< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث:‌ استعمال لفظ در اکثر از یک معنا

آیا استعمال یک لفظ در اکثر از یک معنا جائز است یا نه؟ اکثر از یک معنا همه معانی حقیقیة باشند یا همه معنای مجازی یا یکی حقیقی و دیگری مجازی باشد. البته اکثر کلمات اصولیین ناظر به استعمال لفظ در دو معنای حقیقی است ولی واقع آن است که بحث در استعمال لفظ در اکثر از یک معنا است به طور مطلق .

ابتداءا در دو مقام بحث می‌شود.

مقام اول: ما المراد باستعمال لفظ در اکثر از معنا .

مقام دوم: آیا این استعمال جائز است و در این مقام تارة در امکان و استحاله عقلی بحث می‌شود و اخری در وقوع و ظهور عرفی بعد از پذیرش امکان عقلی .

اما نسبت به مقام اول مراد از استعمال لفظ در اکثر از معنا چیست؟

صوری برای استعمال لفظ تصور می‌شود.

صورة اولی: یک لفظ در یک معنا استعمال شود مثل اینکه بگوید «رایت زیدا» و اراد بذلک زید بن عمر فقط .

صورة ثانیة: در یک لفظ که قابل انطباق بر چند فرد است استعمال شود مثل رایت رجلا که قابل انطباق بر ده مرد علی سبیل البدلیة است این نیز بلا اشکال جائز است، چون کلی است که قابل بر انطباق بر کثیرین است

صورة ثالثة: استعمال در قدر جامع انتزاعی مثل رایت زیدا و اراد بذلک مسمای زید که قابل انطباق بر زید بن عمر و زید بن بکر است اینجا در یک معنا استعمال شده و از قبیل کلی طبیعی نسبت به افراد که قدر که جامع مقولی است، نیست بلکه جامع انتزاعی است .

قسم دیگر آن است که لفظ در مجموع دو معنا استعمال شود به حیثی که هر یک از دو معنا جزئی از معنای مراد باشد مثلا بگوید رایت عینا و عین را در مجموع عین جاریه و باکیة به نحو کلی مجموعی استعمال کند به حیثی که هر یک از دو معنا جزء مقصود و مستعمل فیه باشد. این نیز جائز است ولی به نحو مجاز که لفظ در استعمال در دو چیز به نحو وحدت و مجموع .

پس هیچ یک از این اقسام موضوع بحث ما نیست. انما بحث ما در جائی است که یک لفظ در دو معنی علی وجه الاستقلال استعمال شود مثلا بگوید رایت زیدا و مرادش زید بن عمر مستقلا و زید بن خالد مستقلا باشد یا امر به غسل کند و مرادش هم امر ندبی و هم امر ایجابی باشد نه اینکه آن را در قدر جامع بین وجوب و ندب استعمال کرده باشد بلکه هم در ایجاب و هم در ندب این محل بحث است. هل یجوز ذلک ام لا؟ این نسبت به مقام اول است.

اما در مقام دوم، تارة بحث از دیدگاه عقلی است و اخری از دیدگاه عرفی است، چنانچه استاد ما عمدتا بحث را از دیدگاه عرفی آورده است.

اما از دیدگاه عقلی محقق نائینی و محقق خراسانی و محقق اصفهانی هر سه قائل به استحاله عقلیه‌اند و می‌گویند مستحیل است لفظ در دو معنا مستقلا استعمال شود یعنی زید هم مستقلا در زید بن عمر و هم استعمال در زید بن بکر شود یا صیغه امر هم در معنای وجوب مستقلا و هم در معنای ندب استعمال شود.

بیان مرحوم آخوند بر استحاله عقلی[1] : حقیقت استعمال، القاء معنا و افناء اللفظ فی المعنی است یعنی متکلم مقصودش القاء معانی در ذهن شنونده است. آنچه مخاطب درک می‌کند، مفهوم است و آنچه متکلم القاء می کند مقصود است و استعمال، القاء مقصود بر مخاطب است است و لفظ نقش آلیت محض را دارد و لفظ فانی در معنا است و به منزله وجه و ذو الوجه است مثل نظر به وجه دیگران که نظر آلی است و وجه او فانی در هویت اوست .

لفظ هم فناء در معنا است و مقصود اصلی در استعمال الفاظ همانا القاء معانی است پس یک لفظ می تواند وجه برای یک معنا قرار گیرد چه آنکه نظر به لفظ فقط آلی و وجهی است. پس شیئی که فناء در معنا است و خودش مقصود و منظور بالاستقلال نیست، کیف یعقل که یک لفظ منظور برای دو وجه باشد. یک وجه می‌تواند اعلام و ابراز یک ذو الوجه کند، همانطور که وجه وی، ابراز یک فرد خاص را می کند یک لفظ هم که وجه برای معنا است و فنای در معنا است نمی‌تواند در دو معنا فانی باشد،‌ لذا مستحیل است که یک عنوان، وجه برای دو معنون باشد یک شیء فانی در مقصود شما نمی‌تواند فانی در دو امر مستقل باشد .

بیان محقق نائینی بر استحاله عقلی[2] : در حقیقت لحاظ استقلالی در مقام استعمال متوجه معنا است و لفظ فانی و مرآة معنا است و حقیقت استعمال القاء معنا الی المخاطب است و احضار معنی در ذهن مخاطب است و آنچه مورد توجه مخاطب قرار می‌گیرد معنای مستقل است و ممکن نیست در یک لحاظ و در یک آن دو لحاظ معنای مستقل واقع شود «و ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه» پس استعمال لفظ در دو معنی همانا به معنای احضار دو معنی به لحاظ مستقل در ذهن مخاطب است . هذا غیر ممکن

بیان محقق اصفهانی بر استحاله[3] : استعمال، احضار ماهیت است. هر ماهیت دارای یک وجود است، وجود خارجی یا ذهنی بنابراین اگر خواسته باشید دو ماهیت را در یک استعمال در ذهن احضار کنید، همانا مستلزم اتصاف دو ماهیت به وجود واحد است؛ مثلا اگر در لفظ اسد اگر هم اراده حیوان مفترس کنید و هم لفظ را در رجل شجاع لفظ را استعمال کنید، یک لفظ است که دو ماهیت از او اراده شده و هر دو ماهیت در ذهن شما در یک آن می‌خواهد حضور پیدا کند، در صورتی که حضور در ذهن، همان وجود ذهنی است و هر ماهیتی دارای یک وجود است، نه اینکه دو ماهیت، دارای وجود واحد و تصور واحد و وجود ذهنی واحد باشد. این بیان را بعض معاصرین به محقق اصفهانی نسبت داده اند ولی به نظر ما مراد محقق این نیست .

اما استاد خوئی[4] بر اساس مبنایشان در استعمال می‌گویند ابدا استحاله عقلی وجود ندارد؛ زیرا وضع را تعهد و التزام واضع دانستند که اگر لفظی را استعمال کردند، اراده معنا خاصی کنند و بر این اساس با ذکر لفظ، معنای خاصی را اراده می‌کند و با این بیان هر مستعملی نیز واضع است، چه آنکه هر مستعملی در مقام استعمال نیز تعهد دارد که با ذکر لفظ معنای خاصی را اراده کند. پس حقیقت وضع و استعمال، ابراز ما فی الضمیر به لفظ خاص است و با این بیان عقلا محذوری نیست که ما فی الضمیر شیئ واحد باشد و ابراز به لفظ زید کند یا دو شیئ مستقل باشد و هر دو را به کلمه زید ابراز کند، لذا هیچ یک از ادله عقلیه مانع از ابراز ما فی الضمیر به لفظ واحد نیست خواه ما فی الضمیر مفهوم واحد باشد یا دو معنای مستقل باشد .

اما اشکال عقلی محقق نائینی در نظر استاد عجیب آمده است و به جوابهای نقضی متعدد جواب داده اند

نقض اول: هر قضیه حملیه مشتمل بر موضوع و محمول و نسبت بین این دو و بلا ریب هر متکلمی که به قضیه حملیه تکلم می کند هر سه چیز را در ‌آن واحد لحاظ می‌کند.

نقض دوم: ممکن است کسی هم بنویسد و هم به معانی الفاظ گوش دهد و دو شی ء با هم مورد عنایت قرار بگیرد و این محال نیست.

پس جمع بین دو لحاظ در آن واحد به لحاظ استقلالی غیر ممکنی نیست .

اما در مورد فرمایش محقق خراسانی و اصفهانی بر اساس مبنای خود در وضع و استعمال که همان ابراز ما فی الضمیر است و نیز بنا بر علامیت لفظ برای معنا مانعی نیست یک شیء علامت برای دو معنای مستقل شود یا متکلم در مقام التزام، ملتزم به دو معنا و ابراز دو معنا به لفظ واحد باشد .

آری اگر قائل به وجود تنزیلی شویم و همانطور که زید وجود کتبی دارد و وجود خارجی و ذهنی دارد و بعد بگوئیم یک وجود متصف به دو ماهیت نمی شود و یا یک وجه نمی‌تواند فنا در دو معنی باشد، این دو نظریه مبتنی بر این مبنی است ولی اگر کسی گفت استعمال ابراز ما فی الضمیر به لفظ است و این استعمال علامت گذاشتن لفظ برای معنا است، اشکال عقلی قابل دفع و جواب است .

 


[3] نقد و فلسفه، محقق اصفهانی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo