< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: اجزاء / اوامر

اگر عمل به صورتی که مامور به است انجام شد، علی القاعده مجزی است وموجب سقوط امر است، لذا بعضی از بزرگان اینطور کرده اند که اتیان العمل مجز یعنی احتیاج به تکرار ندارد .

محور بحث

اوامر شرع مقدس بر سه گونه است

قسم اول: امر واقعی که به ذات ماهیت بر اساس مصالح و مفاسدی در متعلق تکلیف است تعلق می گیرد همانند امر به صلاة و صیام و زکات که اینها اوامر واقعیه اند یعنی مسلمان به حسب واقع به اینها مکلف است .

قسم دوم: اوامر اضطراریة که در حال اضطرار که انسان نمی تواند با آن شرائط لازم نماز بخواند مثلا نمی تواند نماز را با طهارت مائیه بخواند به خاطر ضرر که اینجا مکلف به نماز با تیمم است یا در موارد تقیه که نماز را باید متکتفا بخواند. در اضطرار تکلیف واقعی عوض شده است و جای آن تکلیف جدید آمده است .

قسم سوم: تکالیف ظاهریه مثلا روز جمعه نمی دانیم نماز جمعه واجب است یا ظهر و حدیثی با راوی معتبری گفت نماز ظهر واجب است و ممکن است مطابق واقع نباشد، اما این تکلیف ظاهری است یا شک داریم آیا وضوی صبح باقی است یا نه، با استصحاب حکم به بقاء طهارت کرده و نماز می خوانیم .

حال در بحث اجزا سخن دراین است که با امتثال این اوامر سه گانه آیا مجزی است و اعاده و قضا ندارد یا مجزی نیست ؟

پس دایره بحث مختص به امتثال امر واقعی نیست بلکه در امتثال امر ظاهری یا اضطراری نیز جریان دارد .

امر دوم

این مساله اجزاء و عدم آن مساله ای عقلی است و دخلی به بحث دلالات و الفاظ ندارد و درست است که اصولیین مباحث اصول را به دو بخش الفاظ و اصول عملیه تقسیم کرده اند و بحث اجزاء را در مباحث الفاظ آوردند و شیخ طوسی در عده و شیخ انصاری در تقریرات و صاحب کفایه و الی زماننا همه این بحث را در مباحث الفاظ آورده اند اما آیا این بحث از قبیل مباحث الفاظ و دلالات است یا این بحث عقلی محض است و حاکم در این بحث عقل عقلاست ؟

به نظر نمی رسد بحث دلالات باشد بلکه بحث اجزاء بحثی عقلی است و می خواهیم در مجزی بودن عمل بحث کنیم لذا آخوند به تبع شیخ در تقریرات و به تبع حائری در کتاب درر بحث را روی عنوان اتیان به عمل آورده است .

اما اینکه چرا در مباحث الفاظ آورده اند استطرادی است و ما در مباحث الفاظ من جمله بحث از مقدمه واجب می کنیم و حال آنکه بحث از ملازمه عقلی بین مقدمه و ذی المقدمه است یا بحث اجتماع امر و نهی که بحث عقلی محض است و این بحث اجزا نیز به مناسبت اینکه سخن در اوامر است و سوال می شود که آیا اتیان به مامور به هل مجز ام لا، استطرادا در مباحث الفاظ آمده است .

به راستی سخن این است که هر عملی که مامور به است با اتیان مکلف، مسقط قضا و اعاده است یا خیر که بحثی عقلی است و لذا موضوع هم اتیان به عمل است اما درعده شیخ طوسی آمده است که یقتضی الامر الاجزاء و بعد از ایشان در قوانین عنوان امر قرارا گرفته است و صاحب فصول نیز عنوان باب را همین قرار داده اند و بحث را در دلالت امر قرار داده اند و بحث لفظی کرده است در صورتی که بحث در دلالت امر نیست بلکه محور بحث آن است که آیا اتیان به عمل مقتضی اجزا و تکرر عمل است یا نه.

ان قلت: اتیان به هر عملی مجزی از امر به خود آن عمل است این بحث عقلی است یعنی اتیان به مامور به، به امر واقعی مجزی از امر واقعی و اتیان به مامور به امراضطراری مجزی از امر اضطرارای است و هکذا اتیان به مامور به امر ظاهری مجزی از امر ظاهری است یعنی اتیان به امر مامور به مجزی از امر خود آن است .

اما بحث مهم اجزاء آن است که آیا این مامور به اضطراری مجزی از امر واقعی است یا نه ؟

یکی از مباحث مهم این است که اگر نماز را با تیمم خواندیم و بعد آب پیدا شد آیا آن نماز مجزی است و قضا یا اعاده ندارد یا نه کافی نیست .

