< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

90/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: حکم ملاقی با بدن حیوان

گفتیم در مورد بدن حیوان دو نظر است یکی عاصمیت بدن حیوان و عدم تنجسش در ملاقات با نجس رطب و دیگری تنجس آن و پاک شدنش با زوال عین نجاست بدون نیاز به تطهیر.

در مورد موضوع تنجس هم دو مبنی بود یکی مرکب بودن موضوع تنجس از ملاقات با نجس و وجود رطوبت در حین ملاقات و دیگری سرایت نجس یا متنجس به جسم ملاقی .

حال با توجه به این دو مبنی در مورد بدن حیوان و موضوع تنجس ملاقی به این مسأله می پردازیم که اگر حیوانی مانند گربه یا بازی شکاری که قبلا بدنش با نجس تری ملاقات داشته با آبی که در ظرف وجود دارد برخورد داشته یا روی فرش پا گذاشته آیا آب عند الشک متنجس می شود یا نه ؟

اگر یقین داشتیم که قبل از ملاقات با آب یا فرش، عین نجاست از بدن حیوان زائل شده در این صورت ولو بدنش را در آب بگذارد یا با فرش تر ملاقات کند آن آب و فرش نجس نمی شوند و محکوم به طهارت اند .

اما اگر فرض کردیم این حیوان از روی بولی گذشت و بعد پایش را بر روی فرش تری گذاشت آیا در این فرض حکم به نجاست آن فرش می شود ؟

در اینجا اگر گفتیم پای حیوان نجس نمی شود و آنچه نجس است خود رطوبت بول است پس شک داریم آیا رطوبت در پای حیوان باقی است یا نه؛ اگر قائل شدیم موضوع مرکب است از ملاقات و رطوبت، ملاقات که بالوجدان حاصل شده و رطوبت بول هم که به استصحاب ثابت می شود پس فرش نجس شده است .

اما حق این است که نمی شود حکم به نجاست فرش کرد زیرا مدار در تنجس به ملاقات بول نجس با فرش بوده نه برخورد گربه با فرش و مفروض آن است که این عنوان محقق نیست چرا که ممکن است قبل از پا گذاشتن روی فرش رطوبت از بین رفته باشد هر چند به استصحاب حکم به بقاء رطوبت شود ولی موضوع نجاست ملاقات فرش با رطوبت بول است و آنچه بالوجدان موجود است ملاقات گربه با فرش است پس نمی توان حکم به نجاست فرش کرد و اصالة الطهارة جاری است .

اما اگر گفتیم خود بدن حیوان در زمانی که رطوبت بول باقی است متنجس است در این صورت فرش محکوم به نجاست است زیرا با استصحاب بقاء رطوبت در پای حیوان ثابت می شود پای حیوان متنجس است زیرا اثر بقاء رطوبت بول در پای گربه آن شد که مادامی که رطوبت باقی است پای گربه متنجس است لذا بدون اصل مثبت نجاست ثابت خواهد شد . اما اگر موضوع نجاست سرایت باشد در این صورت با استصحاب بقاء رطوبت اثبات نجاست فرش نخواهد شد .

دومین فرع: ترتب احکام روز عید برای روز بعد از یوم الشک که سی امین روز ماه رمضان است می باشد به این صورت که آیا استصحاب بقاء رمضان برای یوم الشک موجب ترتب احکام عید همانند وجوب زکات فطره و نماز عید و حرمت صوم و... برای روز بعد از یوم الشک می شود یا خیر؟ یا با استصحاب بقاء ذی القعده در یوم الشک آیا اثبات می شود نهمین روز بعد از آن روز عرفه است تا وقوف در عرفات بین الزوال الی الغروب واجب باشد یا خیر؟

این از عویصه های در مقام است .

گفته شده درست است که بر اساس استصحاب، یوم الشک از ماه رمضان محسوب می شود یا یوم الشک ذی القعده از ذی القعده محسوب می شود ولی احکام مترتب بر روز بعد از یوم الشک از لوازم عادی یا عقلی آن استصحاب است که حجت نیست پس نمی توان احکام یوم العید را بر آن بار کرد در حالیکه مشهور فقهاء ما احکام عید را بر فردای آن بار کردند یا احکام عرفه را بر نهمین روز بعد از آن بار کردند .

چگونه می توان این عویصه جمع بین عدم حجیت اصل مثبت و ترتب آثار لازم عادی و عقلی استصحاب را در این امثله حل کرد؟

محقق نائینی این عویصه را اینگونه حل کردند که اول هر ماه عبارتست از روزی که یا ماه در شبش دیده شود و یا سی روز از ماه قبل گذشته باشد و با استصحاب سی ام روز، فردای آن روزی است که سی روز از ماه رمضان گذشته و احکام روز عید بر آن بار می شود .

استاد خوئی از راه دیگری حل عویصه نمودند. ایشان میفرمایند با اولین آن از فردای یوم الشک یقین می کنیم ماه شوال یا با این روز یا با یوم الشک تحقق پیدا کرده و در نتیجه به نحو کان تامة یقین به دخول یوم العید داریم و شک می کنیم که این روز باقی است یا منقضی شده استصحاب بقاء یوم العید می کنیم و آثار یوم العید را بر آن(فردای یوم الشک) بار می کنیم .

با این بیان این اشکال پیش می آید که استصحاب کلی، اثبات فجر را نمی کند و شما به مفاد کان تامة وجود یوم العید را به نحو کلی مردد بین فرد باقی و فرد زائل اثبات کردید و بعد می خواهید ثابت کنید که فرد باقی همان روز عید است مثل کسی که بللی از او خارج شده که مردد بین بول و منی است و وضوء هم گرفته در اینجا اگر این حدث بول بوده با وضوء برطرف شده و اگر منی بوده باقی است با استصحاب بقاء کلی حدث ثابت نمی شود که حدث متعقب با وضوء رفع نشده اما ثابت نمی کند که این بلل موجود منی است تا آثار منی بر آن بار شود همانطوریکه با استصحاب کلی حدث اثبات فرد باقی و آثارش نمی شود، در استصحاب بقاء یوم العید هم آثار یوم العید بر فردا بار نخواهد شد چگونه شما با این اصل می خواهید ثابت کنید پس احکام یوم العید بر فردا بار مترتب می شود .

 و الحمد لله

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo