي الْعَرْضِ لِمَا يَأْتِي فِي أَحَادِيثِ الْمَوَاقِيتِ مِنْ أَنَّ الْمُرَادَ بِالذِّرَاعِ الْقَدَمَانِ.[5]
در هندسه فعلی مساحت دایره عبارت است از مجذور شعاع ضرب در عدد پی 14/3 لکن مساحت دایره در قدیم می گفتند عبارت است از نصف قطر ضرب در نصف محیط که از نظر مساحت این دو طریق در محاسبه تقریباً یکی است 1.5 *1.5 *3.14*4برابر با 27 وجب و اندی است و این مقدار زیاد عرفاً معفو عنه است و با نظر قمیین از قدماء که نزدیک به عصر أئمّه ع بودنه اند نیز سازگار است.
4. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ الثَّوْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ فِي الرَّكِيِّ كُرّاً لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْءٌ قُلْتُ وَ كَمِ الْكُرُّ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٌ عُمْقُهَا فِي ثَلَاثَةِ أَشْبَارٍ وَ نِصْفٍ عَرْضِهَا.[6]
این روایت مفادش موافق با 42 وجب و اندی است.[7]