و هکذا بحث می شود که اگر نماز را با استصحاب خواند و بعد کشف خلاف شد و معلوم شد که مثلا وضو نداشته است این بحث عقلی محض نیست؛ زیرا عقل نمی تواند بگوید نماز با تیمم مجزی از صلاة با طهارت مائیه است یا عقل چه راهی دارد که اگر نماز جمعه خواندیم ولی واقعا نماز ظهر واجب بود آن از این مجزی است .

این بحث عقلی نیست بلکه دائر مدار دلالات الفاظ است؛ یعنی باید به مقتضای دلیل لفظی التراب طهور یکفیک عشر سنین باید بحث کرد که به مقتضای این دلیل لفظی امر اضطراری مجزی است یا وقتی می گوید صدق العادل استفاده می کنیم اگر عادل به قولش عمل شد مجزی است .

پس حاصل ان قلت این است که درست است اتیان به مامور به هر یک از این سه گونه مجزی از امر خودش است و این بحث عقلی است اما اجزاء امر ظاهری یا اضطراری از امر واقعی، این بحث عقلی نیست بلکه دائر مدار استفاده از دلیل است پس به کسانی که موضوع را فقط اتیان العمل قرار دادند نه ظهور امر عرض می کنیم هر چند عقلی محض است اما نسبت به اتیان هر مامور بهی از امر خودش، اما بخش دیگر از بحث اجزا عقلی نیست زیرا اجزاء امر ظاهری از امر واقعی بحث لفظی است .

جواب آخوند :

ما دو بحث داریم: صغروی و کبروی که در بحث کبروی که محور بحث اجزاست می گوئیم آیا اتیان به عمل مسقط اعاده و قضاست یا نه.

اما در بحث صغروی که بحث در اتیان به مامور به امر ظاهری یا امر اضطراری است اینجا یک بحث صغروی هم هست و آن این است که آیا امر اضطراری به منزله واقع است یا نه؟

پس صغرویا بحث می کنیم که آیا این دو گونه امر به منزله واقع است یا نه و بعدا که تنزیل ثابت شد بحث کبروی می آید که آیا اتیان به مامور به هر قسمی که باشد، مجزی است و مسقط قضا و اعاده است یا نه ؟

پس آخوند می فرمایند به راستی بحث کبروی است و آن این است که آیا اتیان به عمل مسقط قضا و اعاده است که این بحث عقلی است اما در خصوص دو قسم دیگر امر، بحث صغروی دیگری هم داریم که آیا به راستی امر ظاهری یا اضطراری تنزیل منزله امر واقعی شده است یا نه ؟

بحث می توان گفت عنوان بحث به راستی این است که هل الاتیان بالعمل یقتضی الجزاء .

مطلب سوم

درعبارت آخوند به تبع فصول‌ آمده است که «الاتيان بالمأمور به على وجهه يقتضي الإِجزاء في الجملة بلا شبهة»[1]

معنای علی وجهه

مرحوم آخوند می فرمایند علی وجهه شرعا او عقلا[2]

بیان ذلک:هر مامور بهی قیودی در شرع مقدس دارد مثلا نماز شرط استقبال و طهارت حدثیه و خبثیه و ستر و دهها قیود است پس مراد آن است که همه آن قیودی که در مامور به اعتبار شده است اگر عمل با آن قیود آورده شد آیا عمل مجزی است یا نه ؟

این قیود معمولا در خود شرع اعتبار کرده است و خود شارع می گوید باید نماز را با طهارت و استقبال خواند پس معنای عقلا در عبارت آخوند برای چیست ؟

این برای آن است که در عبادات یکی از وجوه اتیان العمل به قصد قربت است و گفتیم که قصد قربت از ناحیه شرع نیست و آخوند قائل بودند که امکان اخذ قصد قربت در متعلق تکلیف وجود ندارد و قصد تقرب به فرمان عقل است نه شرع و الا مستلزم دور و تسلسل است و قهرا در اتیان به عبادات یک قیودی است که در شرع و یک سری قیود عقلی مانند قصد قربت است، پس درست است که ایشان قید شرعی و عقلی هر دو را آورده است .

اما مثل استاد خوئی و نائینی که قائل به امکان اخذ قصد قربت در متعلق امر یا در متمم جعل در تکلیف دوم هستند همان قید شرعا کافی است .

بعضی احتمال داده اند که مقصود از علی وجهه، قصد وجوب و ندب است که این مراد نمی تواند باشد زیرا پنبه قصد وجه را زده اند و گفته اند قصد وجه در عبادات واجب نیست .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo