< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

91/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اجتهاد در زمان غیبت

تعلم احکام و فراگیری متعلقات احکام از قبیل نماز و روزه و ...امری ضروریست و مجتهد و مقلد بدان اذعان دارند.

استنباط احکام بر اساس کتاب وسنت صورت میگیرد و عقل و اجماع علیرغم شهرتشان به عنوان ادله احکام، سهمی جدی در این زمینه ندارند چه آنکه به قول استاد حلی عقلیات بینه، مثل حسن و قبح عدل و ظلم در شرع آمده است وموارد غیر بین از عقلیات هم مقدار نادری را شامل میشود.

و اجماع هم مادامی که حضور وتقریر امام با آن قرین نگردد، اثری ندارد و اگر به یکی از راههای سه گانه بتوان رضایت امام را از اجماع بر مساله ای بدست آورد به همان تقریر که از محورهای سنت است باز میگردد.

اما در مورد کتاب و سنت باید گفت:حجیت ایندو اختصاص به مجتهد ندارد،برای اینکه دلیل اثبات کننده حجیت ظواهر، آنرا به مجتهد اختصاص نداده است بلکه برای همگان اعم از عامی و مجتهد، آن را حجت قرار داده است و هکذا نسبت به حجیت قول ثقه و صحت استناد به آن فرقی بین مجتهد و عامی نیست.

بلکه اساسا اگر اختصاصی در کار باشد مستلزم دور میشود زیرا شناخت و حجیت کتاب وسنت متوقف بر اجتهاد میشود و اجتهاد متوقف بر شناخت کتاب وسنت.

شاهد دیگر بر عدم اختصاص آنکه در عصر معصومین علیهم السلام مردم احکام دین را از همین کتاب و روایاتی که از ائمه دین علیهم السلام نقل میشد درک کرده و بدان عمل میکردند ولی اجتهاد زمان با عصر ائمه علیهم السلام تفاوت دارد چه آنکه ما به خاطر اختفای روایات و بسته شدن باب علم که در اثر جور خلفا و تقیه اصحاب و ائمه و فاصله زمانی ما از عصر حدیث و...رخ داده است نیازمند فحص از ادله و تشخیص صواب از ناصواب و استظهار از ادله و بررسی و شناخت عصر و زمانه صدور احادیث و موارد فراوان دیگری هستیم که دست یابی مستقیم ما را به احکام شرعی دچار مشکل کرده است. اما مردم در زمان ایشان بر اساس مراجعه مستقیم به روایات، احکام خود را اصطیاد میکردند. مثل آنکه راوی سوال میکند که خانه های ما از کتب بین فضال پرشده است یا در عصر غیبت در مورد کتب ابن ابی عذافر(شلمغانی)چنین سوالی مطرح و چنین جوابی میدادند:«خذوا ما روا و ذروا ما راوا» که به خوبی استفاده میشود برای درک مسائل شرعی همگان مراجعه به کتابهای روائی میکردند نه آنکه تنها رجوع و عمل به آنها مختص مجتهدین و علمای فرهیخته باشد.

آری در قرن اول و دوم که دسترسی به مدارک دین آسان بود و شناخت دین همه گیر بود معرفت دین پیچیدگیهای امروزین آن را نداشت و به آسانی دین خود را از اصحاب ائمه علیهم السلام یا کتب مشتمل بر روایات گرفته و بدان عمل می کردند.

ولی بعد از آن به خاطر مشکلات فراوانی که پیش آمد باب علم مسدود گشته و شیعه را به راههای ظنیه ای که نیازمند به حجیت از جانب شارع بود سوق میداد.

به همین جهت بحث تقلید در میان آمد زیرا همه کس نمیتوانستند احکام الهی را از منابع خود استخراج کند و موجب صرف وقت زیاد و مستلزم استعداد بالایی بود به همین جهت، بنا شد عده ای با بذل جهد بدین امر مهم همت گمارند و دیگران هم به متخصصان امر در این زمینه مراجعه کنند. این سیره عقلائی را شریعت مقدس امضا کرده است وانگهی در قرآن هم دستور میدهد:«و لولا نفر من کل فرقۀ طائفۀ لیتفقهوا» یا مردم را امر به مراجعه به اهل ذکر میکند:«فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون»

جمله ای هم در این زمینه به عرض برسانم:عامه مسلمانان و خلفای ثلاثه و معاویه لعنۀ الله، از تدوین حدیث منع کردند و در صحاح اهل سنت آمده است که عائشه گفت:شبی پدرم خواب از چشمش رفته بود و گفت نمیدانم این 500حدیث که از رسول الله جمع کردم چه کنم صبح هنگام آتش آورد و همه را سوزاند و عمر هم دستور داد که هرکس نقل حدیث کند با تازیانه بزنندش. لذا تا زمان عمر عبد العزیز کتب حدیثی جدی از اهل سنت تدوین نشد واز زمان او به بعدست که ابن جریح و دیگران کتب حدیثی تدوین کردند یا موطا ابن مالک و مسند احمد بن حنبل فراهم آمد لذا عامه منابع روایی غنی نداشتند و موجودی روایات، تامین کننده نیاز و پرسشهای فقهی ایشان نبود و مضطر به رای و قیاس شدند که در روایات ائمه ع ما هم به تندی با این خط مقابله شده است.

در زمان سید مرتضی در حدود اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم، علمای سنی جمع شده و باب اجتهاد را مسدود دانسته و مذاهب فقهی را منحصر در چهارمذهب دانستند، براساس عناد با شیعه مذهب جعفری را داخل در مذاهب رسمی نکردند،هزینه ای برای این کار تعیین شد که اگر امامیه آن پرداختند مذهب شیعه را هم مانند مذاهب چهارگانه قرار دهند اما با وجود آنکه سید مرتضی حاضر شد نصف این هزینه یعنی 500هزار دینار یا درهم را بدهد اما دیگران را که مامور به تامین بقیه هزینه کرد که مع الاسف فراهم نکردند.

اما شیعیان باب اجتهاد را مفتوح دانستند و رجوع به یک نفر مجتهد میت را جائز ندانستند و قائل شدند که باید باب مراجعه به کتاب و سنت و بهره گیری از مضامین عالی آن برای همیشه مفتوح باشد به خصوص مسائل جدیدی پیش آمد می کند که نیازمند حضور فعالانه فقها و اجتهاد نوشونده دائمی دارد. اینست که روایات فراوان با مضامین مختلفی این حقیقت را تایید میکند از جمله روایت معروف« اما الحوادث الواقعه..» یا روایت امام عسکری علیه السلام که میفرمایند:«اما من الفقها من کان صائنا لنفسه» که همگی دلالت دارد که اجتهاد تا زمان ظهور و حضور امام معصوم علیه السلام باید باقی باشد.

باری رجوع به مجتهد برای مقلد لازم و اصل اجتهاد،هم واجبی کفاییست که باید مومنان بدان همت گمارند.

و این دو از آیه سوال و آیه نفر و روایات به خوبی استفاده میشود.

تا کنون مقداری از بحث اجتهاد که در عصر ما یک فن پرزحمت و تخصصی است و آثار فتوای مجتهد و حکم عدول از فتوا را بیان کردیم.

و اما دومین طریق تعلم احکام و عمل به آنها برای تحصیل مومّن من العقاب تقلیدست که انشاء الله بآن خواهیم پرداخت. و الحمدلله

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo