< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

89/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: قسم سوم استصحاب کلی

شیخ انصاری جریان استصحاب کلی در قسم دوم از اقسام ثلاثه قسم سوم را رد نکردند و فرمودند بعید نسیت جریانش ولی بعض محشین بر ایشان اشکال کرده‌اند که بنا بر فرمایش شما کسی که از خواب بیدار شود و احتمال احتلام بدهد نباید به وضوء اکتفا کند بلکه به خاطر استصحاب کلی قسم دوم غسل هم بکند و حال اینکه خود شما بدان ملتزم نیستید و دیگران هم بدان فتوی نداده‌اند .

استاد از اشکال برشیخ جواب دادند که گرچه سخن شیخ نسبت به استصحاب کلی مخدوش است اما به فرض پذیرش آن اشکال در فرض احتمال احتلام مخدوش است زیرا قرآن مجید دستور داده «اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم» و در آیه بعد می‌فرماید «و ان کنتم جنبا فاطهروا» مقتضای جمع بین دو آیه شریفه آن است که محدث به حدث وظیفه‌اش وضوء است و محدث به جنابت وظیفه اش غسل است و التفصیل قاطع للشرکة پس بازگشت به عام مخصَص می شود، عام اول: کل من قام من النوم یجب علیه الوضوء و مخصص: اذا قام من النوم جنبا یجب علیه الغسل پس عام مخصص شد به جنابت. این همانند سایر عموماتی است که بر او مخصص وارد شود مثل «کل مرأة تحیض الی خمسین سنة» و «المرأة القرشیة تحیض الی ستین سنة» همانطور که در این مثال استصحاب عدم قرشیت جاری می‌شود و حکم عام در مورد مخصص مشکوک ثابت است (اگر اصل عدم ازلی را قبول کنیم) در ما نحن فیه هم عام گفته است: «من قام من النوم علیه الوضوء الا الجنب فان علیه الغسل» حال اگر شک کنیم به استصحاب عدم نعتی (نیاز به عدم ازلی هم نیست) سلب مخصص می کنیم و می گوئیم کان هذا الرجل موجودا ولم یکن جنبا و الآن نشک فی جنابته، به مقتضای استصحاب، سلب جنابت که مخصص است خواهیم کرد و عموم عام حجت است و وضوء واجب استاحتمال استصحاب کلی حدث مدفوع است به اصل موضوعی عدم جنابت. پس این نقض بر شیخ وارد نیست چه آنکه اگر اصل سببی و موضوعی در کار بود و جاری شد نوبت به اصل مسببی و استصحاب کلی نخواهد ‌رسید .

لیکن اشکال مهم همان بود که گفتیم حصه طبیعی موجود به وجود زید متیقن قطعا معدوم شده و احتمال وجود کلی به وجود حصه دیگرهم متیقن نیست و استصحاب جامع مفهومی نیز بلا اثر است و استصحاب جامع موجود هم با توجه به اختلاف حصتین جاری نمی‌شود چه آنکه حصه متیقنه معدوم شده و حصه دیگر از طبیعی هم مشکوک الوجود است. انسان موجود به وجود زید قطعا دو ساعت بعد معدوم شده. استصحاب بقاء مفهوم انسان هم اثری ندارد و استصحاب وجود انسان هم با زوال زید قطعا جاری نیست.

بقی فی المقام نوع دیگری که شیخ بزرگوار این را به عنوان استدراک از نوع ثالث استصحاب کلی ذکر کرده و آن این است که می‌فرمایند اگر کلی به وجود فرد شدید موجود شده است و یقین داریم که مرتبه شدیده منتفی شده و احتمال می دهیم که کلی شیء به مرتبه‌ ضعیفه‌اش باقی مانده باشد، اینجا استصحاب جامع بین المرتبتین جاری است .

مثال اول: قطعا یقین داشتیم که در این اتاق نور شدیدی به خاطر ده لامپ روشن وجود داشته دو ساعت بعد یقین داریم که آن نور شدید که مستند به آن ده لامپ بوده از بین رفته ولی احتمال می‌دهیم که به خاطر روشن بودن بعض از آنها کلی نور در اتاق باقی مانده باشد استصحاب بقاء کلی گرچه مرتبه شدیده اش زائل شده جاری است.

مثال دوم: می دانیم کثیر الشک نباید به شک خود اعتنا کند. آدمی که در همه نمازهای خود و در تمام رکعات شک می‌کند مرتبه شدیده کثیر الشک در زید موجود است اما اکنون که با توسلات و حاکم کردن عقل بعض از نمازها از کثرت شک رها شده اما شک می کنیم که آیا هنوز کثیر الشک بر او صادق است تا به شک خود اعتنا نکند یا به خاطر زوال مرتبه شدیده کثیر الشک بر او صادق نیست تا وظیفه‌اش عمل به صلاة احتیاط باشد اینجا نیز گرچه مرتبه شدیده زائل شده ولی احتمال بقاء کثیر الشک را به مرتبه ضعیفه می‌دهیم پس استصحاب کثرة الشک جاری باشد . شیخ در این موارد استصحاب قدر جامع را جاری می‌داند بلکه می‌فرماید این از قبیل استصحاب کلی قسم اول است که استصحاب هم در فرد و هم در کلی جاری است و به فرض عدم الحاق به قسم اول نیز باز استصحاب که به اختلاف در مرتبه باشد جاری است .

یک شبهه در کار است که در فلسفه گفته‌اند تجدد امثال به تجدد وجود است بقاء اعراض به تجدد امثال است نه به بقاء وجود اول .

توضیح ذلک

 قبل از حرکت جوهریه ملاصدرا، می‌گفتند حرکت در اعراض پیوسته جاری است تبدیل رنگ قوی به رنگ ضعیف ناشی از بقاء رنگ اول نیست بلکه این حرکت در رنگ از شدت به ضعف، تجدد امثال است، یعنی اولی رفت و دومی که مثل اوست موجود شد و دومی می‌رود و سومی بوجود می‌آید. بنابراین اگر نور شدید رفت و و نور ضعیف آمد این وجود نور اول نیست بلکه این تجدد مثل نور اول و وجود دومی است. آری گفته اند جوهر چون ثابت است تجدد در او وجود نداردچه آنکه حرکت در جوهر نیست گرچه بعدها صدر المتألهین اثبات کرد حرکت در جوهر نیز واقع می شود ولی وجود حرکت در عَرَض مسلم است و گفته‌اند حرکت تجدد در امثال است نه بقاء مثل اول . آیا در مورد صفت کثرت شک که مرتبه قو‌ی‌اش از بین رفت و مرتبه ضعیفة در کار است اگر گفتیم تجدد در وجود است آیا باز هم استصحاب در کلی کثرت شک جاری است یا استصحاب در بقاء نور جاری است با اینکه نور شدید مبدل به ضعیف شده است؟

جواب: بله مدار در بقاء مثل مدار در تشخیص موضوع استصحاب به دیدگاه عرف است نه دقت فلسفی. از دیدگاه عرف و لو اینکه نور شدید به ضعیف مبدل شده است یا سواد شدید به سواد ضعیف یا کثرت شک شدید به ضعیف، همان کلی باقی است و این تجدد امثال در دقت فلسفی است نه در نظر مسامحی عرفی . بلکه اگر قائل به اصالة الوجود شدیم می‌گوئیم تجدد امثال، تجدد ماهیت است و ماهیت اعتباری محض است بنابراین وحدت وجود موجب صحت بقاء استصحاب است. پس در این قسم سوم از قسم نیز اصل جاری است بلا منازعه.

  و الحمد لله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo