< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

89/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: اشكالات محقق نائيني بر فرمايش صاحب كفاية

مرحوم آخوند در حاشيه رسائل فرمودند اين روايات دلالت بر استصحاب دارند زيرا ذيل روايات كه فرموده حتي تعلم أنه قذر يا أنه حرام دلالت دارد بر اينكه حكم طهارت و حليت مستمر است تا زمان علم به نجاست يا علم به حرمت كه معنايش همان استصحاب است .

ضمنا صدر حديث هم به مناسبت موجبه كليه بودن هم شيء به عنوان اولي و هم شيء به عنوان أنه مشكوك را شامل مي‌شود بنابراين صدر روايت هم شامل مي شود احكام واقعيه و موضوعات واقعيه را كه مقيد به شك نيستند اعم از افعال و اشياء و هم اشيائي كه مشكوكند در حليت و طهارت لذا ايشان در حاشيه رسائل فرمودند از اين سه حديث سه قاعده استفاده مي شود

قاعدة اول: در صدر حليت و طهارت واقعيه همه اشياء منتهي عام مخصص به عده اي از مخصصات است

قاعدة دوم: حكم به طهارت و حليت ظاهريه براي امور مشكوكه

قاعدة سوم: ذيل براي استمرار حكم ما سبق

مرحوم نائيني در فوائد زيبا اين مطالب را نقل كردند اشکالات مرحوم نائینی

اشكال اول: صدر حديث نمي‌تواند متكفل اثبات هم حكم واقعي و هم ظاهري باشد زيرا در حكم واقعي ديگر شكي نيست بلكه حكمي است كه ابتداءا روي موضوعي مي‌رود مثل الصلاة واجبة و الصوم واجب اما در حكم ظاهري كه قاعدة حليت و طهارت باشد فرض شك در حكم واقعي شده يعني مشكوك الطهارة محكوم به طهارت ظاهري است يا اگر حليتش مشكوك است محكوم است به حليت ظاهري پس حليت وطهارت در قاعدة حليت و طهارت است كه معنايش حليت و طهارت ظاهري است موضوعش حليت و طهارت مشكوكه است پس موضوع طهارت و حليت ظاهري شك در حليت و طهارت واقعي است و هر حكمي متاخر از موضوعش است و موضوع هم شك است و هر شكي متاخر از مشكوك است پس لازمه اش آن است كه كلمه طاهر اگر اعم از واقعي و ظاهري باشد استعمال لفظ در دو معناي متفاوت شده باشد معناي اول طهارت واقعي و معناي دوم طهارت ظاهري است طهارت ظاهري متاخر از شك است و شك متاخر از طهارت واقعي است كيف يمكن استعمال لفظ در دو معناي متفاوت .

اشکال دوم: موضوع طهارت واقعی شیء مرسل است یعنی بدون قید؛ چون موضوع احکام واقعیه ذوات اشیائند و موضوع طهارت ظاهری اشیاء به عنوان مشکوکند، پس موضوع اگر طاهر مقصود از آن طهارت واقعیه باشد موضوعش ذوات اشیاء است و اگر مقصود از آن طهارت ظاهری باشد شی به وصف انه مشکوک الطهارة و النجاسة است و کیف یمکن جمع بین این دو یکی ذات مرسل و دیگری ذات مقید به شک !

اشکال سوم: اگر طهارت واقعیه باشد غایت طهارت واقعی عروض نجاست است نه حصول علم؛ و در حليت واقعيه تبدل موضوع است مثلا خل حلال با تبدل به خمر حرام ميشود عصیر به غلیان حرام مي شود پس در احکام واقعیه غایت تبدل موضوع است اما در احکام ظاهریه غایت علم است که حکم ظاهری منتفی می شود؛ با توجه به اينكه در روایات علم غایت قرار داده شده نه تبدل موضوع بنابراين چگونه می‌توان جمع کرد بین طهارت واقعي كه علم روي آن اثر ندارد و طهارت ظاهري كه علم غايه است از باب طريقيت .

اشکال چهارم: همه می‌دانیم در شبهات موضوعیه تمسک به عام غلط است مثل تمسک به «اکرم کل عالم» عند الشک فی کون زید عالما، اگر موضوع حکم واقعی باشد معنایش این است که همه اشیاء محکومند به حلیت و طهارت واقعی، طبعا تعدادي از اشیاء استثناء شده مثل بول وغائط و محرمات هم که فراوانند (اشیاء ما لایؤکل لحمه) پس یک عامی داریم و یک مخصصی هم داریم مثل سگ و گربه و شغال مال غصبي و عصير عنبي بعد از غليان .

حال اگر فردی مشکوک شد که داخل در مخصصات است یا در عموم عام داخل است نمی‌شود به عموم کل عام تمسک کرده، مثلا یک دلیل گفته «اکرم کل عالم» و دلیل دیگر گفته «لاتکرم العالم الفاسق» حالا شک می‌کنیم زید عالم فاسق است یا نه ؟ خیر زیرا تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصص جائز نیست .

حال عامي داريم مبني بر اينكه اموری هستند که واقعا طاهرند و یک مخصصی هم وارد شده تعدادی نجاسات و تعدادی متنجسات است حال اگر بخواهیم تمسک کنیم به آن برای حکم ظاهری تمسک کنیم به حکم عام درشبهه مصداقیه غلط است و ناتمام .

و سرانجام مرحوم نائینی می‌فرمایند اظهر معانی در این سه حدیث همان قاعده طهارت و حلیت است، یعنی حکم به طهارتی که مغیی به علم به خلاف است ثابت شده برای مشکوک الطهاره وهم چنين حكم به حليت مشكوك الحلية تا زمان علم به حرمت؛ پس اثبات طهارت و حلیت ظاهری برای مشکوک الحلیة و الطهارة است و نه از آن استفاده حکم واقعی و نه استصحاب می‌شود مگر اینکه تصریح می‌کرد به اینکه هذا الحکم مستمر الی العلم بالخلاف استفاده استصحاب ممكن بود .

پس از ادله اين روايات نمي‌شود به عنوان دليل براي استصحاب استفاده كرد .هذا تمام كلامنا در ادلة استصحاب ملخص بحث

    1. استصحاب اگر مستندش بناء عقلاء و ظن باشد اماره است و احتمال اینکه به راستی حجیت استصحاب بر اساس بناء عقلاء باشد و لو اینکه اماره نباشد از قبیل بناء بر اصاله الحقیقه باشد و اصل عقلائی باشد به نظر ما قوی است

    2. به فرض شک و خدشه در ادله عامه دیگران، کفانا در اثبات حجیت استصحاب، صحاح زراره بالخصوص دو صحیحه اول زراره به ضمیمه روایتی که در عاریه لباس وارد شده بود و مجموع روایات متاخر، اگر بعضی ضعف سندی یا دلالی داشت اما در عین حال از مجموع آن روایات لزوم بناء بر متیقن سابق استظهار و استفاده می‌شود .

    3. در خصوص حدیث طهارت و حلیت نظرات متفاوت بوده و دلالت اینها بر استصحاب در صورتی ثابت است که کلمه استمر یا مشتقات آن قبل از غایه تقدیر گرفته شود و الا بلا تقدیر این روایات در قاعده طهارت و حلیت ظاهرند .

بهذا یتم البحث فی ادله الاستصحاب و سیاتی البحث فی التنبیه الاول من تنبیهات الاستصحاب .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo