< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع بحث: صحیح و اعم/ الفاظ

آیا الفاظ عبادات و معاملات برای خصوص صحیح وضع شده‌اند یا برای اعم از صحیح و فاسد ؟

این بحث دارای ثمره است که تمسک به اطلاقات بنا براین دو مبنا متفاوت است. ابتدا به بیان مقدماتی می‌پردازیم .

مقدمه اول دیروز گذشت که مقصود از صحت و فساد چیست ؟

بعضی گفته‌اند مراد از صحت این است که عمل باید تام باشد در اجزاء و شرائط و عمل فاسد عملی است که تام نباشد. ولی بعضی از فقهاء گفته اند صحیح آن است که مسقط قضاء و اعاد ه باشد و فاسد آن است که مسقط قضا‌ واعاده نباشد و متکلمین گفته‌اند صحیح عمل مطابق شریعت است و فاسد آن است که مطابق شریعت نباشد ولی تفسیر فقها و متکلمین تفسیر به لازم است پس بهتر همان معنای اول است یعنی صحیح عمل تام و کامل و فاسد عمل غیر تام است .

طبعا با این بیان معلوم می شود که اولا صحت و فساد دو صفت شی موجود است و الا معدوم متصف به این امورد نمی شود اینها صفت برای ماهیت من حیث هی هی نیستند، بلکه صفت برای ماهیت به وصف وجود یا لااقل ماهیت به قید وجود بر نهج قضایای حقیقیة که اذا وجد فی الخارج وجد تاما و اذا وجد وجدت غیر تامة فهی فاسدة. پس صحت و فساد صفت برای دو شیء موجود یا مفروض الوجود است

مقدمه سوم: قهرا صحت و فساد دو صفت اضافی‌اند ممکن است عملی به اعتباری صحیح و به اعتبار دیگر فاسد باشد مثل نماز دو رکعتی که برای حاضر باطل و برای مسافر صحیح است و نماز جالسا برای عاجز از قیام صحیح است و برای قادر بر آن باطل است و یا عمل به اعتبار اجزاء تام و به اعتبار شرائط فاسد باشد.

عمل صحیح به ویژه در عبادات منوط به قصد امتثال امر و قربت است و حتی بعضی قصد وجه و تمیز را نیز در معنی شرط دانستند .

آیا این امور متاخر از امر در مؤدای صحت و فساد دخیلند ؟

میرزای نائینی: خیر، اینها داخل در معنای صحت و فساد نیستند و از دائره مسمی قطعا خارجند زیرا اینها متاخر از امرند، در صورتی که امر تعلق به اصل عمل گرفته‌ است پس مسمای به عمل متقدم بر اصل امر است مولی که امر به صلاة می کند معنایش آن است که قبل از امر صلاة دارای مسمی است چنانکه وقتی می‌گوید «جئنی بزید» لامحاله باید قبلا زید نام مسمائی باشد. شارع وقتی می‌گوید «اقم الصلاة»‌ باید صلاة‌ اسم برای ماهیتی باشد که امر به او تعلق گیرد و چون قصد الامر متاخر از امر است، دخیل در مسما نمی‌تواند باشد، پس قصد الامر متاخر از امر است و امر متاخر از مسما است و چیزی که به دو رتبه از تسمیه متاخر است لایعقل که در مسمای امر دخیل باشد، خواه قائل به صحیح یا اعم شویم .

اشکال استاد خوئی: این دقتهای فلسفی در وضع الفاظ برای مسمیات که از امور اعتباری و خفیف المؤنة‌اند، دخیل نیست و مانعی ندارد اعتبار جامع بین اموری که برخی متقدم و برخی متاخر باشند و بعد برایش نامی بگذاریم

مثال

غضنفر به معنای شیر است اما در آن حالتیکه در قبالش دشمنی هست و میخواهد به‌ آن حمله کند. این قیود زائد بر معنای شیر که متاخر است از ذات شیر، در معنا اعتبار می‌شود و بعد برای شیر نام گذاری شود .

ولی عمدتا قبول است که امور متاخر مانند قصد قربت و وجه اینها قطعا به هیچ یک از معنای صحیح و فاسد دخیل در مسمی نیستند؛ زیرا ثمره تمسک به اطلاقات ادلة، با توجه به تعلق امر به ماهیت، تمسک به معنای اعم از امور مزبوره است؛ زیرا بنا بر قول به صحیح این امور متاخر از امر در مفهوم متعلق امر اخذ نشده، پس امر به صلاة مجازی نیست؛ زیرا صلاة به قید امر که مورد امر واقع نمی‌شود و قطعا متعلق امر اصل صلاة است که بعد مولی می‌گوید صوم و صلاه را به قصد امر اتیان کن، پس مراد از این الفاظ ماهیات فارغ از این امور متاخر است و الا مجازیت لازم می‌آید و این بر خلاف ثمرای است که می‌خواهد بر این بار شود .

و از طرفی قطعا می‌دانیم که صلاة عقیب امر با صلاتی که «قربان کل تقی» و «تنهی عن الفحشاء و المنکر» قرار گرفته به یک معنا است، پس صلاة فاقد قصد قربت باید معنای قصد قربت در مفهومش اخذ نشده باشد؛ زیرا صلاة در همه استعمالات به قول صحیحی واعمی دارای وحدت معنا است و این کشف می کند که عباداتی که متعلقات امرند، چون همین گونه استعمال در غیر این موارد هم آمده و این عبادات متعلق امر، قطعا فاقد قصد امر است، اموری که شرط در عبادیت عملند مانند قصد امر خارج از دائره مسمایند .

مقدمه چهارم: قائل به صحیح، باید برای افراد صحیح جامعی در نظر بگیرد و بگوید صلاة برای آن جامع وضع شده زیرا برای هر فرد صحیحی وضعی مستقل نداریم و می‌دانیم که می شود صدها صنف برای صلاة تصور کرد جالسا، قائما، دو رکعتی، سه رکعتی، چهار وقتی، با طهارت مائیة، ترابیة و ... که همه اصناف و افراد صلاة صحیح‌اند در حالاتی، حال آیا لفظ صلاة برای هر یک از این اصناف مستقلا وضع شده؟ خیر؛ زیرا مستلزم تعدد وضع و اشتراک الی انواع کثیره است و لم یلتزم به احد. پس صلاة برای قدر جامع بین افراد صحیح صلاة وضع شده.

طبعا سوال می‌شود که آن قدر جامع کدام است ؟ و به مراتب بالاتر، صلاة برای اعم از صحیح و فاسد که اصنافش به مراتب بیشتر است کدام قدر جامع برایش قابل تصور است ؟

اینجاست که عویصه‌ای پیش می‌آید که بنا بر قول صحیحی باید قدر جامعی برای الفاظ عبادات تصور کرد تا اشتراک لفظی در کار نباشد و به قول اعمی نیز همین طور ؟

 

ما هو القدر الجامع ؟

مرحوم آخوند: همه اصناف صلاة صحیح در قدر جامع تنهی عن الفحشاء و المنکر بودن مشترکند و ما از وحدت اثر مترتب علی الصلاة الصحیح، کشف قدر جامع می کنیم ولی از راه وحدت معلول و اثر به آن قدر جامع پی‌می‌بریم و می‌گوئیم نماز اسم قدر جامع بین همه این افرادست، هرچند نتوانیم آن را تشخیص دهیم که مثلا آن قدر جامع صلاة دارای اکثر ارکان است یا امری بسیط باشد یا چیز دیگری باشد که ما نتوانیم تشخیص دهیم ولی می دانیم که قدر جامعی ماهوی است که دارای اثر «قربان کل تقی» یا «تنهی عن الفحشاء و المنکر» است .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo